اعتراف یک مار آستین
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۴۲    ۱۳۹۶/۱۰/۵ کد خبر: 143701 منبع: پرینت

در این روزها شایعاتی وجود داشت که مار آستین پس از گزیدن دست راست استاد عطا والی بلخ فرار کرده و در کدام سوراخ مخفی شده است و کسی از وی اطلاع ندارد اما روز گذشته سر و کله مار در مجلس شورای وزیران با تبسم و خونسردی پیدا شد.

بعد از جریانات عطا محمد نور اولین بار است که این مار سیاسی خوش خط و خال با کمال خونسردی و تبسم و با افتخار در حضور رسانه ها و مجلس رسمی شورای وزیران حکومت وحدت ملی اعتراف کرد که بلی استاد عطا محمد نور والی بلخ را پانزده روز قبل از سوراخ ارگ گزیده است. او همچنان با کمال بی تفاوتی گفت: " با گزیدن یک والی دنیا خو قیامت نمی شود."

این مار آستین که همیشه با کنایه حرف می زند از صحت و سالم‌ بودن دندان هایش به شورای وزیران نیز اطمینان داد زیرا شایعاتی وجود داشت که گویا والی بلخ نیش های زهردار این مار آستین را در هنگام نیش زدن شکستانده است ولی در گزارش دیگر گفته شده بود که نیش های او را کشیده است.
این در حالی است که دندان کشیدن کار پزشکان دندان است ولی شکستن دندان های نامردان کار دلیرمردان است.

پرسش اساسی این است که این مار آستین چگونه قربانیانش را معمولا شکار می کند؟

داستان این مار شناخته شده سیاسی خوش خط و خال یکی از موفق ترین داستان های ستون پنجم دشمن در تاریخ سیاسی افغانستان است. بیش از 4 دهه است که این مار آستین با خونسردی و تبسم طعمه اش را شکار می کند ولی کسی بر او شک نمی کند چنانچه این مار خوش خط و خال توانست بحیث دست راست احمد شاه مسعود در دشوارترین شرایط در آستین راست او جا بگیرد اما روزی در سرنوشت سازترین لحظات تاریخ که مسعود به یگانه امید و تکیه گاه نجات افغانستان در جنگ با تروریزم جهانی تبدیل شده بود در همدستی با مارهای دیگر آستین وی چنان ماهرانه او را از آستین راست اش گزید که تا حال کسی بر او شک ندارد. این در حالی است که حتی تا امروز به اعتبار همسنگری با مسعود صاحب قدرت و احترام شده است و از این سوراخ قربانیان دیگر اش را می گزد.

واقعیت این است که این مار زرنگ بعد از یکسره کردن کار مسعود به سراغ استاد ربانی رفت و بعد از شکار او به شکار اسماعیل خان رفت. سپس در آستین های یونس قانونی و مارشال فهیم در آمد و آنها را یکی بعد از دیگری گزید. سرانجام نوبت استاد عطا رسید عطا را چنان ماهرانه چندین بار نیش زد که تا چند روز پیش باور نمی کرد که کار او باشد.

واقعیت این است که عطا محمد را که خیلی زخمی و مسموم شده بود خدا نجات داد و زنده ماند. نور اخیرا از دم مار خاین و بزدل گرفته بود ولی مار لشم ماهرانه فرار کرد و در سوراخ متفکر بزرگ در ارگ کابل پنهان شد اما دیری نگذشته بود که از گریبان یون کمال ناصر و امرالله صالح سر کشید. به نظر می رسد که ماموریت شکارهای مار زرنگ هنوز به پایان نرسیده است.

واقعیت این است این مار سیاسی ماهر سوراخ های زیادی برای پنهان شدن و در امن ماندن دارد. آخرین پنهان گاه امن او سفارت آمریکا در کابل خواهد بود.
آیا برای جلوگیری از قربانیان و فاجعه های بزرگ ملی زمان آن فرا نرسیده است که سر این مار سیاسی خوش خط و خال خونسرد و متبسم را قطع کرد؟

امیرزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
عبدالله
نور
نظرات بینندگان:

>>>   این مار که حالا شناخته شده است باید سرش بریده شود.

>>>   جعفر عطايي:

عبدالله می‌گوید که با استعفای عطا محمد نور موافق است و اشکالی در آن نمی‌بیند. تا اینجای کار شاید همچنان تصمیم عبدالله قابل دفاع باشد. اما تعیین کسی به وزن انجیر داوود به جای عطا محمد نور چطور قابل دفاع است؟ این چه منطق است که عطا محمد خودش استعفا داده و این که استعفایش شرایط داشته، من به آن شرایط کار ندارم؟ به استعفا کار داری اما به شرایطش نه؟
اشرف غنی تاجیکان را گام به گام از قدرت تصفیه و دور می‌کند و عبدالله هم موافق است. به نظر من این معنی‌اش این است که عبدالله اول دلسوزی به منافع قومی تاجیکان ندارد و دوم این که عبدالله از وزن تاجیکان در سیاست افغانستان فقط برای امتیازات شخصی برای خود استفاده می‌کند. وگرنه عبدالله واقعا تا حالا برای کسانی که به او رای داده‌اند چه دستاورد داشته است؟ تاجیکان به غیر از این که چند بار توسط عبدالله در برابر امتیازات ناچیز شخصی فروخته شده‌اند، چه دستاوردی از حمایت این آدم در دو انتخاب داشته‌اند؟ هیچ. روزگارشان بدتر هم شده است.
به نظر من تاجیکان این همه حمایتی که از عبدالله کرده‌اند، اگر دو درصد آن را از حکمتیار یا اشرف غنی می‌کردند، امروز وضعیت بهتری داشتند.

>>>   سوال خبرنگار از اقای داکتر عبدالله شنیدی که اقای نور
گفت ما دن دانهای عبدالله را به کمک خداوند میکشم جواب داکتر عبدالله
نور اگر مرده بیاید بدون کمک خد ا دندانهایم را بکشد
nabi jaghori

>>>   چون قصه ازینقرار است پس او مار استین نه بلکه اژدهای دوسر وخیلی دشمن خطرناک ومهیب میباشد اما این دشمن لدود مرغ خانگی شکار میکند وبه شکار های وحشی ودشمن های اصلی زورش نمی رسد هرکه اورا نیش میزند ومیگزد وزهر ونیش به نوشش میدهد بجای انتقام به او خدمت مینماید وخدمتگذار او میباشد اگر این کارها درامه سازی نباشد خوب بیاد دارم که خودش در سفر رسمی در امریکا به حیث وزیر خارجه ای دولت قرار داشت که اقای کرزی اورا از وظیفه سبک دوش وبر طرف ساخت او بجای این که بدله ای خودرا از کرزی بستاند راه اسانتر را انتخاب کرد ودر صدد ضربه وارد نمودن به دشمنان کرزی چون قانونی وبسم الله خان محمدی برامد ومهیا ساختن اسباب قتل یگانه مارشال افغانستان را تهیه دید وازین راه اخلاص وعلاقه مندی خودرا به خارجی ها ومزدورانشان به اثبات رسانید وتا خودرا به قصر سفیدار رسانید یک روزی امد وفریاد زد وبا چشم های اشک الود بیان داشت ریس ارگ مدت سه ماه میشود که اورا به حضور نه پذیرفته وبرایش یک ساعت وقت ملاقات نمی دهد وقتی اقای نور این اظهارات را شنید راست وواقعی پنداشت و از دلسوزی بالای ارگ نشینان فشار اورد تا سهم خودرا اززور گو ها وغدار هاباز ستاند ودوست دیرینش را بجایگاه اصلی بنشاند وقتی این صحنه را اژدها دید از روی کینه وحسد صد بار به بارگاه حریف خم شد وکرنش وعذر وزاری ویا به تعبیرخودش انعطاف !!! از خود نشان داد ودر پی خنثی سازی نقشه های دلسوزانه ای نور برامد تا بلاخره یکبار دیگر مرغ خانگی شکار کرد ومانند بعض حیوانات درنده فرزندان دلبند خودرا شکار کرد ونور را با تبانی خارجی ها وداخلی هاحذف نمود شاید روز وروزگاری نوبت صالح وادیب هم میرسد اینها هرقدر باشد به اندازه ای احمد شاه مسعود ومارشال بزرگ وعطامحمد نور در بلند بردون او نقش نداشتند وندارند ولی این بی باک ازهمین حالا نقشه ای اجحاف انها را در دل دارد وبا گوشه ای چشم وبا زبان حال برایشان میگویدبادیگران کجا وفا نمودم که باشما نمایم
شاعری گفته
چشم سبز و رنگ سرخ وموی زرد
اینچنین مردم به کس نیکی نکرد
چه خاصه که به این ناجوانمرد هر سه ویژگی یکجا داده شده است
زید الله بیگ از رخه

>>>   هرکس برای مقصد خود دلبری کند.
هرکس که سر قدرت آمد، دارای دوست و دشمن میشود. دوستان در پی چاپلوسی بخاطر کندن چوکی و یا مقام و قدرت، که اگر برایش رسید ،دوست است و اگر برایش نرسید، یا بیطرف است و یا هم دشمن.
دشمن نیز در پی از بین بردن او و نشستن خودش بر اریکه قدرت است.
این قانون به ملیت و حزب و تنظیم و دیگر چیز ها هیچ ارتباط ندارد.
همین حالا هستند بسیار پشتون هایی که در زمان کرزی در قدرت بودند، اما حالا بیکار هستند.
همچنان بسیار تاجک ها و هزاره هایی که در زمان معاون بودن احمد ضیا مسعود و قسیم فهیم و قانونی و خلیلی ،در سر قدرت بودند، اما حالا بیکار هستند.
پس همان ضرب المثل مشهور است که میگویند که قدرت پدر و مادر ندارد.
هم در طول تاریخ افغانستان و هم در دیگر کشورهای جهان، بخاطر بدست آوردن قدرت، پسر ها پدر ها را کشتند، برادر ها برادر ها را کشتند، مانند اولاد های تیمورشاه.
اورنگزیب بخاطر بدست آوردن قدرت، پدرش شاه جهان،سازنده تاج محل را محبوس وبرادرش را کشت و سر او را در پطنوس غذا به پدرش در محبس فرستاد.
در امپراطوری عثمانی ترکیه، چون از نگاه شریعت اسلامی سلطان ها نباید خون برادران شان را میریختند، بنأ هرکدام شان که به قدرت میرسیدند، باقی برادرا را با ریسمان خفک میکردند، تا خون شان نریزد و گنهکار نشوند.
جالب آن جاست که هر سلطان چندین زن و ده ها کنیز و ده ها اولاد داشت و هر وقتی که یکی از پسران آنها به سلطنت میرسید، ده ها برادر دیگر خفک میشدند.
پس قدرت عبارت از چیزی است که که رهبران بخاطر بدست آوردن و حفظ آن، دست به هر جرم و جنایتی میزنند.

>>>   خیلی علی و واقعیت را ساده و عام فام بیان شده است.

>>>   باید سر این مار کوبیده و مردم و کشور از نیش های کشنده و تباه کننده او خلاص شود و نیز سوراخ هایش در ارگ و سفارت خانه های کخارجی کور شود تا کور مار های بعدی در آن ها سوراخ ها لانه نکنند.

>>>   عطا هم تمرکز فکری ندارد پارسال می گفت : عبدالله گـــژدم است حالا میگوید مار است

>>>   اگر استاد عطا دقیق گفته باشد باید "عبداله" به ارتباط قتل های زنجیره یی شخصیت های ملی کشور محاکمه و اعدام شود.

>>>   جماعت ...ها جماعت ....ها جماعت ....ها درصورت که جماعت رقیب ازقدیم متحد بودن.و حالا هم روز بروز متحد تر میشوند به سران تاجیک اگر به هرکدام تان در خفا ازطرف جماعت رقیب وخیلی باهوش وعده های چرب وشرين داده شده فقط تا زمانی است که بطوری کامل از هم پاشیده شوید موقع که جماعت رقیب مطمين شد دیگه نام و نشان از جماعت احمق و لوده باقی نمانده درآن وقت سلطه عبدالرحمن خانی ونادر شاهی تسلط کامل پیدا می کند.ودوباره زنده میشود نسل های قدیم آن زمان ظلم ها توهین ها و تحقیر هاوشرايطهاي فلاکتبار آن زمان را خوب به یاد دارد جماعت .... ها زمانی به هوش میآیند که چیزی از آن نام ونشان باقی نمانده باشدودیگر کار از کار گذشته.باشد دقیقا نیش دارو بعداز مردن سهراب شاید در آن زمان گفتن خدا بیامرزد کمونیست ها را که کودتا کردند.ماها چندصباحی به خیلی چیزها دست پیدا کرده بودیم واز خود ما نام و نشانی داشتیم.وبه پول ومال ومنال رسیده بودیم .اما تا اینجا جماعت باهوش و زرنگ در کارشان موفق بوده و نقشه شان خوب پیشرفته ونتجه پیشرفت شان از متحد بودنشان است
( مجاهد پشیمان

>>>   این مار زنچو که در استین تاجیکان درامده باید هر چه زودتر نابود شود. وای خدایا چرا از وقت این ....را نشناختیم.

>>>   یکی گفته که هرکس برای مقصدش دلبری کند این سیاست است پدرومادر ندارد توهین وتحقیر همیشه کار سیاستمداران بوده ازنظرمن داکتر عبدالله یک سیاستمدار مردمی است اگرحالا طرفداران قبلی اش مخالف اوشده برعکس کسانیکه قبلا اورا بد میدید اضافه تر از آن حالا اورا خوب ویک انسان مردمی میگویند طوری معلوم میشودکه حالا دردل مردم جای گرفته موفقیت اورا و سرکوبی دشمنانش را ازخداوند میخواهم


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است