ریشه شناسی واژه پشتون
 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۵۴    ۱۳۹۷/۲/۲۰ کد خبر: 150890 منبع: پرینت

پشتونها به دوطایفه بزرگ تقسیم شده است که عبارت اند از غلزایی یا غلجایی که مربوط خانواده هوتکیان می باشد دیگر اقوام پشتون شامل زدران. منگل. غلزی. درانی. هوتک. اندر. کاکر. احمدزی. سربنی. پوپلزی. سوری. گدون. لودی. ستانکزی. اچکزی. محمدزی. یوسف زی. بنو چی. خروطی. سواتی. سهاک. شینواری. ابدالی. بارکزی. ناصری. وزیر. محسود. می باشد و غیره...

ویژگی های فرهنگی و اجتماعی پشتون ها
اتن ملی. شامل اجتماع مانند یک حلقه توسط مردان و زنان به طور جداگانه و انجام رقص گروهی این رسم که از زمان آ ریایی کهن سرچشمه می گیرد که به دین زرتشت بودند و به دور آتش حلقه می زدند و به طور گروهی می رقصیدن که باظهور اسلام آتش حذف شده است و این آیین کهن هم چنان پابرجا است.
دوم لنگی یادستار شمله
لوی جرگه
شخصیت های فرهنگی پشتون
ملنگ جان
خوشحال خان ختک
رحمان بابا
خان محمد خان وغیره
امپراطوری های پشتون
سلطان سوری
سلطان جلالدین
میرویس خان هوتک
محمود افغان
احمد شاه بابا

تاریخ و قدامت پشتونها در افغانستان
مورخ معروف یونانی هیرو تس پکتهای ریگودی را پاکتیوس خوانده و اهالی منطقه پکتیا تاقندهار ؤ ساکنین دوطرف کوه های سلیمان را پاکتیاها نامید است کوه های سلیمان در شرق افغانستان که از قندهار تا پکتیا امتداد دارد از نوشته آ و معلوم می شود تا قرن چهارم قبل از میلاد مردم قندهار پکتیا ننگرهار و خیبر پاکتیا ها نامیده می شدند.
بطلیموس هم آنرا پکتین نوشته است.
بنابر این نام پشتو از همان پکهت پکتیوس و پکتین ساخته شده است پشتو و پختو تلفظ می شود در ریگوید مذکور آمده است که قوم پکهت یا پشتون در محاربه بین ده پادشاه آریایی که به کنار دریای راوی بوقوع پیوسته بود شرکت کرده بودند.

هیلی برانت مورخ و محقق در زبان سانسکریت در ریگوید مذکور که درآراکوشیا قندهار قبیله ای سکونت داشت که شاه (واسودیوا) دیوه در پشتو به معنای نور و روشنی و آس به معنای اسب می باشد فرمانروای آن ؤ این قبیله تحت قیادت (خلف أو سور آس) در پشتو سور به معنای سرخ وآس به معنای اسب می باشد دامنه فتوحات را تا وادی اند س وسیع ساخت و کارنامه های جنگی واسودیوا. بطور افسانه یاد می شود.

مورخین موجودیت پکتها یا پشتونها رادر منطقه کنونی که افغانستان نامیده می شود قبل از ظهور سلطنت سلیمان پیامبر در حدود 1000 سال قبل از میلاد تخمین زده اند.

تاریخ مختصر افغان ها تالیف مولوی یعقوب حسن خان سال 1312 پشتو ظاهرا از لفظ پشتون یا پختون آمده است که نام قبیله ای از نژاد آریایی است قواعد آوا شناسی نشان می دهد که واژه پشتون شکل دگرگون شده ای از همان واژه پرسوا است پرسوا به معنی پارسی.
بطلیموس هم آنرا پکتین نوشته است بنابر این نام پشتو از همان پکهت پکتیوس و پکتین ساخته شده است پشتو و پختو تلفظ می شود و هم اکنون دو ولایت بنام پکتیا و پکتیکا داریم.

زمانیکه پشتون پشتونها و تاجک ها از یک نژاد آریایی است پس این همه کشمکش ها که پشتونی من تاجکم از کجا شد هموطنان عزیز مایک نژاد یک افغان یک ملت هستم لطفا تاريخ تان را مطالعه کنید از بیگانگی به یگانگی برسیم موفق باشید.

نجوا نایاب


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
نجوا نایاب
پشتون
نظرات بینندگان:

>>>   ريشه هزاره ها را هم بكوهيد زيرا اين قوم با تماما أقوام ومردم أفغانستان فرق دارند .

>>>   نجوا ناياب اګر عقل باشد جان در غزاب نمی باشد. درافغانستان بسيار چيز ها از فکر ها پرواز نموده فقط نادانى و بى عقلى حد اکثر را در بر ګرفته. از به جاى که در علم ومعرفت، پيشرفت و غيره جدو جهد کنند. از استعمار و استثمار خود را نجات بدهند به امر بيګانکان يکديگر را مى خورند. اين ملک به امير عبدالرحمان خان ضرورت دارند. و بس که بوت هاى هرکس را جداګانه در پايش کند.

>>>   افغان یا اوغان تنها نام یک قوم ناقل افغانستان است
ظهور قبیله بنام افغان « پشتون » در ( سال 1018 ه .ق ) ازکوه های سلیمان در شمال غرب پاکستان کنونی در مرگز شهر مستنگ در تاریخ یمنی محاربات سلطان محمد از افغانان و محل سکونت آنان در وادی رور سند و اطراف کوه های سلیمان در هند نام برده است و از توابع ایالت سند و از اجزاء پاکستان کنونی می باشد.
سید محمد یعقوب هروی در تاریخ نامه ی هرات، نیز این واقعیت را می نویسد زیستگاه اوغان« افغان » یکی از ولایات مکران بوده است.
شهر مستنگ شامل دهات بسیاری بوده است چنانکه در حاشیهء کتاب تاریخنامه ی هرات هم ذکر شده است که: شهر مستنگ یا مستنج را استخری و مقدسی هر دو در آثار خود اسم برده اند.
وقتی تاریخ خراسان قدیم (افغانستان امروزی) را بررسی نماییم طایفه ی افغان و کشوری به نام افغانستان در تاریخ و جغرافیای کشور ما موجود نیست و مردم ما که امروز برخلاف صریح اسناد تاریخی افغان نامیده می شود هیچ گونه تعلقی به افغانستان دیروزی و مردم آن سرزمین که اوغان=افغانها بوده اند، ندارد.
ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نوشه است قبیل افغان در کوه های غرب هندوستان به سر می بردند وتابه حدود رودخانه سمندر میرسد.

مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ می گوید واژه ی پشتون و افغان در آثار نویسدگان وشا عران این قوم این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.
دیگر کشور نیز به معنی واحد ویکسان هردو واژه ی پشتون وافغان تأکید میکند: «هنگامیکه زبان پشتو به مرحلۀ خط وکتابت رسیده است کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.»

هموطنان آگاه قلم بدست افغان تنها نام یک قوم از اقوام افغانستان است و افغانها نام ها تاریخ و فرهنگ و استوره یکسان با افغانستان ندارند بلکه بر ضد ان هستند و تلاش دارند هویت تک قومی خود را بر‌دیگر اقوام تحمیل میکنند. آنها بتنهایی در افغانستان حکومت تک قومی دارند و دیگر اقوام را در معادله قدرت راه نمی‌دهند.
داشتن دوکتورای غنی فقط تفرقه بهتر و سیستماتیک تر بین تمام اقوام شریف سرزمین مان و جایگزین کردن فاشیست های قبیله و کوچی های متعصب بجای آزادیخواهان نو اندیش را به ارمغان آورد .
عزیزان اقوام مختلف با سیاست های متفاوت باید بکوشند در اطراف واژه های وحدت و همدلی که یگانه راه نجات از دست متعصبان فاشیست و سران به قدرت رسیده پوشالی طاغوتی است جمع شده و با وحدت و همدلی تمام برای ساختن سرزمینی آزاد و مستقل و متکی بخود و دور از فاشیست های زمان بکوشند .

تاجیک گرسنبل است
افغان بلبل است
هزاره شاخ گل است
ازبیک خوگل است
پشه ای ساقه است
ترکمن خودل است
هرکس گوید همه افغان است
نادان , جاهل و بی ایمان است

منابع و ما خذ :
1_ آکا دمیسین دکتر عبدالاحمد جاوید، مقاله کابل در گذار گاه تارخ ، مجله سباوون ، سال اول دلو1366.
2_ میر غلام محمد غبار، جغرافیای تاریخی افغانسان
3_ عبدالحی حبیبی ، مجله آریانا کابل 1348
4 -- فرهنگ، میر محمدصدیق، افغانستان درپنج قرن اخیر، جلد اول، ص 6
5 _ ولادمیربارتولد، تشریح جغرافیا تاریخ خلافت شرقی ، ترجمه عرفان چاپ تهران صفه 374
6 _ محمد امین زواری ، جغرافیای تاریخ بلخ، بنیاد موقفات افشار، تهران 1388 .
7—غفور روف باباجان . تاجیکان . تاریخ قرون وسطی و دوره نوین دوشنبه انشار وزرات فرهنگ وارشاد اسلامی 1377.

>>>   مهم انسان بودن ما است ۔ بیزارم از قوم پرستی .
حبیب الله یوسف زی

>>>   ناياب صاحب تشكر از معلومات تان راستي كه همه يك نجات هستيم مابايد بخود بيايم .
پرواني

>>>   تو با دو کلمه فقط بگویی که تاریخ تغییر دادی و این چیزها را چطور جور کردی

>>>   ریشه شناس محترم !
ازین تحقیقات شما چی سودی بشما ومردم میرسد؟؟ آیا همه ماباید بیشتر درتعمیق شقاق ونفاق تلاش کنیم یا کمی گذشت ومدارا وانتظار ؟
حکومت لاشرف غنس صرف یکسال عمباقی دارد تا ابد نیست وچند گرگ پیر دیگرکه تمام عمر شان به ماجراجوئی وخشونت سپری شده راهی عدم میشوند ،
زمانیکه جنگ ختم شود وضع اقتصادی مردم بهتر گردد دموکراسی وعدالت بازهم انکشاف یابد دیگر هیچ دشمنی بین اقوام نیست ، کشورهای دیگر بیشتر نسبت به افغانستان اقوام و نژلاد هادارند اما باهم زندگی میکنند
ر

>>>   خواب ديدي برادر از زمان سليمان پيغمبر کدام تاريخ راجع به پشتون نوشته شده. تاريخ آريانا و پشتونهاي کوه سليمان قرنهافرق دارد.

>>>   تشکر نجوا نایاب. حتماّ از دشمنان پشتون ها درین صفحه دشنام های زیادی خواهید شنید.
اما من تعجب می کنم که افغان پیپر یک مقاله به نفع پشتون ها نشر کرد. آفتاب از کجا برآمد؟

>>>   ما یک افغان هستیم؟؟ هرگز! بی خرد افغان یا اوغان یعنی پشتون. تمام نوشته هایت دروغ و بی ربط معضله کشور است. نسبت به شما گروه داعش از این سرزمین شناخت بهتر دارد، چونکه آنان می دانند که نام این سرزمین خراسان است و بس. واژه خراسان مربوط به همه اقوام کشور می شود، چه نانخور باشند یا چه سرگین خور...
نادر علی

>>>   هرودت تاريخ نگار و جهاننما ساز يونان قرن پنجم قبل از میلاد مسیح زمان هخامنيشيان (قرن هفت قرن هفت پيش از ميلاد تا سوم پيش از ميلاد ) :در کتاب سوم بند 91 و در کتاب هفتم بند 66" در اصل نوشته به زبان يونانى - ترجمه و کامنتار ازسوى يوزف بلکيسلى چاپ کامبرج لندن(انگليسى) سال 1854 پيشگفتار و ارزيابى کتاب درمقايسه به ترجمه هاى آلمانى و اکادمى علوم مجارستان اصل نوشته هاى يونانى هرودت را چاپ کرده که "تاجيک" مردمان باستانى پارسى زبان شرقى هستند و در جاى ديکر تاجيک که تاج و يا "کرونا" (يونانى و لاتين) کرون کرون تاج و هم پول معنى مى دهد کران و قران واحد پول که تا سال 1973 در هندوکش (از پيشوند خارجى ستان ام استفاده نمى کنم) مروج بود.
آبراهام کنستانتین مورادگئا دوسون تاریخ‌نگار سوئدی ارمنی‌تبار (1779-1851 ) در کتاب "تاریخ مغول از چنگیز تا تیمور" برگ 157 "تاجیک ها" را از اقوام مغولان و ترکان بت پرست نامیده است. بارُن جوزف فون هامر پرگشتال (1774 -1856 ) خاورشناس اتریش به زبان آلمانى نوشت :"این کاملا درست نیست. برخلاف تاجیک پارسيان نامیده می شود و اعراب تازی. نام تاجیک در آثار هرودوت کتاب، نام اصلی آلمانی + جرمنى ها يعنى و بومى "ديوچ"، که نزدیک ترین خوشاوندان پارسيان هستند. (1) Δaξεxαi "Þeudā" "teudja" = يونانى براى تاجيک: يونانى = Corona. Coroca of Kyros = Kantal ye Cyros = قنتال کوروش در کتاب هرودت : قنقلى نسبت به آمدن شاه بزرگ با تاج کورش ويا کنتا ل 858 واژه Tadsch = Corona Krone or Corona = تاج پول قران = Krone = تاج صاحب قران = صاحب تاج .
جوزف فون هامر پرگشتال, نمایش هفت دریا: با یک فهرست فرهنگ با واژه هاى زبان های جرمنى خویشآوند با پارسى, وين 1831. . شما کتاب خاورشناس اتریش برگ 187 را مى بينيد لطفا برگ 203 اش را ورق يابى کنيد در آنجا بخوبى تاج نوشته شده است. به دبيره آلمانى قديمى .
خاورشناس اتریش به نقل از هرودت مى نويسد در برگ 187 مى نويسد: "تاج" (با دبيره آلمانی Tadj يا Tadsch = Deutsch tsch مانند تغير نام ليسه دويچ زبان آلمانى به ليسه نجات Nedjat) که منشاءاصلی پارسيان است چنانچه هرودوت در مورد تاجیک ها نوشته نموده است نام تاجيک در زبان بزرگان پارسى گوى که همان تاج نام دارد که کران و قران پول در واقعیت امر همان تاج معنی می دهد که در یک طرف سکه خط و طرف دیگر شیر است. شیر و خورشید نشان زردشتی فروهر فروردینی نماد تمام شاهنشاهان آریانا و میتوانیم به گفته یونانان امپراتوری پارس بود.زبان قديمى زردشتيان درى بود که امروز زردشتيان ايران وپارسيان هند صحبت مى کنند.
نجوا نایاب عزيز!
باوجود که شما اراىه نظريات کرديد ولى شما ادعاهاى شما مهتر نقلى وقصه اى است ونه نقل قولى

مورخ معروف یونانی هرودت :هریدوت (یونانی: Ἡρόδοτος, Hēródotos) چی د میلاد څخه تقریباً ۴۸۵ کاله پخوا په پخوانی هالیکارناسیوس کاریا (یا اوسنۍ بوردیوم، ترکیه) کی زیږدلی او تر ۴۲۵۴۲۰ پخوا له میلاده یی ژوند کړی. (پښتو)
هِرودوت (به یونانی: Ἡρόδοτος) نخستینمنابع کتاب و بند کتاب وتصديق بامنابع کتاب هرودوتوس وهرودوتس شناسان نقل قول نکرديد تاریخ‌نگار یونانی‌زبان است که آثارش تا زمان ما باقی مانده‌است. (فارسى)
نجوا نایاب عزيز!
آخرين جمله تان که نتيجه گيرى شما را
عريان مى سازد ادامه سياست افغان سازى را آشکار مى سازد
نام "تاجيک" در همين 25 قرن يعنى از همان زمان هردوت و يا هردوتوس تا اکنون تغير نخورده است.
واژه پشتون تغير خورده و نه نام تاجيک. ریشه شناسی در اين زمينه صورت گيرد. اگر هر دو از يک نژاد و تبار است پس نتيجه گيرى و جمله آخرشمارابا تعديل وتبديل يک واژه نقل قول مى کنم:
"زمانیکه پشتون پشتونها و تاجک ها از یک نژاد آریایی است پس این همه کشمکش ها که پشتونی من تاجکم از کجا شد هموطنان عزیز مایک نژاد یک 'تاجيک' یک ملت هستم لطفا تاريخ تان را مطالعه کنید از بیگانگی به یگانگی برسیم موفق باشید."

>>>   دوست عزیزم نجوانایاب پشتون پس اگر پشتون ها هم اریایی نژاد مانند تاجکان فارسی زبان هستند اول اینکه چرا پشتون ها سر سازش با تاجیکان فارسی زبان ندارند ثانی اینکه پس بهتر است که نسل گذشته را که طرف قبول همه باشند ملیت همه شهروندان در شناس نامه های برقی بجای افغان اریایی نوشته شود چه بهتر اگر هدف ملیت و ملت واحد است خو همین است اگر عوام فریبی و تگ قومی در کار نیست .

>>>   میرویس خان مشهور به میر ویس هوتکی اصلا از قبیله هوتکی نیست نامبرده به اساس نوشته یک افسر سویدنی که بحیث غلام در خدمت آنها قراداشت یک کتابی در مورد او در سال۱۷۲۴ نوشته افسرسویدنی پدر میرویس را بنام باقرخان معرفی میکند که ار تاتار های بخارا میباشد اگر این نوسته درست باشد میرویس وهمه خانواده شان اصل مغلی دارند . برای علاقمندان مطالعه این اثر که به زبان فارسی هم ترجمه شد گفته شود که سایت گفتمان در فایل کتابها مراجعه کنند .

>>>   چطور شد یکی فارسی زبان ویکی پشتو زبان شد!!! وجود آثار باستانی در جای جای مختلف این کشور وگویش اوستای سابقه وتاریخ کدام قوم در افغانستان رااثبات میکند ؟تاجک وپشتون کدام آثار تاریخی اثبات شده (قبل از میلاد)در این سرزمین دارند ؟

>>>   تشکر از معلومات تان واقعا من هم تاجکم مگر نمیفهمم که چرا اینقدر غوغا هر جی که استیم کوشش کنیم به اندک چیز ها وطن ویرانه خود را ویرانگر نسازیم

>>>   بهبه جالب است اینکه پشتونها درکدام تاریخ ازفارسی به پشتو تغیر زبان دادند من نمیدانم شاید بخاطر رسیدن بقدرت اردو یاانگلیس هم خواهندشد یکروز طالب یک روز داعش روز دیگر صوفی ملنگ و....
خدایا به امید تو

>>>   من معلمین پشتو داشتم که‌خودشان هم‌پشتون بود ودرمضمون پشتو درصنوف مختلف برای شاگردان درس میدادند.افغان په اصل کی پکت و بیا پخت شو بیا پختون شو بیا پشتون شو بیا ابگان شو بیا اوغان شو بیا افغان شو.من دوازده سال رادر مکتب درس خوانده ام‌ که ۹۵ فیصد متعلمین و۹۹ معلمین پشتون ها بودند.حالا شما قضاوت کنید که کلمه افغان‌ازکجا گرفته شده است؟.بعضی اشخاص بدون تجربه ودقت درتاریخ کلمه افغان درگذشته ها ماجراجویی میکنند و شرایط موجود وطن که هرچه بیشتر به وحدت ملی و یکپارچگی مردم مومن افغانستان ضرورت است به فکر قبولاندن افکار فاشیستی خود بالای ملت مومن و زجر کشیده افغانستان هستند.کلمه افغان درتذکره اصلا لزومی ندارد که درتذکره نوشته گردد.همان جمهوری اسلامی افغانستان برای وحدت ملی ویکپاچگی ملت کفایت میکند.وحدت ویگانگی زیر پرچم افعانستان میتوانند بوجود بیایند نه زیر کلمه افغان.چون کلمه افغان خاص بر یک قوم پشتون درافعانستان دلالت میکند.کاروان شتر هم باید از تذکره حذف شود‌.سنگین وزیر مخابرات سابق متعلق به قبیله کوچی ازاقوم وزیرستان افغانستان بود.اگر لازم شد باید یک آثار تاریخی را درآن جا داده شود
ومن الله الوفیق

>>>   نبی کریمی
من افغان نیستم.
زیرا:
1. نام تاریخی وطن من افغانستان نیست.
2. فرهنگ و زبان و ادبیات اساطیری و تاریخی من به زبان افغانی نیست.
3. هیچ یکی از کتب تاریخی و جغرافیایی سرزمین من به زبان افغانی نیست.
4. زبان دربار و تواریخ رسمی هیچ یکی از شاهان تاریخی ما زبان افغانی نبوده است.
4. ادبیات و زبان اَوِستا کتاب مقدس بلخیان و زابلیان باستان و زبان و ادبیات هیچ یکی از شاهنامه های زابلستان و سیستان به زبان افغانی نیست.
5. زبان هیچ یکی از اسلام شناسان، قرآن شناسان، راویان حدیث، عارفان، شاعران، تاریخ و جغرافیانگاران وطن ما زبان افغانی نبوده است. مثلا زبان رُمان بلخی (از یاران نزدیک رسول خدا و ملقب به سفینت الرسول) زبان شقیق بلخی، زبان ابراهیم ادهم بلخی (عارف بزرگ و نامدار اسلامی) زبان ابوزید بلخی (پدر علم جغرافیا در اسلام) زبان ابومعشر بلخی (پدر علم نجوم در اسلام) زبان جوانمرد قصاب بلخی، زبان وردان ابوخالد کابلی، زبان امام اعظم ابوحنیفة کابلی، زبان بوعلی سینای بلخی، زبان و دیوان مولانای بلخی، زبان و دیوان ناصر خسرو بلخی، زبان رابعة بلخی (نخستین شاعر زن فارسی) زبان بیرونی غزنوی، زبان سنایی غزنوی، زبان حنظلة بادغیسی (نخستین شاعر مرد فارسی) زبان محمد بن وصیف سیستانی (دومین شاعر مرد فارسی) دیوان و زبان عبدالواسع جبلی غرجستانی، زبان هجویری غزنوی (نویسندة نخستین کتاب عرفان اسلامی) زبان جامی بزرگ و خواجه عبدالله هروی و زبان هیچ یکی از هزاران مفاخر علمی و دینی و فرهنگی و ادبی و تاریخی وطن ما زبان افغانی نبوده است. بنا بر این من هم چون زادة این وطن و فرزند پدران خود هستم، لذا افغان نیستم.

>>>   من با آقای یوسفزی موافقم

>>>   "کرومويل پارسى": گزارش زندگی و پیروزی های موفقیت آمیز و موفقیت های میرويس "دوک بزرگ" (شاه ملک قندهار) قندهار و محافظ امپراتوری پارسى (ممالک شاهنشاهى ايران) نوشته شده توسط یک افسر سوئدی که سالهاست که پيشخدمت خانگى ميرويس راداشت. مجسمه او از نقاشی اصلی حک شده است
چاپ اول
Published by Printed for W. Mears near Temple-BarW. Mears; and J. Roberts, London, 1724
عکس کتاب
https://www.jamescumminsbookseller.com/pictures/267940_2.jpg?v=1450398798
چاپ دوم
From James Cummins Bookseller, ABAA (New York, NY, U.S.A.)
AbeBooks Seller Since May 29, 1998
میر ویس در یک خانواده مهشور سیاسی در قندهار به یک پدر تاتار و مادر وزبيک متولد شد. میرویس پسر امیر بخارا باقر محمد و مادراش گونی، دختر خان از بلخ بود. قبل از اینکه میرویس تولد شود، خانواده اش از بخارا به بلخ و سپس به قندهار نقل مکان کرد. به گفته او، تنها مأمور ادبیات سوئدی، قبل از تولد، مادر میرویس رویای خود را داشت .
اولين بيوگراف ميرويس همين افسر سوئدی گزارش داد که مادر در خواب رويايى خود ديده بود که پسراش ميرويس مانند عقاب به فضاى ايران وهند پرواز مى کند. مادر و پدرش ازهمه امکانات براى آموزش اش فراهم نمود. پدرش برگزاری جشن بزرگ و دعوت از سفیران از دربار بزرگ مغول، پادشاهی ایران و دیگر کشورهای خارجی پرپاکرد . امیر محمد باقر در پایان مراسم، نام پسر خود را به عنوان "محمد میروری" اعلام کرد. در سن 15 سالگی، میر ویس در همه علوم ضروری به خوبی شناخت و برای پدر و مادر بزرگش که بزرگترین معاون او در قندهار بود، برای تحصیلات بیشتر به دربار بزرگ فرستاده شد. او توسط سلطان آگرا با افتخار دریافت شد. میر ویس آنجا با مغول بزرگ آشنا شد، که او را "پذیرفتن بسیار مطلوب" دانست. ميرويس هر روز از آن زمان به دربار میرفت. وى با دختر عالمگير اول (اورنگزيب) "روشن آرا بيگم" عاشق شد وازدواج کرد و به قندهار بازگشت.

>>>   خیر نصیب تان محترمه نجوا نایاب با معلومات خیلی مهم و جالب، زنده باشید. هرکه یک کلمه برای تفاعهم و ایجاد هم فکری و زمینه همزیستی مینویسد قابل قدر است. افغان

>>>   لعنت بر همه پشتون های تفرقه طلب و خراسان طلبان خیال پرداز.. شما روشنفکران کور مغز شب و روز در تشدید اختلافات قومی مصروف هستید ، غیرت دفاع از یک ولایت را ندارید و باز لاف از سنوات هزاران سال قبل میزنید ، اگر و کیل شورا هستید و یا کدام مفت خور دگر ، به لحاظ هر آنچه که نزد تان مقدس است از تفرقه دست بردارید و در فکر نجات هزاران کودک از فامیل های نادار که. شب و روز توسط دلالان به مافیای منطقه فروخته می‌شوند ، باشید ، دختران کودک سه روزه در افغانستان خرید و فروش می‌شود.، و شما هر روز در فکر تعریف و تحریف واژه ای پشتون و تاجیک هستید. باز هم اگر میخواهید که موضوع را حل کنید ، بروید از یخن سفیر امریکا در کابل بگیرید ، زیرا صاحب ملک ما ، امریکا است ، غنی و شرکاء دلقک های بیش نیستند.، وقت تان را ضایع نه سازید.
قارن...


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است