فلسفه ماندگاری "نوروز" در تاریخ تمدن بشری
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۲۴    ۱۳۹۶/۱۲/۲۷ کد خبر: 148709 منبع: پرینت

در تاریخ بشریت و از جمله در تاریخ پر فراز و فرود کشور ما آیین ها و رسوم های زیادی بودند که نتوانستند از آزمون‌ های زمان زنده بمانند.

نوروز یکی از کهن ترین آیین های بشری است که هیچ آیینی و هیچ اهریمنی نتوانسته است آن را نابود کند به بیان دیگر در حداقل 4 هزار سال هیچ قدرت و هیچ آیینی نتوانسته است در مقابل نوروز ایستادگی کند.

آیین میترایی، مهر و زردشت بزرگترین آیین های هویتی و تمدنی ما در برابر آیین های مهاجم فرو ریختند اما نوروز مثل هندوکش سرفرازانه تا به امروز زنده است و تا جهان و طبیعت است زنده خواهد بود حتی افغانستان در نقشه جهان باشد و یا نباشد نوروز زنده است.

دین نیرومند اسلام بسیاری از آیین های کهن کشورهای اسلامی از جمله کشور باستانی و یکی از گهواره های تمدنی منطقه ما را از ریشه با زور "شمشیر مقدس" عرب برچید اما وقتی با آیین نوروز روبرو شد راه بدل کرد و از در همزیستی و همدلی پیش آمد.

آیین نوروز به امپراطوری خلافت اموی و عباسی تا دربار راه یافت و با خود پیغام محبت و شکرگزاری از نعمت سبز طبیعت را برد نزدیک بود که آیین نوروزی از مصر باستان تا دشت های سوزان شبه قاره عربستان بستر و قلمرو فرهنگی باز کند.

اگر ناسیونالیسم خشک عربی و تکبر فرمانروایی عرب بر عجم متمدن نبود امروز نوروز جای آیین شمشیر بازی شاه سعودی با دونالد ترامپ، خانم و دخترش را گرفته بود و ما بجای شمشیر بازی شاهد سفره قشنگ هفت سین می بودیم.

اما نسل جاهل و مست عرب از بوی نفت و دالر سالانه میلیاردها دالر برای تخریب نوروز به سر ملاهای جاهل افغانستان مصرف می کنند که از طریق فتوای مذهبی جلوی برپایی جشن میلیونی را بگیرند. ملاهای جاهل افغانستان بجای حرام شمردن جنگ، انتحار و تبهکاری شب و روز علیه جشن خداداد نوروز جفنگ گویی می کنند.

دولت تمدن گریز که هویت خود را در نوروز نمی بیند ملاهای جاهل را تشویق به تخریب نوروز می کنند این در حالی است که مدعی تاریخ 5 هزار ساله هستند پس شما از کدام سیاره با تاریخ 5 هزار ساله تان فرود آمده اید که هویت خود را در نوروز باستانی پیدا نمی توانید؟

واقعیت این است که نوروز مثل زبان فارسی هویت و آیین کدام قوم و یا نژاد خاص نیست. از کردها گرفته تا قفقازیان و کشورهای آسیای میانه هویت و تاریخ زنده خود را در نوروز زنده نگه داشته اند. نوروز یکی از مدارک معتبر زنده هویت تمدنی ده ها قوم و نژاد و فرهنگ در یک قلمرو گسترده از آسیا تا بحیره مدیترانه است.

به باور این قلم نوروز ریشه به بزرگی تاریخ سبز طبیعت دارد و دین مبین اسلام حداقل 14 قرن است که با نوروز هم دل و هم زبان است و نوروز یکی از تجلی های قدرت سبز الهی است بنابراین جفنگ گویی های چند ملای بی هویت و پول های مفت عربی و وهابی نمی تواند جلوی جشن طبیعت را بگیرد چنانچه نوروز هر سال با شکوه تر و اشتیاق بیشتر از کودکان گرفته تا کهن سالان به میله جشن خداداد می پردازند.

نو روز به شش دلیل شکست ناپذیر است:
1) جشن بزرگ سرسبزی طبیعت است تا طبیعت است نوروز است.
2) پایگاه نیرومند تمدنی در تاریخ بشریت دارد.
3) پایگاه نیرومند اجتماعی و مردمی در یک قلمرو بزرگ دارد چنانچه امپراطوری قلمرو بزرگ نوروز از افغانستان شروع تا ایران، 5 کشور آسیای میانه ، قفقاز، عراق، سوریه، بخش های کردنشین ترکیه تا بحیره مدیترانه امتداد دارد.
4) نوروز یکی از کهن ترین میراث های بشری در سازمان علمی و فرهنگی یونسکو است.
5) نوروز همزمان است به سال نو هجری شمسی و بهار در دو کشور افغانستان و ایران. سال نو هجری شمسی در بستر نوروز عامل دیگر پایداری نوروز است.

این شعار فلسفی نوروز را باید همیشه برای دوستان تبریک بگویید: "هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز"
و این شعار فلسفی را به دشمنان نوروزتان بگویید: "هر روزتان حرام و هر حرام تان ناکام"!

هارون امیرزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
امیرزاده
نوروز
آیین کهن
نظرات بینندگان:

>>>   داکتر گرامی ما سمیع حامد اندر باب نوروز چنین سروده اند :
اگر چی سروده تازه نیست ولی بسیار به جاست برای دلخوشی ملا و چلی یکبار دیگر آنرا به دید شما بگذارم ، تا مرچ سرخ برای شان شود و قرار شان در حجره مسجد چارغوک کند .
به پیشواز نوروز و نوبهاران !

عف میزند « آخند» که « نوروز» حرام است
«شب» پاکترین است مگر « روز» حرام است

ای شیخ! تو در بند ِ خود و گند ِ خودت باش
آری ! به تو نوروز ِ گل افروز حرام است

جز « منظرهء مرگ » نخوانی و ندانی
در چشم تو ای مرده « خودآموز» حرام است

ما محو سماعیم! برای تو مبارک
نفرین شده گر « ساز » اگر «سوز» حرام است
(داکتر سمیع حامد )

>>>   بُنْدَهِشْن نام کتابی به پهلوی است از این کتاب دو تحریر موجود است اولی موسوم به بندهشن هندی که مختصرتر است و دومی موسوم به بندهشن بزرگ یا بندهشن ایرانی که مفصل‌تر است.

بندهشن در ۳۶ فصل نوشته شده و بخش‌های این کتاب در ویرایش مهرداد بهار اینگونه است:
جمشید یکی از پادشاهانِ اسطوره‌ای فلات آريانا نقشه استرابون است که در دوران ساسانيان به اران و ايرانشهرناميده شد. نام جمشید در اوستا و متون پهلوی و متن‌های دوران اسلامی آمده‌است.
جمشید را که سرزمين اش را جام جم مى ناميدند يک افغان بنام عبدالحى حيببى يما پادشاه پسر ویوَسوَنت اساطیر هندی ناميد که يما خداوند مرگ هندى
همين مخترع پته خزانه خود اش هم پنهان شد. او کتابهاى قرائت فارسى براى صنوف نوشت که همين کتابهاى عالى جناب و قرائت فارسى از استاد مايل يکشبه به کتاب قرائت فارسى درى و پسان به کتاب قرائت درى تقلب و جعل شد.
در همين روز خستجته سخت است که تنفرم را ظريف سازم.
زبان جمشيد زبان کهن پارسى بود
واژهٔ جمشید از دو بهره (قسمت) ساخته شده‌است: «جم» و «شید»؛ «جم» در اوستایی برابر با همزاد و «شید» برابر با خورشید به‌کار برده می‌شود.
از همين جهت شاه خورشيدى () مى گفتند.
استوره ديگر زردشت بود که يونانى ها او را ستاره () مى ناميدند
سرودهاى زردشت را بلاخره هخامنيشيان٢٦٠٠ سال پيش با خط ميخى در سنگنبشته هاى خود نوشتند.
سال خورشيدى صورت فلکى حيوانى هميشه بود. ولى قمر دوستان بيابانى و صحرايى که فصول سال را نمى شناختند گاهنامه هاى ستاره شناسى را حرام مى دانستند. يهود و نصارا سال قمرى خوشآيند. يک چشمه, داعش و طالبان هم ولى باکتر باختر و بلخ گهواره پارسيان شد.
روز تاجگذارى جمشيد را نوروز خوانند

خانه تکانى لباس نو سازى و ترکردن هفت غله سمنک.... نخستين مراسم به پيشواز نوروز
1- ميله‌ى گل سرخ, خواجه سفا , گلبهار و گلباغ شاهبهار نوبهار و سوبهار, کابل على آباد يا سخى جان
2- جهنده بالا؛ فارسی زرتشتی بالانمودن ژند اوستا - درفش کاويانى
3- هفت میوه‎‎, هفت سين
4- سمنک و سمنو
5- چشنهاى ارغوان‎‎
6- کاغذ پران بازى
7- رنگ تخم ها, تخم بازى
8- خاله کمپيرک
9- بابا نوروز,
10- هاجى پيروز و يا هاجى فيروز (از هجو آمده و نه از حج)
11- سبزه به در
12- سيزده بدر
13- ماهى و جلبى
14- نوروزى دادن
15- کشمش او = مى غريبان
در ميدانهاى سرسبزوزيبا
بهار فصل زيبا
انجمن بر پا
بر زمين و زمان چراغها
کشمش و هشتک و زردالو
غولند و سنجد و هسته ها
در آب هفته ها
خوشمزه از آب انگور ها
مى مغان خرابباتيان
در ميدان خرابات
دل افروز جشن جمشديان
از خجند تا به سهند
از کاشغر تا به نوروزآباد کردستان
در سرزمينهاى پارسيان
آن نيک نامان
بابه نوروز کیست؟

قصه بابه نوروز و خاله کمپیرک یکی از قصه های فلکلور و عامیانه است، در اکثر کشور ها بشکلی ساخته شده و خصوصاً بر روان اطفال تاثیرات عمیقی بجا می گذارد این قصه از سال های سابق به این سو با آمدن بهار و سال نو در خانه های مردم کابل بازگو گردیده و به اذهان مردم خطور می کند. می گویند، بابه نوروز پیر مردی که هر سال با آمدن بهار جوان شده به دنبال خاله کمپیرک که در برخی مناطق، کمپیر به زن پیر گفته می شود و البته زمانی که اینها وعده ازدواج به هم می دهند خیلی جوان و طراوت بهاران در سیمای شان نهفته است این هر دو عاشق و معشوق هم دیگر اند و با آمدن نوروز خاله کمپیرک خود را آراسته ساخته در گاز منتظر بابه نوروز می نشیند و هیچگاه بابه نوروز را نمی بیند به همین خاطر خود را یا به آب می اندازد یا به خشکه و مردم عقیده دارند اگر خاله کمپیرک به آب بیفتد باران می شود و اگر به خشکه بیفتتد آسمان صاف و آفتابی می باشد.

تهیه کننده: مهریه انوری
نوروزتان پيروز ,هرروزتان نوروز, نوروزتان امروز‎‎

>>>   رباعی شمارهٔ ۱۹ خیام » رباعیات
بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن روی دل‌افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است

دی ( Day ماه دهم خورشدى) برج فلکى معرب جدى Jady

>>>   شما مقداری پول بدهید از هرملای راکه بخواهید من فتوای حلال بودن نوروز را ازان برای شما میگیرم که حتی بگوید تجلیل از نوروز ثواب دارد

>>>   قلمت رسا وقامتت استوار امیرزارده دانشمند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است