خصومت بین افغانستان و پاکستان ریشه تاریخی دارد
غروری که مقامات پاکستانی دارند از آنجا سر چشمه می گیرد که پاکستانی ها به این باور اند و می گویند هر گونه روند صلح در افغانستان بدون دخالت روشن و کامل پاکستان ناقص است و عملی نمی شود 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۴۴    ۱۳۹۶/۹/۲ کد خبر: 142018 منبع: پرینت

اگر از من سوال شود که پاکستان از افغـانستان چه می‌خـواهـد و چرا در امور افغانستان بی شرمانه مداخله می نماید چه جوابی را باید بگویم آنچه که در جواب باید عرض نمایم اینطور آغاز شود.

در گذشته نیز روابط کابل و اسلام آباد نیک و حسنه نبوده است اما بعد از ایجاد حکومت وحدت ملی نسبت به دوران حاکمیت حامد کرزی این روابط زیادتر تیره و تار شده است بخصوص زمانی که جناب اشرف غنی خلاف تمام عرف دیپلماتیک به راول پندی به دفتر راحیل شریف رییس سابق اردوی پاکستان رفت ولی دست خالی برگشت. از همان تاریخ به بعد روابط بین این دو کشور با گذشت هر روز بحرانی تر شده است.

غروری که مقامات پاکستانی دارند از آنجا سر چشمه می گیرد که پاکستانی ها به این باور اند و می گویند هر گونه روند صلح در افغانستان بدون دخالت روشن و کامل پاکستان ناقص است و عملی نمی شود. از سوی دیگر تردیدی وجود ندارد که پاکستان از زمان ایجادش تا کنون در افغانستان منافع عمیقی داشته و هنوز آن منافع را دنبال می کند.

پاکستان به این باور است که نادیده‌ گرفتن آن کشور یا به‌ حاشیه‌ راندن آنها نه تنها منافع پاکستان را تهدید می کند بلکه باعث بی‌ثباتی افغانستان نیز می گردد. بی ثباتی پاکستان و افغانستان بدون تردید در منطقه نیز مشکلات فراوانی را به بار می آورد. جلوگیری از قدرت‌گرفتن هند در افغانستان در صدر اولویت‌های شبانه روزی مقامات پاکستانی قرار دارد. نه تنها در حال حاضر پاکستان از زمان تاسیس اش تا کنون همواره نسبت به نقش و نفوذ هند بدبین بوده از طرف دیگر استخبارات پاکستان به این باور است که افزایش حضور هند در ‌افغانستان، تهدید مستقیم به امنیت و منافع ملی پاکستان است.

به باور نویسنده این عقیده و بدبینی پاکستان در مورد نقش هند در افغانستان خیلی اغراق‌آمیز است، گرچه افغانستان بار بار پیشنهاد نموده است بخاطر باثبات‌ سازی افغانستان فرصتی ایجاد شود که بر اثر آن روابط دو جانبه هند و پاکستان بهبود یابد. افغانستان در این مورد آماده همکاری بوده و خواهد بود اما عدم اعتماد بین این دو کشور هند و پاکستان آنقدر عمیق است که به آسانی نمی توان از کنار آن گذشت.

منافع اقتصادی پاکستان در افغانستان به‌ خوبی قابل استدلال است. در سال‌های اخیر منابع انرژی فراوان و عمدتا دست‌نخورده در آسیای میانه، رقابتی را میان قدرت‌های بزرگ برای خطوط‌ لوله گاز و نفت در داخل و بیرون منطقه به میان آورده است. افغانستان و پاکستان از لحاظ جغرافیایی در یک منطقه سرشار از انرژی خاورمیانه و آسیای میانه واقع‌ شده‌اند و کشورهای نیازمند به انرژی همانند هند و چین دارای ظرفیت بالقوه رشد اقتصادی در افغانستان و پاکستان هستند. در کنار آنها، پاکستان برای احیای اوضاع اقتصادی‌ خود به انرژی نیاز دارد و خط‌ لوله گاز تاپی، ‌با همه مشکلات خود منبع انرژی را فراهم می‌کند که برای 50 سال آینده پاکستان کافی خواهد بود. انتظار می‌رود که این خط لوله تا سال 2022 تکمیل شود.

از سوی دیگر کریدور اقتصادی پاکستان و چین بخشی از چهارچوب توسعه یک‌ جاده، یک‌ کمربند چین است که فراتر از پاکستان و افغانستان، وعده اتصال آسیای میانه با جنوب آسیا را می‌دهد بنابراین چه‌ وضعیت امنیتی افغانستان بدتر شود یا ثبات یابد، تاثیرات مستقیمی بر منافع اقتصادی پاکستان دارد.

خط دیورند مرز جنوبی افغانستان است که کابل و اسلام‌آباد را جدا می‌کند درحالیکه پاکستان خط دیورند را به‌عنوان مرز مشروع غربی‌ خود به رسمیت می‌شناسد اما مقامات عالی رتبه افغانستان نظاره گر اند که در طول خط دیورند پاکستان دیوار می سازد و بعضی ها زیر لب می گویند ما خط دیورند را به رسمیت نمی شناسیم اما در این مورد ریاست جمهوری خاموش است.

گر چه افراد دیگری در مورد دیورند اعتراضاتی دارند که جایی را نمی گیرد. این مساله نیز اغلب عامل دشواری‌های بسیاری بوده از سوی دیگر پاکستانی ها به این باور اند جنبش بلوچ ها را از طریق افغانستان هندوستان حمایت می نماید و این جنبش مشکلات فراوانی را برای پاکستان ایجاد کرده است. با وجود کشتن ها و بستن ها زنجیر و زولانه مردمان بلوچ با آن هم در حال حاضر، نسل پنجم شورشگری در بلوچستان ادامه دارد و پاکستان ادعا می‌کند که هند و افغانستان در شعله‌ور ساختن این شورشگری دست دارند.

پاکستان همواره حمایت افغانستان برای بلوچستان را به‌عنوان تهدیدی علیه امنیت ملی‌اش در نظر گرفته است. در جریان دهه‌های 1950 و 1960 افغانستان یک جنبش جدایی‌طلب پشتون را در پاکستان به نام ولایت مرزی شمال‌ غرب که حالا به «خیبرپشتون‌خواه» تغییر نام یافته، حمایت مالی کرد اما در حال حاضر چنین نیست.

مداخلات پاکستان در امور افغانستان اظهر من الشمس است و هیچ کس نمی تواند از حمایت های مالی تسلیحاتی پاکستان و شورشیان که علیه دولت افغانستان می جنگند منکر شود. با ظهور گروه داعش در منطقه و بی‌ثباتی فزاینده در کشورهای آسیای میانه تهدیدی است که باید عمیقا متوجه آن بود. باور دارم اگر پاکستان دست از مداخله در امور افغانستان بر ندارد بزودی در کشور های آسیای جنوبی، آتشی را شعله ‌ور خواهد شد که مقابله با آن دشوار خواهد شد.

درست است که پاکستان همیشه با اهداف مغرضانه ای که داشته در امور افغانستان مداخله نموده است، پاکستان تلاش کرده است تا افغان ها را علیه یکدیگر بجنگاند و اهداف استراتژی خود را که همانا افغانستان ضعیف ناتوان باشد دنبال کند. از سوی دیگر بعضی از افغان ها به این باور اند که پاکستان همیشه عامل بدبختی در افغانستان بوده. همیشه افغان ها را کشته کشور ما را ویران کرده ولی مقامات افغانستان هیچ وقت حرکت و عملی را انجام ندادند که موجب نارضایتی پاکستان بوده باشد. نخیر من به شهادت تاریخ باور دارم که افغانستان هم دست اش به خینه نبوده به حد توان خویش حرکت ها و تحرکات را بعضی اوقات علیه پاکستان انجام داده که تا کنون پاکستان از همان عملکردهای افغانستان در زمان و مکان مختلف عقده به دل دارد بطور مثال:

1. نخستین مداخله صریح و آشکار در امور داخلی کشور جدید التشكيل پاکستان، راي منفی عبدالحسن خان (عزیز) نماينده افغانستان در سازمان ملل متحد بود که به تاريخ 30 سپتامبر 1947 به عضويت پاكستان در سازمان ملل متحد مخالفت کرد اما در 20 اكتبر همين سال مدت 20 روز بعد، راي منفی خود را نماینده افغانستان آقای عزیز بدستور حکومت وقت کابل پس گرفته به عضويت پاكستان راي مثبت داد.

2. دومین حرکت دولت افغانستان در برابر پاكستان، بیانيه شدید اللحن شاه محمود خان صدراعظم و کاکای پادشاه وقت محمد ظاهر شاه بود که بخاطر رهایی خان عبدالغفار خان از زندان و اعاده حقوق پشتون ها در حمل 1327خورشیدی در شهر جلال آباد بر ضد پاكستان ابراز شد و این از نخستین رگه هاي دشمنی و تيرگي روابط ميان دو كشور پنداشته می شود.

3. سومین حركت از طرف دولت افغانستان بر ضد پاكستان، اعلام لغو تمام معاهدات قبلي (خصوصا معاهده دیورند) بود که تحت فشار ناسيوناليست هاي حاكم در دولت صورت گرفت. درحاليكه در قانون اساسی آنوقت (اصول اساسی عاليه افغانستان) از مواد 40 تا 66 قانون لغو معاهدات بزرگ از صلاحيت پارلمان «سركاري» نبوده است. از سوي ديگر دلايل پارلمان افغانستان بسيار ضعيف، نا موجه و صرفا زورگويي در برابر دولت نوپای پاكستان گفته می شد.

4. مداخله آشکار ديگر دولت افغانستان در امور داخلی پاكستان تشكيل مجلس بزرگ قبايلي در کابل و نامگذاری روز 9 سنبله به نام (روز آزادی پشتونستان) و افتتاح جاده و میدانی به نام پشتونستان كه در زير ريش پادشاه و كنار ارگ سلطنتی قرار داشت.

5. تبلیغ شعار (دا پشتونستان زمونژ) و هم اختصاص چندین هوتل در کابل و شهرهای بزرگ افغانستان برای قبايل هاي مخالف پاكستان. دادن معاش، خانه، موتر و امتیازات بي حد و حصر از جيب مردم مظلوم افغانستان. برگزاری سمینارها، کنفرانس ها، محافل شب نشيني و سازماندهی تظاهرات بر ضد پاكستان.

6. تشكيل ریاست اقوام و قبایل و سرحدات بخاطر امتیاز دهي به سران قبایل و پر نمودن جيب هاي، معامله گران سياسي دو طرف، اعزام صدها تن دانشجويان قبايلي به كشورهاي خارج به ويژه اتحاد شوروي غرض تحصيل، در بهترين رشته هاي تحصيلي.

7. تعيين معاش مستمري براي سران قبايل بي بندوبار و قانون گريز. به نوشته مرحوم حق نظر اوف مورخ تاجيكي از منابع موثق اتحاد شوروي سابق، حدود سي هزار قبايل تنها از رياست اقوام و قبايل ننگرهار معاش دايمي گرفته اند. حتی کسانی بوده اند از آنطرف خط دیورند که طی سال های زیاد میلیون ها افغانی به نام سران قبایل و خانان دو سره از بودجه افغانستان به آنها پرداخته شده است. گرچه مداخلات پاکستان در امور افغانستان خیلی وسیع همه جانبه که باعث خون ریزی و ویرانی زیاد افغانستان گردیده بوده است اما اگر راه تفاهم بین دو کشور ایجاد شود و پاکستان دست از مداخله بر دارد هم به نفع پاکستان است هم به نفع افغانستان همه می دانند پس از سقوط رژیم طالبان درافغانستان روابط این کشور با پاکستان فراز و نشیب های زیادی داشته است که در حال حاضر خیلی تیره و تار است.

این روابط به طور مشخص بخاطر موجودیت مخالفین مسلح در دو طرف خط دیورند بیشتر با مشکلات روبرو بوده است. نه تنها افغانستان تمام کشورها و شخصیت های آگاه می دانند که پاکستان از یکسو شامل ایتلاف جهانی به رهبری امریکا علیه تروریزم گفته می شود و از سوی دیگر آن کشور همیشه تلاش نموده تا با حمایت کردن مخالفین مسلح اهداف خود را در افغانستان دنبال کند. از سوی دیگر از سیاست دوگانه و مغرضانه پاکستان هیچ کس نمی تواند انکار نماید به باور من با درنظرداشت همه مداخلات آنچه که پاکستان انجام داده و آنچه که افغانستان به حد توان علیه آن کشور عمل کرده عمده ترین مشکلات که بین این دو کشور وجود دارد ریشه منطقه ای داشته و پاکستان بیشتر از همه دربرابر افغانستان سیاست منفی داشته است مشکلات را که در دهه های اخیر با پاکستان داشتیم از منطقه برخاسته بود یا از طرف منطقه بالای ما تحمیل شده بود و یا هم ابعاد منطقوی داشت.

یگانه کشوری که زیادتر سیاست خارجی اش علیه افغانستان منفی و مغرضانه بوده است متاسفانه همین پاکستان استاما سوال اینجا است که پاکستان برای چه هدفی مداخله در امور افغانستان را ادامه می دهد؟ بعضی ها به این باور اند نزدیک شدن روابط افغانستان و هندوستان یکی از نگرانی های پاکستان می باشد اما با آنهم حکومت قبلی و فعلی افغانستان بارها گفته اند که روابط افغانستان با امریکا و کشور های دیگر جهان بشمول هندوستان به ضرر کدام کشور همسایه و منطقه نخواهد بود.

با درنظرداشت روابط بحرانی میان هر دو کشور مردم عام و کارشناسان می گویند، اکنون باید پاکستان به مداخله هایش در افغانستان خاتمه داده و بخاطر تامین صلح در این کشور همکاری صادقانه کند. به عقیده من تنها راه رسیدن به این هدف فشارآوردن کشورهای پرنفوذ مانند امریکا چین، ترکیه و عربستان سعودی بالای پاکستان می باشد.

به باور من سیاست های کهنه در قبال پاکستان نتیجه ندارد و حالا باید هر دو حکومت خواست هایشان را بصورت روشن مطرح نمایند. حکومت افغانستان در گذشته و حال بخاطر تامین صلح و متوقف ساختن حملات راکتی آن کشور تلاش کرد تا همکاری های پاکستان را جلب نماید ولی این همه تلاش ها بی نتیجه بوده است. با وجود فشارها که از چندی بدینسو از طرف امریکا بالای پاکستان وارد گردیده حکومت افغانستان هم روی روابط تلاش نموده با وجود اینهمه تلاش ها در موقف پاکستان در برابر افغانستان هیچ نوع تغییر مثبتی دیده نمی شود.

شرایط موجود با درنظرداشت فشارهای امریکا بر پاکستان به نفع افغانستان است. حالا دیده شود که حکومت وحدت ملی تحت رهبری اشرف غنی بعد از اعلام استراتژی جدید امریکا تا چه حد می تواند یک سیاست روشن را در قبال پاکستان اختیار کند و اسلام آباد را مجبور نماید تا سیاست مداخله گرانه اش را به سیاست همکاری با کابل مبدل سازد. همچو سیاست را زمامداران آگاه و مدبر می توانند طراحی و مدیریت کنند.

احمد سعیدی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
افغانستان
پاکستان
نظرات بینندگان:

>>>   درست است

>>>   کشورهای اروپایی در زمان جنگ هیتلری نازیها اشغال و توسط ارتش و قوانی نظامی آن با خاک یکسان شدند، ولی توسط آمریکا و متحدین کل اروپا از دست نازیهای دیکتاتوری ناسیونالیستی هیتلر آزاد و با استقرار آزادی و دموکراسصی و قوانین حقوق بشر جهان دوباره متحد شده و کشورهای خود را به مدرنترین شکل شاخته و به قویترین اقتصاد جهانی تبدیل شدند. بنابراین ادعای خصومت دیرینه بین کشورهای مسلمان یک بهانهٌ ساختگی و ضعف و بی کفایتی حاکمان آنکشورها را در ایجاد صلح و دوستی و پیشرفت را بیان و آشکار می کند. ارزش و اعتبار ارز و پول هر کشوری به میزان ثبات سیاسی و تولیدات داخل آنکشور بستگی دارد.

>>>   پاكستان با اين عنوان ميگويد كه بدون ما صلح در أفغانستان ممكن نيست.
رأست گفته چون خود پاكستان در جنگ خودساخته شريك أصلي است.

>>>   غرور پاکستانی ها وحقارت ما.
از وجود قوم مزدور وخائن .....است. چون این قوم وحشی غرور اجنبی را بر حقارت ما ترجیح میدهند.

>>>   متسفم ازپاکستان

>>>   هرزمانی اسرائیل با اعراب صلح کرد پاکستان با افغانستان صلح میکند چون هردو برادر هستند
ر

>>>   پاکستان هیچکاره نیست که صلح کند ویا نکند زیرا خود تصمیم گیرنده نیست ویک غلام است این مروط میشود به بادارپاکستان


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است