اگر درد انکار شود هرگز علاج نخواهد
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۰۲    ۱۳۹۶/۹/۲۷ کد خبر: 143330 منبع: پرینت

آقای عبدالله!
با حفظ احترام‌تان، شما اشتباه می‌کنید که می‌گویید: «مطرح کردن مسایل قومی هیچ دردی را دوا نمی‌کند»! درد زمانی درمان می‌شود که بازگو شود، اگر انکار شود هرگز علاج نخواهد شد! اگر سیاست زیاد بلد نباشید، بیایید از رشته اصلی شما که طب است و دانش اش را آموخته‌اید به شما نمونه می‌آورم:

«مگر درد تا هویدا نشود، درمان خواهد شد؟ تشخیص و مداوا خواهد شد؟ مگر زخم اگر پنهان باشد، درمان خواهد شد؟ نخیر، بیمار باید درد اش را به اطرافیان اش و سپس به پزشک روشن بگوید تا تشخیص و علاج شود، زخمی باید اجازه دهد پزشک جراح زخمش را بی‌پرده کند تا ترمیم شود. پزشک باید درد بیمار را در نسخه به داروفروش بنویسد تا او دارو و دوا و درمان اش را تهیه کند.»

آخر یکی‌ از دلایلی که دهه‌ها است درد قومی و حتی قبیله‌ای مردم افغانستان را رنج می‌دهد، این‌است که همواره سیاستمداران‌مان چون شما بودند. آنان این درد را انکار کردند، با دروغ‌ها پوشانیدند و جلوی افشایش را گرفتند و درمان اش هرگز پیدا نشد. با هزار پوشش کاذب نگذاشتند مردم درد خودشان را بدانند، زخم خودشان را ببینند تا دنبال درمان اش بگردند و راه علاج اش را بیابند.

شما اگر به این ملت دل بسوزانید، صادقانه گردهم می‌آیید، اول این درد را که بی‌گمان ریشۀ تمامی بدبختی‌های‌مان در فرایند تاریخ بوده‌است، به‌گونه واضح مطرح می‌کنید و سپس در یک توافق همگانی، دست به دست هم داده، با آموختن از تجربه‌های کشورها و ملت‌هایی که از این بن‌بست عبور کرده و به توسعه دست یافتند، پی درمان اش می‌گردید.

پارسی‌منش


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
داکتر عبدالله
قومگرایی
نظرات بینندگان:

>>>   Mansoor Badry

چند سخن باجناب والی صاحب بلخ !
فراورد سیاست وحدت ملی و حکومت وحدتی که شما در شکل گیری آن نفر نخست بوده پیرو آن بودید و به خاطر خوشی چند ناقل قبایلی چارراهی نوبهار را به نام بی فرهنگ ترین و جانی ترین فرد قبیله نام گذاری کردید ، همین است که امروز باید به گونه مصالمت آمیز استعفا بدهید .
در غیر آن شوونیست های قبیله با پشتیبانی گلبدینی های بلخی ، چاربولکی و چمتالی که خود در رشد و تقویه آنها دست بالایی داشتید ، زیر نام سرکشی از حکم قانون اساسی و تمرد والی بلخ از حکم رییس جمهور منتخب مردم ، مردم بی دفاع ، خوش باور و افتاده در خاک شمال را یاغی و باغی یاد نموده چنان سرکوب کنند که جنگ سالهای ۱۳۷۱ یادتان برود .
جناب والی صاحب !
شما خود در راستای افاغنه سازی شمال کار های عمده و بنیادی را کرده اید ، چند نمونه کوچک :
-- بیشتر از ۶۰% آمرین ادارات سیاسی دولتی و نظامی را به نام وحدت ملی به افاغنه سپرده اید ،
-- در دفتر کاری تان ( مقام ولایت بلخ ) بیشترینه مدیران ادارات بخش ها افاغنه هستند ،
-- ناقلین جدید که زیرنام کوکنار کاری در شمال سرازیر شدند بودند را به دهات و قشلاق های ناقلین جا به جا نموده اید ،
-- کدر ها و شخصیت های وطنپرست و مجرب بلخی را از خود دور ساخته ، بی تجربه ترین ، ناکارا ترین ، بی سواد ترین و ترسو ترین اشخاص و افراد را بنا بر سلیقه های شخصی و حزبی به نماینده گی از بلخ و شهروندان فرهنگی بلخ به شورای ملی و شورای ولایتی فرستاده و راه داده اید ،
اینک آرزو دارید با این افراد جاه طلب ، مغرض ، بی سواد و پالیسی بی هدف ، بیشتر در قدرت بمانید ؟ شاید شهروندان بلخی بخواهند که شما در قدرت باشید و بمانید ولی فرمانروایان مکار و شوونیست های قبیله نمی خواهند . مشکل اینجاست . نتیجه و فرآورد خدمت خالصانه و بی شایبه برای شوونیست های قبیله همین است جناب والی صاحب که باید از کار کنار بروید . آیا شما این چال تخته شطرنج سیاست شوونیست ها را خوانده بودید ؟
شما و همه اعضای جمعیت اسلامی که نام خدا از برکت جهاد فی سبیل الله به جاه و جلال و مقام و مکنت رسیده اید ، توانایی ایستاده گی جنگی در برابر پلان های اوغانی سازی ، طالبی سازی و داعشی سازی شوونیست های تمامیت خواه و غربی های دموکراسی فروش ندارید ، لطفا جنگ نکنید و مردم آستان بلخ را به کشتن ندهید .
تنها شما با چند نفر از اعضای جمعیت می توانید زیر چطر حاکمیت شوونیست های طالبی و داعشی به حرکت های مدنی نارنجی ، سبز ، گلابی ، شیرچایی ، بنفش و در پایان زرد اقدام کنید و بس ، انهم در صورتی است که به شما اجازه بدهند .

>>>   AyarGroepsbeheerder
نام افغان منحیث نام شهروندان کشور با جعل، ریا، و تهدید در لویه جرگه سال ۱۹۶۳ از طرف باند قومپرستان پشتون آن وقت و به همکاری ظاهر و کاکا هایش بالا مردم تحمیل شد۰ پشتون ساختن کامل کشور یکی از پلان های شوم آنها بود که تا به حال ادامه دارد۰ افغان، اوغان، پتان، همه نام های مترادف برای قوم پشتون هستند، و با هویت دیگر قوم های ساکن اصلی این دیار هیچ ارتباط ندارند۰ تحمیل نام و هویت یک قوم بالای قوم های دیگر خیانت ملی است، و خاموشی علیه آن هم بُزدلی و خیانت ملی میباشد۰
خلاصه اینکه واژه افغان هویت تنها یک قوم است و نباید به هیچ بهانه و هیچ حیله بالای هویت دیگر قوم های کشور تحمیل شود۰ آنهائیکه روی تطبیق این موضوع پافشاری میکنند یا از تاریخ این مرز و بوم آگاهی ندارند ویا فاشیست هائی بیش نیستند۰
افغان اوغان یعنی پشتون، پتان پختون و ما اگر پشتون نیستم افغان نیستیم۰
واقعیت همین است۰

>>>   من که تاجیک ام با فرهنگ تمدنی و زبان فارسی شیرین و انساندوستانه اش تاجیک باقی میمانم .
ملت شدن همه اقوام در پوشش نام یک قوم حاکم در قدرت ( افغان ) ناممکن است .
هرگاه هموطنان پشتون یا افغان خواهان زندگی صلح آمیز با اقوام دیگر اند باید به عدالت اجتماعی و انتخاب نامی برای ملت که آیینه آن تجلی همه اقوام باشد باورمند گردند ، نه به گرایشات شونیستی و فاشیستی که حاکمان ایشان در قدرت دارند رو بیاورند .
همبستگی و وحدت ملی از عدالت اجتماعی و دموکراسی پدید میآید نه از خود محوری قومی در قدرت

>>>   محمد همایون صادقی
اخوانیزم موریانه بود که در جان تاجیک ها جا گرفت .
شوونبست های پشتون بشمول گلبدین نه نعره تکبیر سر میدهند و نه نعره کبگیر و نه در فکر اسلام استند .
آنها اسلام ، کمونیزم ، مارکسیزم ، امپیریالیزم را ابزار به قدرت رسبدن ایشان استفاده میکند به یکی از اینها باور ندارند .
برای شوونیست های پشتون نخست قومیت دوم قدرت سوم در هنگام ضرورت خدا مطرح است .
اخوانی های تاجیکتبار ما از ترس دوزخ از بس که جانماز هموار کرده اند و مدهوش شده اند و سر به سجده گذاشته اند شوونیست ها و فاشیست های پشتون اگر لباس ایشان را در هنگام نمازخواندن از تن ایشان در بیاورد باز هم نعره تکبیر میگویند .
غنی روانی با وجود کشتار های بیشمار غیر تباریش یک کار خیر کند همه رهبران اخوانی حزب جمعیت را در سفارت اوغانستان در پاکستان مقرر کند و از برکت دعای ما خداوند برای غنی رحم خواهد که مغزش را به مغز انسان تبدیل کند .

>>>   محمد اسلم سلیم
پاسخ حلقهء خبیثه ارگ یا همان کانون توطئه شعار نیست!
من هیچ مناسبت حزبی وسیاسی با عطا محمد نور ندارم ولی از موضع یک تاجیک با قلم وقدم درکنار او برای دفاع از هویت وعزت تاجیک ها قرار دارم.
باید به اقدامات متقابل متوصل شد !
امروز روز شعار نیست همه باید با قلم وقدم وتفنگ دار با تفنگ به میدان بیآیند از هویت وعزت مردم باید دفاع صورت بگیرد.
کنار زدن عطامحمد نور در برنامه نانوشته ائتلاف گلبدین غنی بود و همه پافشاری ها برای زمینه سازی حاکمیت فاشیزم در بلخ و یکسره سازی تاجیک ها حتی از حاکمیت دریک ولایت می باشد.
راه شمال از دند شمالی تا مزار را به روی غنی وهوادرانش باید بست .
دند شمالی کوهدامن ، پروان ، کاپیسا و پنجشیر باید مردانه وار درکنار عطا محمد نور به ایستند ، بغلان ، سمنگان ، بلخ ، سرپل ، جوزجان وفاریاب باید برای دفاع کامل آماده شوند .
سالها گفته ام که راه دیگری به جز ایجاد جبههء مقاومت مسلحانه در برابر فاشیزم وجود ندارد و از همین روز باید آغاز شود .

>>>   بگذار واضح تر حرف بزنم حمایت و شعار اسلامیت، افغانیت و استفاده از سایر کلمات همگانی مانند وحدت ، ملت، ملی، صلح، منافع ملی .... توسط پشتونها فقط و فقط بخاطر منافع قومی و لسانی بوده نه عمل به حقیقت معنای این کلمات ولی افسوس اینجاست که مردم هنوز هم فریب اینگونه کلمات و جلاداهای پرستار نما را می خورند و از حقیقت امر غافل اند.

>>>   Arianfar
خانه از پای بست ویران است:
بحران چند لایه و سر در گم روان در کشور بحران ساختاری است و ریشه در ساختار ناقص نظام دارد. با گذشت هر روز بیشتر و بیشتر روشن می شود که کشور فاقد نظام کارا و پذیرای دولتداری و مشروعیت است. اگر در انتخابات تقلب می شود، اگر انحصارگرایی می شود، اگر خودسری و تکروی و لگام گسیختگی است، اگر طالب و داعش به شمال آورده می شود، اگر کمک های جهانی به تاراج می رود یا ناعادلانه تقسیم می شود، اگر......
فشرده سخن همه نارسایی ها از نبود قانون اساسی کارا و پذیرا و ساختار نظام ناقص کنونی است. در نظام کنونی همه صلاحیت ها به گونه نابخردانه و ناموجه به یک نفر سپرده شده است (آن هم دست نشانده و بیمار روانی) که در برابر هیچ مرجعی پاسخگو نیست. هیچگونه مسوولیت پذیری وجود ندارد. هیچگونه مکانیسم های بازدارنده و مهار خودسری و یکه تازی وجود ندارد.
سال هاست شب وروز فریاد می زنم که باید شالوده استوار و محکمی برای نظام دولتداری و مدیریت کشور ریخته شود. یعنی باید قانون اساسی و ساختار نظام از ریشه تغییر نماید. باید به انحصارگرایی و تکروی پایان بخشیده شود. باید زمینه مشارکت فراگیر مردمی در همه تصمیمگیری های سرنوشت ساز در تراز ملی فراهم شود.
در غیر آن روز تا روز بیشتر به سوی سراشیبی باژگونی و ازهمگسیختگی و فروپاشی
خواهیم شتافت. شیرازه وحدت ملی شاریده است. کشور در بند و اسیر و پامال سم ستوران دیو و دد است.
باید شعار دگردیسی ساختار نظام همچون آرمان والای ملی به شعار سراسری مبدل گردد و مردم یکپارچه آن را فریاد برآورند و همه توان ملی خود را در راستای پیاده شدن آن بسیج نمایند و ارگ نشینان را وادار به انجام آن گردانند.

>>>   استاد لعلزاد بشکل بسیار ساده بیان میکند :

تکرار اشتباهات تاریخی!
==============
امیر حبیب الله کلکانی حدود ۹۰ سال پیش به سوگند نادر خان و مُهر او در قرآن اعتماد می کند و وارد ارگ می شود... اما روانه چوبه ای دار می شود!
استاد عطا به خاطر جلب اعتماد غنی خان، استعفا نامه ای پیشکی به او می نویسد و وارد مذاکره با ارگ می شود و حال...
+ + +
یگانه راه و چاره و کسب آبروی دوباره همانا رد قاطع فرمان غنی و «مبارزه و مقاومت» همه جانبه در مقابل تیم فاشیستی ارگ و سپیدار است و بس...
نه شکوه و شکایت!
در غیر آن باید با زندگی سیاسی وداع کرد و جام زهر را نوشید...
+ + +
مسعود بزرگ زمانی در مورد تسلیمی کلکانی به نادر با دریغ و درد می گوید:
آدم به دشمن تسلیم می شود؟ هیچ جنگی اگر نمی کردی و فقط در دامنه های شمالی گشت می زدی و هر یک ماه یا سه ماه بعد یک تک تفنگ می کردی، سرنوشت نظام و سیاست در افغانستان در بست در دست یک خاندان باقی نمی ماند...


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است