یکی از ماده های شرایط توافقات بین حزب جمعیت و اشرف غنی احمدزی حاکم ارگ همانا مشخص نمودن کسی است که در عقب انفجارات حین مراسم جنازه فرزند آقایی ایزیدیار (سالم شهید) قرارداشته است.

واقعا این پیشنهاد مایه نگرانی و تاسف آور است زیرا معلوم می شود این بزرگان هنوز از گرگ ها توقع مهربانی دارند و منتظر هستند که این درنده ها علت شکار خویش را برایشان با جزییات توضیح دهند. چه خواست و چه توقعی و آن هم از چه گروهی!

ازهمه جالب تر اینکه جمعیت از یک گروه سادیست می خواهد که ردپای خونخوار را معرفی کند و این سادیست هم با علاقمندی زیاد کسی را معرفی خواهد نمود که ممکن است از مردن خویش خبر باشد ولی از این حادثه غم انگیز هرگز درحالیکه "آب در کوزه ما تشنه لبان می گردیم".

کدام منطق انسانی قبول می کند یک جنایتکار و یک قطاع الطریق به این سادگی خود حاضر شود با جزییات علت جنایت خود را به دیگران گزارش دهد و خود را افشا کند؟ جواب معلوم است که نخیر بنابراین بهتر است دنیا را زیروزبر نکنید زیرا دشمن جانب مذاکره کننده شما است.

به قول معروف "پیش رویت می بارد ولی به طرف آسمان نگاه می کنی". اگرتمام خواست های شما این چنین بوده باشد امیدوارم که بقیه چنین نباشد در اینصورت همه ما با این بیهودگی در پی پیدا کردن نخود سیاه هستیم.

عطا صفوی

>>>   این از محرمات است قابل افشا کردن نیست

>>>   میگویند سیل بین عقل چهل وزیر را دارد زدن امریکا مانند دیو است لگد فیل ودیو را هرکه نتواند تحمل نماید جمعیت کدام تنظیم با برنامه واساس نامه نبود مانند همه احزاب پیشاور دکانی از دکانهای ای اس ای بود وزیر نظر سی ای ای که با براورده شدن ارمانهای امپریالیزم این دکانها نیز بسته شدند
خاکم به دهن که اگر بگویم اعضای جمعیت که صاحب عقاید نیک ومردمهای خوب با داشتن سلیقه ای مشترک گردهم امده بودند اگر بگویم انها نیز اگاهانه در سلک سیا وسفید داخل بودندکلا وحاشا
واز راز اصلی کسی خبر نداشت واین که برای که کار میکنند ونتیجه ای زحمات انهارا که ها بدست می اورند خالی الذهن بودندانها ایمانا ووجدانا بخاطر اسلام وخدا جهاد کردند چون دروازه ای بهتر از بارگاه ربانی نیافتند انجا جمع گردیدند واز انجا تمویل وتسلیح میشدند
بعد از شهادت ربانی صاحب دیگر جمعیتی نبودچه خاصه که امارت ان را به یزید پس از معاویه دادند وتعداد چون ستار مراد وشاداب وسرسبزها اصحاب جمعیت گردیدند به پایان عمر ان موسسه کمک کردند
حال نه نخود است ونه سیاه اینها که خودرا مالکین جمعیت میدانند نمی دانند جمعیت چند عضو دارد واعضای اجرای ان در گذشته که هابودند وموقعیت انها در کشور در کجاست خون پدر وارمان جمعیت را به یک دوره وزارت خارجه ودیگرش به وزارت اقتصاد فروخت حال که خسر الدنیا والاخره شده اند تب وتلاش فایده ندارد
چو افتیدی تپیدن مصلحت نیست
ولایت خان از کاپیسا

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است