حکمتیار واسطه انتقال تکفیری ها به افغانستان
تلکس شایعات 
تاریخ انتشار:   ۲۳:۵۴    ۱۳۹۶/۱۱/۱۲ کد خبر: 145978 منبع: پرینت

گروه های تکفیری النصره و جیش العدل بزرگترین گروه‌های تروریستی هستند که با حمایت مستقیم عربستان و ترکیه در کنار گروه تروریستی داعش علیه دولت بشار اسد در سوریه جنگیده‌اند که با درنظر داشت داعشی‌ها در افغانستان آمدن سایر گروه‌های تکفیری به کشورمان دور از واقعیت نخواهد بود.

بر همین اساس یک گزارش از ترکیه نشر شده است که در پی سفر پنهانی گلبدین حکمتیار به ترکیه و عربستان، وی تلاش‌هایی را برای انتقال گروه‌های تکفیری جبهه النصره و جیش العدل به افغانستان آغاز کرده است.

حکمتیار در جریان سفرش به ترکیه و عربستان با رهبران گروه‌های تکفیری جبهه النصره و جیش العدل دیدارهای متعدد داشته و به توافق رسیده است که در قدم نخست تعدادی از سران و فرماندهان این دوگروه تگفیری را با کمک هواپیماهای آمریکایی به افغانستان منتقل کند و سپس نیروهای رزمی این گروه را از مسیر پاکستان و تاجیکستان به افغانستان منتقل کند.

سفر حکمتیار به عربستان سعودی پس از سفرش به ترکیه، آنهم با دعوت رسمی بن‌سلمان ولیعهد رژیم سعودی نشان دهنده تلاش‌های رهبر حزب اسلامی برای ناامن کردن منطقه است.

قبلا نیز خبرهایی مبنی بر عقد قرارداد میان سران داعش و حکمتیار به نشر رسیده بود که قسمتی از آن طرح توسط وی عملی شد و حتی تعدادی از نیروهای جنگی حزب اسلامی در اختیار داعش قرار داده شد که افشای این موضوع در دستیگری فرد انتحاری در حمله اخیر کابل مشخص شد که از جمله زندانیان آزاده شده حزب اسلامی از پلچرخی کابل بوده است.

(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
حکمتیار
تکفیری ها
جیش العدل
النصره
نظرات بینندگان:

>>>   نقش حکمتیار در پیاده سازی پروژه شیوخ وهابی
آریانانیوز: گلبدین حکمتیار برای پیاده ساختن یک پروژه بسیار خطرناک چند منظوره شیوخ وهابی سعودی به کابل آورده شده است.

آی اس آی، غنی، اتمر و گلبدین کشور را به کارزار کشاکش های بی پایان و خونبار مبدل می کنند بر آگاهان پوشیده نیست که گلبدین برای پیاده ساختن یک پروژه 400 ملیون دالری بسیار خطرناک چند منظوره شیوخ وهابی سعودی به کابل آورده شده است. یکی از اهداف شوم این پروژه اهریمنی صدور بی ثباتی به آسیای میانه می باشد هدف دیگر مبدل ساختن شمال کشور به یاغیستان (داعشستان و طالبستان) است.

در این راستا کار به شدت روان است همین اکنون نیمی از حوزه شمال شرق (بدخشان، تخار، قندوز، بغلان، پلخمری) زیر کنترل گروه های تندرو وهابی در آمده است هم اکنون دهانه غوری به پایگاه مستحکم طالبان و داعش مبدل گردیده است. در حوزه شمال غرب نیز در فراه، هرات، بادغیس، غور و فاریاب تا سرپل و شبرغان کار به سرعت رو به پیشرفت دارد و به محض فراهم شدن زمینه تنها مانع جدی اسماعیل خان از سر راه برداشته خواهد شد.

طوریکه آگاهان امنیتی می گویند در غرب محمد اسماعیل خان و در شمال عطا محمد نور مانع جدی در مقابل پیشرفت طالبان در این مناطق می باشند.

محمود منجم زاده

>>>   گلدبین خانه تمام گروه های تکفیری و تروریستی منطقه در افغانستان است پاکستان و امریکا با انتقال گلبدین به کابل مرکز تکفیریها و افراطیون منطقه را میخواهند در آینده از پاکستان به افغانستان انتقال دهند استراتژی غنی در این زمینه خطرناک و ویرانگر افغانستان و منطقه است

>>>   دورغهای شاخدار - ۱
چند روز پیش زیر نام « مشوره های رایگان » شماره وار ، چیزک هایی نوشتم برای استاد عطا و حرکتی که در بلخ به راه افتاده است . درست معلوم نیست که کسی از دست اندرکاران بلخ آن مشوره ها را خواند یا نخواند ؟ اما از من گفتن بود و ادای مسوولیت تاجیکانه . اکنون میخواهم با سرنامه ای « دروغ های شاخدار » چند نکته دیگر را که به نظر من دروغهای مشهور استند و هیچ واقعیت عینی در جامعه و تاریخ ما ندارند ، در پیوند با مسایل عمومی بیان کنم :
نخستین گپی که هیچ واقعیت ندارد و یک دروغ شاخدار است ، اکثریت بودن پشتونها در اوغانستان می باشد. بر اساس دورغهای زنجیره ای و تکراری ، چه از مجرای دولتی و چه از مجرا های شخصی ، این را شایع ساختند که پشتونها در اوغانستان اکثریت استند. بعد با استناد به این شایعاتی که خود شان پراگندند و به ناحق بر زبان آدم های بی خبر در داخل و خارج کشور جاری ساختند ، چهار پای خود را در یک چپلی سخت کرده اند و میگویند که چون در فلان مقاله و بسمدان کتاب نوشته شده ، پس حقیقت دارد که پشتونها در اوغانستان اکثریت استند. در حالیکه در اوغانستان اصلن و ابدا یک سر شماری درست و تخصصی و قابل پذیرش صورت نگرفته است ، یک گپ مفت و هوایی و مطلقا دروغ را میخواهند با تکرار و تکرار به جای حقیقت بنشانند و با تکیه برآن دیگر برنامه های برتری خواهانه و فاشیستی خود را عملی سازند. من میگویم که اگر نفوس شماری درست و تخصصی و با معیارهای علمی و پذیرفته شده ، زیر نظر سازمان های مستقل جهانی در اوغانستان صورت گیرد، بسیار امکان دارد ثابت شود که پشتونها نه تنها اکثریت نیستند که یک اقلیت بزرگ هم نمی باشند. از همین کسانی که در اوغانستان و جای های دیگربه نام اوغان یا پشتون یا پتان یا پختون یاد می شوند ، بسیاری شان اصلن پشتون نیستند و به خاطر استحاله زبانی و پشتو زبان شدن ، پشتون خوانده می شوند. پشتون اصلی در اوغانستان بسیار کم است. مثلن میرویس را که هوتکی و نیکه و بابای پشتون ها قلمداد می کنند ، بر اساس اسناد غیر قابل انکار اصلن و قطعا پشتون نیست. زندگینامه واقعی اش به زبان انگلیسی در دست است که جناب داکتر صاحب « لعلزاد » آن را به پارسی برگردان کرده است. آنرا بخوانید تا مساله برای تان روشن شود . همچنان اسناد زیاد وجود دارد که غلزایی ها پشتون نیستند. به همین سان ، بحث های در میان است که مردم « صافی » پشتون نیستند. همچنان تمام تاجیکان و طایقه های دیگر که پس از یورش اوغانها بر مناطق ما پشتو زبان شدند ، معلومدار پشتون نمی باشند. خود خوشحال خان ختک در شعر های خود بار بار تاکید کرده است که پشتون اصلی بسیار کم شمار است و خیلی هایی که به نام پشتون یاد می شوند در اصل پشتون نیستند. آقای عبدالحمید محتاط نیز این مساله را در کتاب تاریخ تحلیلی خود به خوبی بیان کرده است. اسناد و مدارک زیاد دیگر هم در این مورد وجود دارند که دوستان می توانند پژوهش کنند و به آنها دست یابند. با سپاس . تاجیکم با تاجیکانم زنده ام . عمر راوی .

>>>   Paryani
اوغان ها در طول تاریخ ۲۷۰ ساله خود فقط در خیال زندگی میکنند ! یکی همین تاریخ پنجهزار ساله مگر زمانی که میخواهی موضوع را از نظر تاریخی و فرهنگی همرایشان استلال کنی فقط از افتخارات ۲۷۰ ساله دیگر هیچ عقب نمیروند و دیگر اینکه همین اکثریت خواندن را در حالیکه در تاریخ اوغانستان هیچ کدام سرشماری صورت نگرفته و همچنان مهاجر خواندن مردم بومی خراسان را !
بنابرین اینها منطق را نمی شناسند و نه هم استدلال را فقط همان چار پا را در چپلی کرده اند مونگ تول اوغان یو!!!!

>>>   Zohuri
پشتونها خوده اكثريت ازخاطر ميدانند كه طى مدت چند ساليكه اينها در اوغانستان حاكمروايى دارند كتاب ها اسناد شواهد همه چيز ها را جعلى بنام خود ساخته اند و ازين بابت دروغهاى شاخدار ولاف هاى بى جا ميزنند.

>>>   عظیم صدیقی
یکی از اشتباهات بسیار بزرگ و نابخشودنی حکومت دوسره وحدت ملی مصالحه با این قصاب مردمان افغانستان است.
ولی ما همه میدانیم که کار ارباب بزرگ شان است.

>>>   Masoumi
خو فساد زریر پای انسان پست دوریه است این ........ کار تمام چرا بندی هارا رها کرده اند تمام شان را خواستن وزنده گور کنید شان وحشت مرد دورنگه دروغگوی. مردم بیچاره را تباه کردی نفرین بر ای تو نالهت

>>>   Sahim
نه تنها راكتيار بلكه يكتعداد رهبران طالبان شناخته شده مانند ملا عبدالوكيل متوكل ، ملا عبدالسلام ضعيف ومولوي سيد طيب اغا وديگران در منازل زيبا ومجلل با مخارج هنگنفت از بوديجه دولت دولت دستنشانده بسر ميبرند واز منازل شان در كابل با طالبان تروريست وجنايتكار در ارتباط هستند، هموطنان ما خود قضاوت كنند كه چه حكومتي بالاي مردم حكمروايي ميكند .

>>>   از شکم سیر کپ میزند خوده نگاه گرده نمی تواند وزیر دفاع تمام دنیا فکرش میکنید خوب است که صلاحیت ندارید
احمدی از کابل

>>>   اوغان هـسـتم, تـرور میـکـنیم اما تروریست نــــــــگو.
اوغان هـستم, انتحار میـکـنیم اما انتحاری نـــــــــگو.
اوغان هـسـتم, فرهنگ نداریم اما بی فرهنگ نــــــگو.
اوغان هـستم, مفسد هستـیم اما فاسد نـــــــــــــــگو.
اوغان هـستم, اصلیت نداریم اما بی بیخ و بی ریشه نگو.
اوغان هـستم, مخبر هـستیم اما جاسوس نـــــــــــــــــــگو.
اوغان هـستیم , خیانت کردیم اما خائن نـــــــــــــــــــــــگو.
اوغان هـستیم, بشر را سر بریدیم اما ضد بشر نــــــــــــگو.
اوغان هـستیم, قـوم پرست هستیم اما فاشست نــــــــــگو.
اوغان هـستیم, قبیله پرست هـستیم اما قبیله گرا نــــــگو.
اوغان هـستیم, سواد نـداریم اما بی سـواد نـــــــــــــــــگو.
اوغان هستیم,به بیگانه ها کار میـکنیم اما نوکر بیگانه ها نگو

اوغان هستیم,حالا شما بفرماید که ما چی بگویم که شایسته گـــــــــل روی ایــــــــــــن جــــــــــماعت بأشــــــــــــــــــــد...

// فـــــــــــــــریدون // اعــــــــــــــظمی //

>>>   Amirzada I
مصاحبه با امیر .............

مصاحبه ویژه تلویزیون طلوع با گلبدین حکمتیار، امیر خونخوار، متعفن و از خود راضی در رسانه های اجتماعی به یک فکاهی روز تبدیل شده است.
او تا حال حاضر نشده است که در بحث های کلان و با حضار پرسشگر رو برو شود. او افکار پوچش را از طریق مصاحبه های ویژه بیرون می دهد.
وی همواره با تلویزیون های اربابان پاکستانی اش مصاحبه می کند و یا رسانه های هم کیشانش مثل ژوندون و شمشاد.
او دیروز تروریزم را از کمپ شمشتو در تحت حمایت آی اس آی مدیریت می کرد، ولی امروز از کاخ های مجلل دارالامان کابل زیر سایه آمریکاییها و ارگ کابل هزاران خانواده را به ماتم می نشاند ، ولی کوچکترین پشیمانی و تاسف نمی خورد.

>>>   درینجا نگاهی گذار به این مصاحبه او می پردازم.
××××××××

واقعیت اینست که گلبدین حکمتیار یک موجود عجیب و غریب انسان نما است. پندار، گفتار و کردار او را نمی توان با وجدان، شرم و منطق انسانی سنجش کرد. شاید بهترین توصیف ازین موجود مریض روانی، خائن و جنایت کار این باشد که او را میان انسان و حیوان یک موجود عجیب و غریب سومی تخمین کرد.
او در بستر کدام فرهنگ، مذهب و قوم تر بیت شده است؟

>>>   گلبدین با دورغگویی هایش، بی شرمی هایش، بی منطقی هایش، بیسوادی هایش، تعصب هایش، بد اخلاقی هایش، زشت گویی هایش، خود خواهی و سر تنبگی هایش، خیانت و جنایاتش شاید بهترین مضمون برای سرگرمی و فکاهی روز و یا درس عبرت برای نسل فردای کشور باشد. هر قدر رسانه ها با او مصاحبه کنند به همان اندازه نسل جوان کشور با ماهیت و خصایص او آشنا میشود.
شاید بسیاری جوانان کمتر از سن ۲۰ با کارنامه های جنائی، خیانت و بد اخلاقی های او کمتر آشنایی داشته باشند، ولی نسل کهن سال تر شاهد زنده اعمال و رفتار او در بیش از ۶۰ سال گذشته بوده اند.
۱) گلبدین درین مصاحبه دوران کودکی و نو جوانی خود را بسیار گل و گلزار و افتخار آفرین توصیف کرد و خود را اول نمره مکتب حربی شونزی هم صنفی آصف شور خلقی معرفی کرد. اما نگفت که او در حربی شونزی در بد اخلاقی اول نمره بود و در نتیجه رهبری مکتب مجبور شد او را اخراج کنند.
۲) گلبدین نقش خود در قتل سیدال سخندان را که با چاقو در جریان بحث با او در پیش چشمان دانشجویان دانشگاه کابل کشت، انکار کرد. او هم چنان داستان زندانی شدنش را نیز دروغ گفت. او در زمان آخر حکومت ظاهر شاه به جرم قتل سیدال سخندان گرفتار شد و به زندان افگنده شد، ولی بعد از کودتای داوود خان در نتیجه عفو عمومی از زندان رها شد و به پاکستان نزد آی اس آی پناه برد و تا به امروز در حدود نیم قرن در خدمت آی اس آی در ویرانی افغانستان قرار گرفت.

>>>   او از تیزاب پاشی بروی زنان منور شهر کابل یادی نکرد. او خود را انجینیر معرفی کرده است. اما او هرگز بیش از یک صنف بالاتر در دانشکده انجینری کابل نخوانده است. من در سال ۱۹۷۶ شامل دانشکده انجینری کابل شدم و در سال ۱۹۸۰ فارغ شدم. فرصتی برایم میسر شد که نمرات و سوانح و عکس های دوران جوانی حکمتیار را ببینم. ولی تاسف آنوقت عصر دجتال نبود که عکس و نمرات و سوانح او را به عنوان مدرک نشر نمایم.
به آنکه گلبدین در پاکستان در خدمت آی اس آی بود، ولی جای پای او را می شد در دانشکده انجینری کابل در میان همفکران او دید.

>>>   اعضای حزب اسلامی با نفرت با دختران محصل و زندگی مدنی و شهری برخورد می کردند. یکی از فعالان گلبدین علی احمد خرم وزیر پلان داوودخان را به قتل رساند و در نتیجه ده ها تن از طرفداران او در فاکولته انجینیری کابل توسط پلیس داوود خان دست گیر شدند.
۴) هیچ جنایت کاری به اندازه گلبدین در نیم سده اخیر از ترور روشنفکران گرفته تا قتل عام مردم و مجاهد کشی و تباهی و ویرانی کابل زیبا نقش نداشته است. اما این موجود بی وجدان، سنگ دل و بی شرم انکار از همه جنایاتش می کند و خود را فرشته بی آزار معرفی می کند. او نه پشیمان است و نه از مردم معذرت می خواهد. او می گوید:" دوستم باید معذرت می خواست، نه من. من کاری نکرده ام که معذرت بخواهم

>>>   او تا هنوز دوستم را" ملیشه و کمونست" می شمارد، در حالی که در کودتای شورای هماهنگی ۱۹۹۴ دست به دامان دوستم زد و جوی خون در کابل جاری کردند.
۵) او از نقش خود در کودتای ناکام معروف به تنی علیه حکومت نجیب الله انکار نمی کند و با سرفرازی یاد می کند. اما او از نقش رهبری تنی انکار می کند و آصف شور خلقی را که در آن کودتا کشته شد، معرفی می کند. اما نمی گوید تنی با افسران خلقی و جت های جنگی چگونه نزد آی اس آی و خودش پناهنده شدند؟

>>>   گلبدین یک داستان خیالی و دورغ شاخدار را در سقوط حکومت نجیب و برنامه صلح سازمان ملل سر هم می کند. او نقش طرفداران ببرک کارمل و جنرال نبی عظیمی، جنرال دوستم و یک شاخه مجاهدین که منظورش شورای نظار است در شکست برنامه صلح بینسوان معرفی می کند. اما او از سازش مخفی خود با نجیب الله و جنرال رفیع و تسلیمی ارگ به حزب اسلامی و شکست و فرار او به چهار آسیاب هرگز اشاره ای نمی کند. این در حالی بود که در مصاحبه خود با تلویزیون شمشاد اعتراف می کند که رییس جمهوری نجیب می خواست در تحت نام صلح بینسوان قدرت را به او تسلیم کند ، ولی طرفداران کارمل آنرا ناکام کردند.

>>>   او هنوز بر کابل حاکم نشده بود در روزنامه شهادت ارگان نشراتی حزب خود در پاکستان اعلام نمود:" مبارک موشه کابل فتح شو!"
۷) گلبدین یگانه کسی است که بطور علنی حرف از الحاق افغانستان به پاکستان تحت نام امت اسلامی می زند. او در زمان ضیاء الحق با همین تعهد به پاکستانی ها صاحب قدرت شد و یک بار دیگر درین مصاحبه بر آن تاکید کرد.

>>>   او در مصاحبله خود با تلویزیون جیو اخیراً مخالفت خود را با بندر چاه بهار اعلام کرد و گفت طرفدار بندر کراچی پاکستان است. او علاقه ای به رهایی افغانستان از وابستگی اقتصادی و سیاسی پاکستان ندارد.
۸) او داعیه پشتونستان را رد می کند و خواهان از بین رفتن مرز دیورند و پیوستن به پاکستان است. او با صراحت می گوید که داعیه ای بنام پشتونستان را هند و شوروی بخاطر منافع خود شان طرح کردند.
او در واقع دشمن داعیه داران پشتونستان از غفار خان تا داوودخان و در حال حاضر حامد کرزی است. چنانکه او درین مصاحبه تلاش های پشتونستان طلبی حامد کرزی را محکوم کرد و گفت" در پاکستان حرف از برادری می زند و در هند حرف از دشمنی با پاکستان".

>>>   گلبدین اولین کسی است که بر ایران ادعای ارضی می کند. او گفت تنها مرز دیورند یک مرز تحمیلی نیست، بلکه تمام مرزی های افغانستان با کشور های آسیای میانه و ایران نیز تحمیلی است. درحالیکه تمام رژیم های افغانستان مرز های افغانستان با ایران و آسیای میانه را مرز های رسمی و قانونی می شمارند و تنها مرزی دیورند با پاکستان را یک مرز غیر قانونی و تحمیلی معرفی می کنند.
هدف گلبدین از پیش کشیدن ادعای ارضی به ایران و کشور های آسیای میانه دو چیز است:
نخست اینکه افکار عامه را از اختلافات مرزی با پاکستان به ایران و آسیای میانه بکشاند. دوم اینکه هنگام الحاق افغانستان به پاکستان، اسلام آباد بتواند مثل بریتانیای استعماری قلمرو خود را تحت نام خاک های افغانستان به داخل خاک ایران و آسیای میانه بکشاند.

>>>   حکمتیار برای فریب افکار عامه می گوید:" من طرفدار از بین رفتن مرز دیورند میان پاکستان و افغانستان به شرط اینکه کابل پایتخت باشد قبول دارم."
آیا امکان دارد پاکستان یک ملت ۲۰۰ میلیونی با سلاح اتمی خود بحیث مستعمره افغانستان سی ملیونی، فقیر شود؟
شاید هدف حکمتیار اینست که پنجابی ها پایتخت شانرا از اسلام آباد به کابل انتقال بدهند تا خوبتر بر مردم آزاده افغانستان کنترول داشته باشند.

>>>   این تفکر او اوج خیانت و وطن فروشی او را نشان می دهد. ولی با تاسف تعدادی پاکسانی پرستان کم‌ نیستند که با او همفکر هستند.
۱۰) گلبدین یک مریض روانی، عقده پر و متعصب است. او عقده و خصومتش را نسبت به اقوام افغانستان پنهان نمی کند.
شکست او در جنگ های قدرت طلبی در برابر تاجیکان تاثیر خیلی بزرگ بر او گذاشته است. چنانچه در هر جمله او عقده و کینه فارسی ستیزی و تاجیک ستیزی او هویدا است.
فهم او از زبان فارسی خیلی کودکانه و بیسوادانه است.

>>>   استدلالات و ادعاهای او که از یک زبان چندین زبان برایش ساخته او را بحیث فکاهی و مضمون کمیدی روز تبدیل کرده است.
واقعیت اینست که از حکمتیار بوی انسانیت، محبت و اسلامیت به مشام نمی رسد. هر واژه ایکه از دهنش بیرون میشود تعفن تعصب، عقده و کینه به مشام می رسد.
تلویزیون طلوع با آنکه این خدمت را کرد که چهره غیر انسانی و پاکستانی این گرگ پیر بی دندان را نشان داد، در عین حال بوی تعصب و کینه او نسبت به فرهنگ ها، زبانها و ملیت های کشور، فضا را متعفن می سازد.

>>>   دوزخی ها در همینجهان از چهره و عملکرد ان معلوم میگردد که حتی در زمانسن پیری که پایش در لب گور است از منافقت و شیطنیت دست برادار نمی شود واز خیانت و جنایت و نفاق و تفرقه لذت میبرد مانند گلبدین حکمتیار فرعون صفت همین شخص خاین بدین و اسلام و مسلمانان فرعون صفتانه با تمام اعمال زشت و ننگین اش خود را از جله معصومین معرفی میکند میگوید که من کاری نکرده ام که معذرت خواهی از مردم کنم در حالیکه قتل هزاران انسان را بگردن دارد منجمله ژورنالست جوان جلیلی که پس از مصاحبه این جنایتکار که جنایاتش را در مصاحبه برخ کشیده بود و مستند هم بود بدستور همین قاتل ملت در منطقه باغ چهلستون توسط افرادا جنایتکاراش که ساحه را در کنترول داشتبی رحمانه بقتل رسانده شده بود و صد ها قتل دیگر دامن گیر قصاب کابل گلبیدین میباشد بنظراش هنوز گناهی نکرده که از الله و مردم عفو و معذرت خواهی کند به هرکار این شیطان منافق قدرت خواه حاضر است .

>>>   Roshan
چرا چهره ........این .............پلید را در همه رسانه نشان میدهید درد مردم را دوچند وهم مردم را تازه میکنید ..........نفرین به این قاتل خونخوار فروخته شده

>>>   گروه های افراطی تکفیری بدتر از بمب اتم است که باید جلویش گرفته شود و همرای گل بیدین جلاد کابل باید اعدام شود.

>>>   ...........به راكتيار.

>>>   Muradi
اینها چون کبک سر خودرا به زیر بته می کنند وفکر میکنند کسی آنها را نمی بیند وفریب حرف های پوچ وتوخالی آنها را میخورد. مردم ذره ذره کارکردهای حکومت داران را محاسبه می کنند.اینها هرگز چتری برای جمع کردن مردم نخواهند شد.

>>>   حمد معصوم
آقاي غني تروريست ها را شورشي خطاب ميكند گذشته از سخن رانيش ٨٠فيصد كساني در اطرافش بودن طرف دار پاكستان واجنت بيگانه گان

>>>   ... خدا بر سز شما منافقین که در بین همه اقوام منافق میکنید نه حکمتیار نه احمد شاه مسعود نه ربانی هیچ کدام از رهبر های افغانستان بخاطری آبادی و آرامی افغانها کار نکردند دیگر منافقت بس است کوشش کنید که با هم برادر وار زنده گی کنیم از نفاق انداختن دست بکشیم .

>>>   دفتر گلبدین به رسانه ها اخطار آمیز مطلبی را فرستاده که منبعد در اخبار ونوشتار خودگلبیدین یا راکتیار ویا گُلک و گلو ننویسند بلکه برادر مجاهد حکمتیار بنویسند با رسانه های متخلف برخورد جهادی میشود

>>>   گلبیدین در زمان نوجوانی اینقدر مضر ونحس نبود نمیدانم پاکستانی هاچی کردند
صوفی کرنکار

>>>   مرکز تمامی شر و فساد گلبدین است

مادر تمامی تروریست هاگلبدین است

ما او را تازه نشناختیم از وقت می شناختیم

آمر صاحب شهید خیلی زودتر ازینها او را معرفی کرده بود اما کسی متوجه نمیشد

تا این ... زنده است تمام تروریست ها زنده است و امریکا درستش در هرجای افغانستان باز است

فاروق سمنگان

>>>   روی هم رفته به حواریون ګلبیدن برادرانه توصیه میکنم که از این توبه کنید دنباله روی این جنایتکار تا حالا کرده اید من بعد نکنید شما اګر اندکی مغز و انسانیت داشته باشید لطفآ صفحه های فیسبوک و میدیا را بخوانید و شرم بکشید شما وی رهبر خطاب میکنید

>>>   چـــــــرا تاریخ افغانستان را یخ زده است ؟ مثلا از 2001 وپیش ازان تاحال میگویند 5000 سال !چرا 5001 نمیشود یا اگر به پیش نمیرود عقب برود مانند 4999 شوداما در همین 5000 توقف کرده ، کسی دلیلش را میداند ؟؟؟؟
ر

>>>   زندانی هایی که بنام زندانیان حزب اسلامی اززندان هراشدند اعضای شبکه حقانی وطالب بو.دند اما دولت آنهارا رهاکرد تاجبهه شان قوی شود.جنگ را شدت بخشیدند.
ع.ا.

>>>   با « کبر سن‌ » یا بی « کبرسن» رخصت تان میکنند!
این دوستان تاجیک ما هیچ بیدار شدنی نیستند. هنوز هم با ناباوری و حیرت می پرسند که : چرا تاجیکها را از اردوی ملی به بهانه کبرسن سبکدوش می کنند؟!
برادرجان ، عزیزدلم ، یک چیزی به نام فاشیزم پشتون داریم در اوغانستان که بر همه امور آن کشور حاکم است. افغان ملتی ها ، کرزیی ها ، اشرف غنی ، اتمر، استانکزی، سورخلقی ها، گلبدینی ها ، طالبها ، داعشی ها و دیگران و دیگران شان، دست در دست هم داده اند، میخواهند قدرت ، حاکمیت ، فرمانروایی ، دولت و همه چیزدیگر در دست و در اختیار خود شان باشد. اینها ، از رنگ و از نام تاجیک بیزار بیزارند. میخواهند از تمامی رده های قدرت ، از تمامی عرصه های مهم زندگی ، تاجیکان را و شاید هم بعضی از دیگر اقوام را بکلی دور و محروم سازند و خود شان با دست باز ، با دل بیغم ، باداری کنند، حکمروایی کنند ، برای تاجیکان و دیگران هویت بسازند ، زبان بسازند ، مسیر زندگی شان را تعیین کنند. از همین خاطر، با کبر سن ، بی کبرسن ، پیرتان را ، جوان تان را ، با بهانه و بی بهانه از همه جا می رانند. شما چه وقت هشیار می شویید که همین قدر یک گپ روشن و ساده را درک کنید و از این نظام و رژیم و دستگاه فاشیستی دل ببرید و در فکر یک راه جویی و چاره اندیشی درست شویید ؟! اشرف غنی بسیار واضح و آشکار میگوید که تنها و تنها و تنها « افغانیت» میخواهد و دیگر هیچ . معنای این گپ او را میدانید که چیست ؟! با سپاس . تاجیکم با تاجیکانم زنده ام . عمر راوی .

>>>   ...........بر دشمنانت

>>>   اشرف غنی برای داعش و حزب اسلامی پوهنتون شخصی در ولایات میسازد تا انتحاریهای خود را آزادانه تربیت کنند

>>>   .........به گل بی دین وطنفروش

>>>   حكمتيار در مصاحبه اخير اش با تلويزيون آريانا به سه نكته اشاره نمود:
1- در عقب داعش دست ايران است؛ در حاليكه در سال 2014 مداركى در رسانه ها درز نمود كه وى به تفنگداران اش دستور داده بود تا در درگيرى ميان طالبان و داعش جانب جنگجويان داعش را بگيرند. در همان زمان گفته مى شد كه حكمتيار به ابوبكر بغدادى بيعت نموده است.

2- انتحار را عمليات استشهادى خوانده و گفت جواز شرعى دارد؛ چه تفاوتى ميان حمله انتحارى شاه شهيد كه ده ها تن بي گناه در آن کشته شدند كه مسووليت آن را حزب اسلامى به عهده گرفت و حملات طالبان و داعش وجود دارد؟

3- او گفت مقاومت عليه آمريكا را ادامه مى دهيم؛ در حاليكه همين اكنون در محيط امن آمريكا زيست مى نمايد از دالر سبز آمريكايى تمويل مى شود و مثل بچه آدم در حال آماده شدن به اشتراک در انتخاباتی است كه يكى از مظاهر دموكراسى غربى است.

تصورى كه من از اسلام حكمتيار دارم آن است كه قرایت دينى وى منبعث از خرافات مدرسه هاى پاكستان، آميخته با تعصب قومى، با طعم القاعده، رنگ و بوى داعش و هم سنخ تحجر طالبانى اما با روپوش دموكراسى غربى است. فقط با اين تفاوت كه آنها شهامت عمل كردن به افكار شان را داشتند و دارند اما اين حقير سراپا تقصير، جسارت و گستاخى عمل را نداشته، خيال پردازانه و از زير لحاف اش آسمان و ريسمان مى كند.

سال ها است كه حكمتيار جهاد، مبارزه و مقاومت را در كتاب خوانده و در كتابچه يادداشت اش نوشته است. هرگز گرد جهاد و رنج مبارزه بر سر و صورت اش سايه نيافکنده و مدام شمشير زنگ زده اش را در خون شكار ديگران سرخ نموده است.

محمدعارف منصوری


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است