تاریخ انتشار: ۱۶:۳۲ ۱۳۹۶/۱۰/۲۹ | کد خبر: 145100 | منبع: | پرینت |
افغانستان از تمامی تلاشها و همکاریهای کشورهای منطقه و فراتر از منطقه که منتج به تأمین صلح در افغانستان گردد، استقبال و پشتیبانی میکند؛
احمدشکیب مستغنی سخنگوی وزارت امور خارجه گفت: تأکید همیشگی دولت جمهوری اسلامی افغانستان به روند صلح مشروط به رهبری و مالکیت افغانستان در آن روند بوده و به همین منظور پروسه کابل به میان آمده تا این پروسه حیثیت چتری را داشته باشد.
وی اضافه کرد: باید تمامی تلاشهایی که در چارچوب نشستها، مکانیزمها و پلتفورمهای مختلف تا به امروز صورت گرفته است، در آن (پروسه کابل) توحید و جمعبندی گردد و منتج به روندی عملیِ شود که رهبری و مالکیت را افغانستان داشته باشد.
به گفته سخنگوی وزارت امور خارجه قرار است، که نشست دوم «پروسه کابل» در هفتۀ آخر ماه فیبروری میلادی برگزار شود و آمادگیها در این زمینه جریان دارد.
وزارت امو خارجه روسیه روز چهارشنبه 27 جدی از افغانستان خواست، که گفتگوهای فوری و مستقیم با طالبان را آغاز کند و اعلام کرد، که این کشور آماده است تا شرایط مناسب مذاکرات مستقیم میان حکومت افغانستان و طالبان را فراهم سازد.
کد (4)
>>> افغانستان اسقبال کرد اما جانباز خان سفیر آنرا محکوم کرد وگفت این کار باید توسط خود افغان ها صورت گیرد @ حالا چی میشه ؟ مهم نظر جانباز است !
>>> Abdul Hai Khurasani .
چرا تمام نماد هاى ملى و هویت سياسى افغانستان منحصر به افغان هاست ومیراثداران اصلی سرزمین و تمدن خراسان ، دراین نماد ها حضور ندارند؟
روزی که افغانستان بنا به استراتیژی سیاسی دو ابر قدرت وقت ( روسیه تزاری و امپراطوری بریتانیای کبیر) به عنوان کشور حایل تشکیل شد و امارت امیر عبدالرحمن خان به عنوان حاکم سلطنت کابل و ممالک محروسه برسمیت شناخته شد، هیچ یک از نماد های افغانی به عنوان نماد اقتدار و معرف هویت ملی وجود نداشت، اما به تدریج و با توجه به طرح ناسیونالیسم افغانی توسط محمود طرزی و تدوین مانیفست فاشیسم افغانی توسط محمد گل خان مومند، حاکمان افغان با مهندسی سیستماتیک تمام نماد ها و عناصر هویت سیاسی را افغانی ساختند.
هیچکدام از نماد های ملی افغانستان امروز؛ معرف هویت، فرهنگ، تاریخ و تمدن ما نیستند.
نماد هاى ملى افغانستان امروز كه همگى براساس تفكر فاشيسم افغانى ( مطابق مانفيست تئوريسين فاشيسم افغان محمد گل خان مومند تعیین گرديده است )مربوط یک اقلیت مهاجر به نام افغان می باشد.
بیایید بدور از هرگونه تعصب و تبعیض به این نماد ها نظری بیاندازیم و جایگاه خود را بیابیم .
يك - نام كشور،افغانستان
افغانستان ؛ كه شهروندان کشور در انتخاب اين نام بى مسمى كوچكترين نقشى نداشته اند.
اين نام مطابق لزوم ديد امپراطورى روسيه تزارى و بريتانياى كبير انتخاب و تثبیت گردیده است.
از آنجا که این اسم نام و هویت یک اقلیت مهاجر از اطراف کوه سلیمان است و ظرفیت تعریف هویت، تاریخ و تمدن خراسان را ندارد، نمی تواند یک انتخاب معقول و خردمندانه باشد و لهذا بر همه لازم است تا بستر برگزاری ریفرندوم برای انتخاب نام کشور را با دو گزینه فراهم بسازند.
دو- هویت ملی ، افغانی
نا گفته پیداست که جغرافیای کشور افغانستان سرزمین مهاجرت ها و مسکن هویت های متنوع فرهنگی و قومی کل بلاد ابران تمدنی و خراسان کبیر است.
در این سرزمین از قریش گرفته تا کرد و از ازبیک تا تاجیک و افغان در مجموع بیش از دهها خرده هویت زندگی می نمایند و هویت ملی این تنوع فرهنگی و کثرت قومی را نمی توان در یک هویت کوچک مهاجر اقلیت افغان تعریف نمود.
مسله هویت نیز از مواردی است که بعد از تغییر نام کشور به خراسان باید تعریف کردد، مثلاً خراسانی .
سه - سرود ملی ،افغانی
سرود ملى به زبان افغانى كه نه شعرش در شأن عظمت فرهنگ و نه آهنگ و ساختارش معرف تمدن و تاریخ باستانی ما می باشد.
نباید ناگفته گذاشت كه تا زمان امير امان الله خان ما يك سرود شاهانه و يك آهنگ داشتیم كه توسط یک موسیقی دان ترکی تنظیم شده بود هردو به زبان فارسی بود.
امروز سرود ملی به زبان افغانی و معرف هویت اقلیت قومی افغان میباشد.
چهار - پرچم
هرچند تمام رنگهای پرچم در تاریخ و تمدن ما تکرار شده اند و ما با تمام این رنگها از عصر سامانیان ، غزنویان، سلجوقیان و ابومسلم خراسانی و طاهریان آشنا هستیم ، اما حذف شیر و خورشید نه قابل قبول است و نه عادلانه .
در پرچم ما نشان خورشید و تصویر شیر یا عقاب حتمی و لازمی است زیرا این دو نمونه مطابق جغرافیا، فرهنگ، تمدن و تاریخ ماست .
پنج- واحد پول ، افغانی
واحد پول که تا زمان فاشیست معروف عبدالمجید خان زابلی به نام روپیه کابلی بود، اکنون به نام افغانی یاد می شود و همین افغانی که در تعریف هویت و نام واحد پول مشترک است سبب تمسخر و طنز جغرافیای پهناور زبان و فرهنگ فارسی شده است.-
شش- زبان دیپلماتیک، افغانی
در زمان سه حاکم اولیه کشور افغانستان( عبدالرحمن خان، حبیب الله خان و امان الله خان) تمام موافقتنامه ها ، و فرامین رسمی به دول دوست با زبان فارسی نوشته می شد ،اما امروز اعتماد نامه ها تنها به زبان افغانی نوشته می شود و به رغم اینکه قانون اساسی زبان فارسی را به عنوان یکی از دو زبان رسمی برسمیت شناخته اما این ماده اجرا نمی گردد.
هفت - تمبر پستی
تمبر های مهم پستی که در ابتدا به زبان و هنر فارسی به چاب می رسید امروزه تنها با زبان افغانی چاپ و نشر می شود .
در حالیکه این کشور در هنر صاحب مکتب بهزاد و در زبان صاحب زبان فارسی می باشد اما مجبوراست در هویت یک اقلیت قومی خود را تعریف نماید.
هفت- ترمینالوجی رسمی - افغانی
با وصف اینکه در قانون اساسی هر دو زبان افغانی و فارسی به عنوان زبان رسمی بزسمیت شناخته شده است، اما متأسفانه هنوز که هنوز است دانشگاه پایتخت زیبای خراسان ( هریوا) فاقد لوحه است و اطاق فاشیسم مبارکترین واژه فارسی به نام دانشگاه را نمی تواند بپذیرد.
هشت - شناسنامه هویت ، تأکید فاشیسم بر مهر افغانیت.
ارگ ریاست جمهوری؛ قانون مصوب مجلس نمایندگان (که مطابق معیار های مدرن جهان امروز تهیه و ترتیب گردیده است )را به گروگان گرفته و مطابق خواست فاشیسم افغانی سعی دارد بر رخسار هر شهروند این مملکت مهر افغانیت بزند و هویت او را انکار نماید.
نه، جعل تاریخ
در حالیکه تاریخ سرزمین ما در هویت تمدنی و باستانی اش مطابق کتب مقدس گاتاها، اوستا و داستان راستان ( منبع و مرجع الهام بخش شاهنامه فردوسی ) با تاریخ مشترک تمام فلات ایران پیوند ناگسستنی دارد، زمامداران قبیله با قیچی نمودن بخشی کوچکی از آن به تحریف تاریخ دست زده اند.
حاکمان کشور گمان کرده اند که اگر مؤسس افغانستان احمدشاه ابدالی را معرفی نمایند و سپهسالار نام آور خراسان شاهزاده میرویس بخارایی را افغانش بنامند، گویا برای این قطعه ماتمزده اعتبار تاریخی خلق می نمایند.
متأسفانه سیاست های مذهبی ابران کنونی در تحریف تاریخ و معرفی این دوشخصیت خراسانی و ایرانی حاکمان افغان را کمک و یاری نموده اند.
در حالیکه نه سلطان احمد شاه هروی خود را مؤسسی افغانستان نامیده است و نه سپهسالار نام آور بخارا میرویس خان واژه ای به نام افغانستان را می شناخته است.
متأسفانه فرزندان ما امروز تاریخی را مطالعه می کنند که با حقیقت فرسخها فاصله دارد.
ده- جعل جغرافیا و نابودی آثار تمدنی فارسی و خراسان
اگر شما نخستین جغرافیای رسمی عصر امیر امان الله خان را با جغرافیای رسمی امروز مقایسه نمایید، بصورت شگفت انگیزی درمیابید که بسیاری از آن نام های تمدنی و غرور آفرین دیگر موجود نیستند و مانند اسفزار مقدس رخت سفر بسته اند.
حضرت صبغت الله مجددی شخصاً به من نقل نمود که محمد گل خان مومند در مزارشریف شب ها کارگر استخدام می نمود تا لوحه های قبور باستانی بلخ را شب هنگام تخریب نمایند.
نتیجه
واقعیت تلخ این است که تمام نماد ها و مظاهر امروز کشور افغانستان معرف فرهنگ و هویت یک اقلیت به نام افغان می باشد.
اگر ما بخواهیم این کشور به سامان برسد و وحدت و همدلی حاکم شود باید از هویت قومی به سوی هویت تمدنی و تاریخی و فراقومی خراسان حرکت نماییم.
امیدوارم ما بتوانیم بحث اساسی برای عبور از هویت قومی را به هویت تمدنی با افغان ها به عنوان شهروندان این آب و خاک بصورت اساسی داشته باشیم.
در انتخابات آینده ریاست جمهوری مردم ما باید به کسی رأی بدهند که خواستار تغییر در تمام این نماد ها باشد نه چند چوکی دولتی ، زیرا برای ما احیاء هویت و اقتدار ملی در اولویت است تا چند چوکی دولتی .
ادامه دارد ...
>>> این نظر دهنده بالا که خیلی نطق کرده از خود نطق کن نه کپی کاری از سایت ها و گذاشتن مطالب دیگران باسواد کپی کار - نماد شیر خورشید نه مال افغانستان است و نه مال ایران بلکه این نماد مال مغولها و سلسله ایلخانیان است اما روش زیاد تبلیغ شده فکر کنم از سایت های ایرانیهای سلطنت طلب توی افسانه و رویای کوروش کبیر آریایی کپی کاری کردی سعی کن خودت را درگیر افسانه و رویا نکنی مانند سلطنت طلب های ........ که همشان هم به اصطلاح دکتر - مهندس - کارشناس - متخصص هستند اما آخرش معلوم میشود مدارکشان از دم جعلی و تقلبی بوده است
مرتضی - مزارشریف
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است