به نظر می‌ رسد رییس حکومت وحدت ملی پیام روشن و صریح داکتر عبدالله را به درستی درک نکرده و قاطعیت اراده‌ او را جدی نگرفته است.

شاید‌ هم لحن دیپلماتیک و مودبانه فرمانروای قصر سپیدار برای اشرف غنی قابل تفهیم نبوده باشد، زیرا کسی که به فحش ها و اعتراضات کوچه بازاری و دشنام های سبک عادت کرده است ظرفیت درک پیام متین سیاسی را ندارد شاید هم لازم است برای اخطار دادن به حاکم ارگ کابل از زبان انگریزی استفاده شود زیرا به حکم تاریخ حاکمان افغان/ پشتون اخطار به زبان انگلیسی را بهتر درک می نمایند.

آنچه را که اشرف غنی غلط محاسبه کرده است حجم پتانسیل بالقوه و ابعاد ظرفیت بالفعل سیاسی جمعیت اسلامی افغانستان و داکتر عبدالله با همه نارضایتی ها و شکایات متعدد مردم است.

الف) اشرف غنی و تمام حواریون اش بشمول دانش و هر ‌بی دانشی به خوبی می دانند که مشروعیت این حکومت از توافقنامه سیاسی می آید و قانون اساسی و بخصوص فصل اختیارات ریاست جمهوری منطقا به حالت تعلیق می باشد و جهت راهکار اجرات امضای رییس جمهور با توافق نهاد ریاست اجرایی نافذ می باشد اینکه اشرف غنی با تکیه به چند مرده سیاسی و قصاب کابل سعی دارد کاخ خیالی فاشیسم را بنا نماید خواب و خیال است و محال است و جنون....

ب) حاکم ارگ باید بداند که شکایت مردم از داکتر عبدالله به سبب عدم قاطعیت، عدم احراز صلاحیت، مدارا و تحمل، فقدان اراده جدی به سیاست راهبردی و عدم شدت عمل در برابر اطاق توطیه ارگ بوده است به محض اینکه کاخ سپیدار پرچم قاطعیت و اراده برافرازد تمام اقتدار پراکنده در محور نهاد ریاست اجرایی جمع خواهد شد این را هم اشرف غنی باید بداند و هم یاران و همراهان و ناهمراهان خودی و غیرخودی.

ج) داکتر اشرف غنی به درستی می داند که مشروعیت این حکومت (با توجه به توافق سیاسی کابل/سفارت آمریکا) منوط به حضور داکتر عبدالله در حکومت وحدت ملی می باشد و به محض خروج او از حکومت عمر اش به پایان می رسد. گسترش بحران و فروپاشی این حکومت نه به نفع مردم است و نه به نفع کشور پس بهتر است با حماقت و سماجت سکان لرزان کشتی فرسوده حکومت وحدت ملی را در مسیر طوفان هدایت نکند.

د) ما بعنوان میراث داران آزادی، تمدن، تاریخ، هویت و سرزمین از تنهایی نمی ترسیم، برای حراست از عزت و عظمت و هویت خود تا آخر ایستاده‌ ایم. ما آن روز را هنوز به یاد داریم که تمام بزرگان از که و مه به آنسوی سرحد رفتند و اعلامیه ختم مقاومت را نوشته بودند اما یک نفر در خواجه بهاالدین ماند و به تنهایی تاریخ را رقم زد و فراموش نکنید که هنوز میلیون ها تن از سربازان او (بشمول داکتر عبدالله) در قید حیات اند.

ه) هم اکنون داکتر عبدالله در تقاطع تاریخ ایستاده است این مقاومت حق مدنی و انسانی است. کافی است فریاد برآورد و از مردم دعوت به نافرمانی مدنی نماید در چند ساعت خواهید دید که نه از تاک نشان می ماند و نه نشان از تاک. امیدوارم فرمانروای کاخ سپیدار این بار کوتاه نیاید و تا تثبیت موقعیت اقتدار حقیقی میدان را رها نسازد هم اکنون زمان پایان اقتدار فاشیسم فرا رسیده است و نباید قاطعیت را از دست داد.

و) اینجا دو راهی تاریخ است و آدرس مشروع و قانونی نافرمانی مدنی نهاد ریاست اجرایی می باشد این یک رسالت تاریخی است و فاشیسم را باید متوقف کرد اما دادن آدرس های غلط غیر حقوقی و خارج از موافقتنامه سیاسی کابل ما را به ترکستان می برد و شکاف جغرافیای سیاسی ما را گسترش می دهد. قاعده بازی را نباید اشتباه گرفت و از بحران نباید سوءاستفاده شخصی نمود. مردم ما انتظار قاطعیت دارند و کاخ سپیدار نباید این فرصت طلایی را از دست بدهد.

عبدالحی خراسانی

>>>   نجیب بارور
متفکر تقلبی به حدی رسوا شده است که اگر به برنامه‌های فاشیستی خود ادامه دهد، چندروز بعد یک مامور درجه پنجم را نیز برکنار کرده نمی‌تواند! این‌ها فکر کرده‌اند با تکیه‌زدن به کرسی ریاست‌جمهوری هرچه دل‌شان خواست می‌کنند. مردم به حدی به این مترسک بی‌باور شده‌اند که دیگر حتی از نام او می‌شرمند. یک زعیم وقتی به اشاره چارتا عقده‌مند گوشه و کنارش برقصد، عاقبت چنین بی‌عزت و زبون می‌شود.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است