دفتر نامه ی قانون اساسی قانونی نیست
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۰۳    ۱۳۹۶/۱۰/۲۴ کد خبر: 144764 منبع: پرینت

دفترنامه اى كه بنام قانون اساسى در افغانستان رسميت يافته است خودش قانونى نيست و نبايد به آن ارج گذاشت. صرف نظر از اين كه چقدر در آن دستبرد شده است و مواد آن خوب و ناخوش اند شيوه ای كه اين قانون خامه و به بعدا تسويد شد از ريشه نادرست، غير قانونى و خلاف اراده ى جمعى مردم بود. اين دفترچه ى تعصب و تبعيض مستقيما تحت نظارت خارجى ها و جاسوسان شان شكل گرفت و بر چند قلدر و افراد غير مشروع و نافهم تحميل شد. در آن زمان كشور در اوج بحران قرار داشت و تازه كشور اشغال غربى ها را تجربه مى كرد و هيچ كسى در آن زمان نماينده كسى نبود بنابراین چند آدم كه مشروعيت قانونى و مردمى نداشتند تحت هيچ بهانه اى حق تصويب قانون را نداشتند.

قوانين اساسى به عنوان رهنمود ملى در همه ى جهان در شرايط غيربحرانى كه تمام مردم بتوانند حق نظر دهى را يا از طريق همه پرسى و يا نمايندگان منتخب داشته باشند در يک روند شفاف بدون اجبار دفتر مى شود و حيثيت قانون را مى يابد. در شرايط بحران تنها قوانين موقت را مى توان تحمل كرد و ساختن قوانين دايمى مشروعيت ندارد حتی اگر بهترين قوانين هم باشند.

آنهایى كه قانون فعلى را اساسى مى خوانند بايد به اين پرسش پاسخ دهند كه آيا شيوه به وجود آمدن اين قانون در آن زمان تحت فشار مستقيم اشغالگران مى توانست شفاف، مردمى و مطابق خواست اكثريت باشد آيا كسانى كه آنجا بودند و در تایيد و رد آن دست بالا و پایين كردند نماينده هاى قانونى مردم بودند؟ و پرسش هاى زيادى از اين قماش.

قانون موجود ساخته ى شرايط جنگ و بحران جامعه بود و جز به عنوان قانون موقت ارزشى بيشترى ندارد و نبايد آينده را در آیینه آن ديد. نخبگان جامعه بايد كمپاين وسيع تغیير اين قانون را به راه اندازند و بايد در تایيد آن مردم نقش اساسى را داشته باشند و با شيوه هاى مردم سالار به دور از تاثير خارجى ها از نو نگاشته شود.

نجیب سلام


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
دفتر نامه
قانون اساسی
نظرات بینندگان:

>>>   واقعیت تلخ اینست که در جامعه ی ما تا هنوز گروهای منسجم و احزاب فراگیر رشد نکرده ویا از رشد آن جلوگیری شده است. واقعیت تلخ دیگر اینست که قوم پشتون ما تجربه ی دوصد واند ساله ی از پادشاهی و محکوم نگه داشتن دیگران دارند. آن ها یا با زورگویی و تهدید و یا با تطمیع چند بزرگ قومی به آسانی می توانند اوضاع را به خواست خود شان رقم بزنند چنانکه اقلن در چند ده ی اخیرکردند. مثلن تدویر لویه جرگه ها که در حقیقت بقسم محکمه ی صحرایی برای حل اختلافات محلی استفاده می شد اکنون قانون اساسی می سازد. لویه جرگه های سال های اخیر تفاوت چندانی با محکمه های صحرایی طابان ندارند بجز اینکه به عوض دشت در خیمه بر گزار می شود. واقعیت تلخ سومی هم اینست که رهبران غیر پشتون تا هنوز در سطح عموم افغانستان فکر کرده نمی توانند. طور نمونه داکتر عبدالله در انتخابات قبلی تنها نماینده جمعیت نبود. تمام احزاب و اقوامی و افرادی که مخالف تیم اشرف غنی بودند به او رای دادند. اما حالا از زبان رهبران جمعیت تنها حق حزب جمعیت را می شنوم. رهبران هزاره را بگزار که دادخواهی هزاره ها را بکنند تا مسایل ملی. در این صورت در خوست و.یا پیشنهادی را که آقای نجیب سلام در بالا کرده اند محال است و خیال.

>>>   تا زمانی که اقوام غیر پشتون قاعده ی بازی را که پشتون ها طی دو صد سال و اندی آموخته اند یاد نگیرند خواست های آقای نجیب سلام خواب و خیالی بیش نیست.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است