پروژه تاپی می تواند دستاوردهای فراوانی برای افغانستان و مردم افغانستان به ارمغان بیاورد.

این پروژه علاوه بر اینکه کمبود انرژی کشورهای آسیایی جنوبی را رفع می کند سبب کاهش تنش ها بین کشورهای عضو این پروژه خواهد شد بنا به برآوردهای انجام شده با اجرای پروژه مذکور به بیش از 50 هزار کارگر افغان زمینه کاری فراهم خواهد شد.

تنها مجموعه عواید افغانستان از بابت ترانزیت این پروژه در سال حدودا مبلغ 500 ملیون دالر پیش بینی شده است.

حاجی مسعود سلطانی

>>>   Mutaref
جنون تفوق‌طلبی و مرضِ قوم‌گرایی اشرف‌غنی به‌حدی بالا گرفته که حتا از حضور یگانه وزیرِ شایسته و محبوب کابینه در محفلی جلوگیری می‌کند.
پاسخ ملت هریوا و فرزندان خواجه عبدالله انصاری و جامی به این فاشیست (غنی) چیست؟

>>>   Azhar
این پروژه هم مثل سایر پروژه ها فقط در سطح یک شعار و یک رویکرد عوام فریبانه دولت است و بس .
برای اثبات ادعای خویش چند مثال بیاورم 1 _ پروژه میس عینک لوگر مدت پنج سال پیش قرار داد شد 2 _ سرک حلقوی فاریاب و هرات 3 _ بند آبگردان المار ولایت فاریاب سه سال میشود صرف جنبه نمایشی داشته هیچ کاری عملی صورت نگرفته ، پروژه امودریا فقط در سطح یک شعار باقی مانده ، پروژه گاز شبرغان ، خواجه اسپلان ولایت سرپل ، بند آبگردان دهندره فاریاب و ... همه این پروژه ها فقط یک بازی حکومت با ملت تبدیل شده ...

>>>   همین « اوغان .....» بالای ما حکمروایی میکند!‌
سالهای سال پیش که خارجی ها ( انگلیس و روس ) یک توته از خاک خراسان را از چهارسوی بریدند و به مثابه یک منطقه حایل در میان دو ابرقدرت زمان تعیین کردند و نامش را هم پسان تر « افغانستان » گذاشتند و دستنشانده گان پشتون را در آن به حاکمیت پذیرفتند، به اصطلاح لاتری پشتونهای این سوی مرز دیورند برآمد و از همان زمان کارزار های برتری جویی و برده سازی دیگران روز به روز اوج بیشتر و بیشتر گرفت و تا امروز رسید. شروع کردند که چون نام مملکت افغانستان است ، پس جای برای هیچ بحث و اگر و مگر باقی نمی ماند . افغانستان یعنی محل زیست افغان ها. راست هم است، همین نام ، همین معنا را دارد. اگر این نام را قبول کرده ای و میگویی که از افغانستان هستم ، پس بخواهی نخواهی میگویی که افغان استم . پسان ترها ، این « منطق » را در قانون اساسی کشور وارد کردند و حکم قانون شد که « هرکسی که از افغانستان هست ، افغان است». این را که در قانون شامل کردند، حالا میگویند که برای همه باشنده گان افغانستان شناسنامه ای میدهیم که همین « واقعیت » را بازتاب دهد. یعنی همین باشنده گانی که به حساب نام کشور ( افغانستان = جای زیست افغان ها ) همه ای شان بخواهند نخواهند افغان اند و به حساب قانون اساسی پذیرفته شده نیز افغان می باشند ، باید شناسنامه شان هم بگوید که باشنده ای افغانستان ، افغان . گام بعدی این است که چون همگی باشنده گان افغانستان ، افغان اند و شناسنامه افغانی دارند، مسوول استند که زبان و فرهنگ افغانی داشته باشند. یعنی باید زبان افغانی را هم یاد بگیرند، عنعنات افغانی را هم بپذیرند و به افغانیت احترام و افتخار کنند. باید لباس شان افغانی باشد، باید نام های شان افغانی باشد ، باید سمبولهای شان افغانی باشد ، باید ساز و سرود شان افغانی باشد و از این قبیل گپها و کار های دیگر. ما میگویم که اوغان غول ، اوغان قبیله یی ، اوغان این و اوغان آن ، اما چشم ما را نمی گشاییم و نمی بینیم که همین اوغان غول و اوغان چه و چه و چه ، دو صد هفتاد سال است که بر سر ما حکومت میکند و زندگی ما را تیره و تار ساخته است. همین امروز نیز ، همین اوغان غول ، پس از یک شکست و گسست تاریخی و افتادن از قدرت ، دو باره خود را جمع وجور کرد و همه چیز را به دست آورد و بازهم بر مسند حکمرایی نشسته است. اگر میخواهیم از عذاب افغانیت و فاشیزم اوغانی رهایی یابیم ، باید همه حساب ها را همین حالا که هنوز درست ریشه شان قایم نشده است با آنان تصفیه کنیم . از نام انگلیس ساخته ای افغانستان گرفته تا قانون اساسی تقلبی و جعلی اش و تا سیستم متمرکز دیکتاتوری اش ، تا شناسنامه اوغانی اش ، تا سرود ملی و هه سمبولهای تحمیلی اش ، همه را از یکسر، درست کنیم و راست سازیم. در غیر آن این فاشیست های لگام گسیخته و شله و بی منطق و وحشی ، چندین نسل دیگر مان را در همین عذابها گرفتار نگهمیدارند و هیچ وقت کسی روی خوشی و أرامی و آزادی را نخواهد دید. با سپاس . تاجیکم با تاجیکانم زنده ام .
عمر راوی .

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است