تاریخ انتشار: ۰۹:۵۰ ۱۳۹۷/۵/۶ | کد خبر: 153118 | منبع: | پرینت |
برای داکتر اشرف غنی سه سال تبلیغ مستقیم شد تا به ریاست جمهوری برسد در این میان نقش کرزی در حمایت از او کلیدی ترین بود.
آخرین خدمتی که کرزی برای این شریک استراتژیک اش انجام داد همانا موافقه در تقرر وی به سمت رییس انتقال است پستی که براساس هدایت همکاران بینالمللی ایجاد شد. کرزی برای برون رفتن باآبروتر از ریاست جمهوری و در ضمن باقی ماندن در قلوب مردم همیشه "احساساتی" و "ظاهربین" ما نیاز به جایگاه یک قهرمان ساختگی داشت.
موضع ضد آمریکایی کرزی یگانه راهکاری بود که او را با تمام اشتباهاتش در سه دوره حکومتش میتوانست جایگاهی قومیتر بدهد امری که در صورت نیاز او را به مثابه "مهره ی قابل استفاده" نگهداری می توانست.
دیدارهای کنونی رییس جمهور از ولایات و افتتاح کلینک، سرک و دیگر پروژه های نمادین انکشافی که بخش بزرگی از آنها قبل از ریاست جمهوری وی طرح شده اند خیلی مشابهت به کارهای کمپاینی گذشته اش در دوره ی انتقال را دارد اما آیا قضاوت مردم به همانگونه که در آن زمان بود هست؟ آیا رابطه ی استراتژیک میان غنی و کرزی هنوز قابل محاسبه است؟ آیا هنوز گردههای ملت "شهیدپرور" تحمل برداشت پنج سال آینده را دارند؟
دیده شود که چه میشود!
عزيز رفيعی
>>> دیشب ساعت ۲ صداهای «نعره تکبیر» از خواب بیدارم کرد. من که از بس با شعارها و صداهای «تکبیر و الله اکبر» در تظاهراتهای کابل عادت کرده ام، ابتدا فکر کردم مظاهره راه افتاده. خودم را جمعوجور کردم تا به راهپیمایی بپیوندم. فکر میکردم مردم در برابر ارگ و بیعدالتیها به خیابان ریختهاند. فکر کردم «رستاخیز» راه افتاده من بیخبر. ناخودآگاه با چشمان نیمهخواب ذوقزده شدم و فکر کردم مردم از دست ظلم و ستم نظام فاسدِ کابل به ستوه آمدهاند و فرصت آن رسیده تا یخن این حکومت خاین را میگیرند. حدس زدم «سوم حوت» دوباره تکرار شده. فکر میکردم «قیام چنداوول» راه افتاده. به بالکن خانه برامدم. صداهای «نعره تکبیر» بیشتر شنیده میشد. صداهای مردان، جوانان و نوجوانان همزمان شنیده میشد «نعره تکبیر الله اکبر» ....
اما متوجه شدم که این اعتراض در دل شب نه در برابر بیعدالتی بود، نه در برابر ظلم و ستم و نه در برابر حاکم مستبد و فاسد!
این اعتراض در مورد ماهِ بود که سایه زمین بر روی آن نقش افتاده بود. ملتی که یک صفحه تاریخ و جغرافیه نخواند، سرنوشتش تاریکتر از ماهگرفتهگی خواهد بود.
هارون معترف
>>> Kalakani
شب گذشته ساعت یک شب در کوچه و پس کوچه های کابل بخاطر مهتاب گرفتگی نهره های
الله اکبر ها گفته صدا ها بلند شد.
اما یک روز بخاطر گرفتاری یک هموطنم چون
این پدر افغانستانی توسط اشغالگران خارجی یک صدا بلند نشد.
گویا در کشورمان در جای که باید صدا بلند کنند صدا بلند نمی کنند
در جای که خاموش باید باشند صدا بلند میکنند
اینچنین ملت ها همیشه در بند استعمار میمانند چون برای آزادی مهتاب سنگی در آسمان الله اکبر گفته آزادی میخواهند
ولی بدبختانه اینچنین انسان ها
برای بنده گان خدا در روی زمین الله اکبر گفته غلامی میخواهند
>>> مردم عادی افغانستان از هر قوم و قشر طی این ۴ سال خیلی دشواری ها را تحمل کردند هزاران افغان کشته و هزاران دیگر معلول و هزاران دیگر بیوه و یتم شدند . دروغ های شاخدار و وعده های کاذب را که شنیده بودن به چشم دیدند و با جان احساس کردند. هر حرکت نمایشی و دروغین مردم عام را قناعت داده نمیتواند. همین حالا همه شاهراه هایکه در زمان کرزی اعمار شده بود از بین رفته است و به حالت قبل از سالهای ۲۰۰۲ بر گشته است. فساد در اعمار بلند منزل های خود سر در شهر کابل به اوج خود رسیده . مردم نان نداشت حالا آب هم ندارند و وضعیت برق رسانی در شهر کابل که پایتخت کشوراست به چه گونه است ، هزاران جوان کشور مهاجر و از فقر و بیکاری به کشور های خارج مهاجر گردید ند. حرکت های نمایشی و عوام فرباینه جز خود بازی دادن و به چشم مردم خاک زدن دیگر معنی ندارد. کار چشم گیر که همین حکومت طی چهار سال انجام داده به مردم نشان بدهد. بجز از یک کار بزرگ نفاق میان مردم افغانستان بنام قوم و سمت و قبیله و خیل !
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است