سفر هیات بلندپایه افغانستان به پاکستان به ریاست حنیف اتمر بعد از کشته شدن رهبری طالبان پاکستان دارای اهمیت ویژه است!

آن چه واضح است این‌ است‌ که‌ برای پاکستان طالبان پاکستانی که از زیر کنترل سازمان استخباراتی پاکستان خارج شده باشند دشمن حساب می گردند و از نظر مقامات پاکستانی قابل تعقیب، مجازات و نابودی است از همین سبب است که رهبر طالبان پاکستان به کمک استخبارات افغانستان و به درخواست مقامات پاکستانی در افغانستان توسط طیاره های بی سرنشین آمریکایی به قتل رسید و ریس جمهور افغانستان ضمن تماس تلفنی آن را به مقامات پاکستانی تبریک گفته است.

شاید مقامات پاکستانی در بدل انجام این امر به جانب افغانستان وعده و وعیدهایی داده باشد که اکنون مقامات افغانستانی به پاکستان سفر کرده اند تا پاداش قتل ملا فضل الله را از جانب پاکستانی ها اخذ نمایند گرچه از نظر ارگ نشینان طالبان افغانستانی دشمن به حساب نمی آیند و جایگاه برادران ناراضی را دارند که باید با برادران راضی خود آشتی کنند و در حکومت شریک شوند و پاکستان می تواند در این زمینه میانجی خوب بین برادران ناراضی و راضی باشند.

اما مشکل در این است که پاکستان بسیار چالباز، کارکشته و فریبکار در میز مذاکره است به مشکل می توان به صداقت جانب پاکستانی اعتماد کرد از جانب دیگر عربستان سعودی، امارات متحده عربی و آمریکا پاکستان را زیر فشار گذاشته است که طالبان را به اداره کابل پینه زنند تا از این طریق دست روسیه و ایران را در قضایای افغانستان کوتاه نمایند و برای مقابله با آنها از گروه های افراطی و تروریستی دیگر حمایت کنند و برای این کار عنقریب دهلیز هوایی بین افغانستان و عربستان و افغانستان و امارات متحده عربی افتتاح می گردد.

عساکر امارات هم در افغانستان جابجا می گردند لذا کشته شدن ملا فضل الله رهبر طالبان پاکستان، استقبال وزیر داخله از هجوم طالبان به کابل، سفرهای متعدد مقامات افغانستان به عربستان سعودی، حمایت مشاور شورای امنیت ملی عربستان از طرح صلح افغانستان و بالاخره سفر هیات عالیرتبه افغانستان به پاکستان به ریاست حنیف اتمر همه و همه با یکدیگر در ارتباط اند.

اکنون دیده شود که تا کدام اندازه جانب پاکستان طالبان افغانستانی را قربانی می کنند و در بدل این قربانی چه بدست می آورند.

حسن علی

>>>   Arianfar
باید قانون اساسی ضد ملی کنونی به زباله دانی تاریخ افکنده شود.
در حالی که در قانون اساسی مزخزف و سراپا متناقض کنونی هیچ تعریف روشنی از موقف مشاور امنیت ملی نشده است و حدود و ثغور صلاحیت ها و مکلفیت های وی روشن نیست، اکنون یک خادیست پیشین همه کاره رژیم است. همو پیمان تسلیم کشور به سفیر امریکا را امضا کرد و سپس هم به نمایندگی از کشور مرز دیورند را به رسمیت شناخت. هیچ کسی بدون اذن او گماشته و برکنار نمی شود. باید شاخ فرعون شکسته شود.
قانون جنگل مگر شاخ و دم دارد؟
این است ملک بی پرسان خدا داد ما.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است