اگر از منظر مردم ملکی افغانستان، ساده اندیشان یا احیانا برخی فریب خوردگان ارگ به اختلافات عمقی و وسیع میان رییس جمهور و معاون اول وی نگاه کنیم؛ چیزی جز ترور سیاسی و شخصیتی، کنج عزلت و انزوا و احتمالا پایانی زودهنگام برای مجاهدت ها و معاملات در عرصه ی قدرت نمی یابیم.

همانگونه که اکنون اکثریت قریب به اتفاق افکار عمومی و اذهان جمعی را چنین اندیشه و تصوری فرا گرفته است که دیگر تا اطلاع ثانونی خبری از جنرال بازنشسته ی ازبک ها نخواهیم شنید و باید به دنبال جایگزینی برای وی از ترک تباران صفحات شمال بود اما این فقط یک روی سکه است.

ولیکن اگر از منظر سیاستمداران کارکشته و همه فن حریف غربی و رسانه های جریان ساز خارجی بدین اوضاع ظاهرا نابسامان میان اشرف غنی و عبدالرشید دوستم بنگریم درمی یابیم که این یک تولد دوباره یا به عبارت دیگر یک خیز بزرگ و سکوی پرتاب نه تنها برای شخص وی بلکه برای ارتقاء مقام و احیای مجدد کل ازبک ها و ترک تبارها می تواند باشد!

برای تشریح و توضیح هرچه بیشتر این ادعا و مصداق سازی برای آن همین بس که تلاش های اشرف غنی برای کنار گذاشتن و دور زدن دوستم همزمان با کاهش چشمگیر محبوبیت و مشروعیت دولت وحدت ملی در نزد عوام و خواص و عمق اختلافات سران احزاب و رهبران جهادی و چهره های شاخص ارگ نشین بوده است از این رو...

از این رو، اگر این جنرال ناکارامد و خام و ناپخته ی ازبک ها فقط اندکی سیاست انگلیسی امریکایی را سرلوحه ی خود قرار دهد و از یکه تازی و لجبازی های ناشیانه ی خود دست بردارد به سهولت و سرعت می تواند از آب گل آلود ماهی گرفته و در واقع برگ برنده را بدست بیاورد.

با شدت تنش ها و اختلافات فراگیر میان اشرف غنی با سران صفحات شمال ازجمله احمد ضیا مسعود، محمد محقق، عبدالله عبدالله، عطا محمد نور و خود عبدالرشید دوستم دیگر قدرت مردمی و حزبی چندانی از اقوام غیرپشتون در ارگ و در کنار رییس جمهور باقی نمانده است و تنها یک اتحاد و ایتلاف می تواند کار را تمام کند.

باید خاطر نشان کرد که همه ی اتفاقات رقم خورده بر ضد معاون اول رییس جمهور در طول این یک سال اخیر و مخصوصا ماه های منتهی به حصر خانگی وی، می تواند نه باخت که برد وی در نزد افکار عمومی باشد فقط باید بنجنبد تا ازبک ها و ترک تباران برایش جایگزینی از میان فیض الله ذکی و دیگران برنگزیده اند.

ناگفته نماند که ظهور و حضور گلبدین حکمتیار نیز بر پیچیدگی اوضاع دامن زده است و عدم دیدار دوستم با وی یا دیده بوسی و به آغوش فشردن این دو می تواند هریک به نفع جنرال عبدالشید دوستم باشد درصورتیکه از اشتباهات فاحش خود پند گرفته و همچون دیگر قماربازان صاحب نام بر سر قدرت و سیاست قمار بزند.

کد (8)

>>>   این همان گلبدین نیست که کابل را به خاطر حضور دوستم در دولت خراب کرد؟
عجب آدم دیده درا و بی حیایی است.
چقدر مودب در حضور دوستم نشسته.
راست گفتن آب که از سر پرید چه 1 نیزه چه 100 نبزه

>>>   چه عجب
دست بسته پبش دوستم با ادب بنشسته است
حیله جوی مفسدی کو کرد ملک را تار و مار
ملت من داد و افغانش به آسمان سر کشید
چون حمید گل داد فرمان گلبدین بستش به کار

>>>   با هرکس که گلک یکجاشد قبرشس کنده شد قدمش نحس اشت

>>>   "تنها یک اتحاد و ایتلاف می تواند کار را تمام کند."در حقيقت امر چنىن است اگر سران غير پشتون در سطح فرا استانى (در آلمان "ملى" وجود ندارد بلکه "بوندىس ويت" يا بوندبه فارسى "بند" يا چيزهاى ايکه باهم يکجا و يا فدرال Bundestag =پارلمان سراسرى, Bundesrat Bundesrepublik) اگر سران غير پشتون رهبران ثابت قدم مثلن مانند اشخاص مانند پدرام باشند وسياست را در منافع دورنمايى ودرازمدت و نه در منافع کوتاه مدت بررسى کنند ونه يک افغان را يک روز راهبر خود وروزى ديگر مزدور خودخطاب کند.
و اگر برنامه راهبردى اين دو و يا سه هويتى ها ى سه شناسنامه و گذرنامه اى هاى کشورهاى بيگانه بدون رواديد اجازه اقامت (ويزا ) و بر پايه فرمانهاى باداران غربى و امريکايى شان افشا شوند و باز بازى نخورند. اين برنامه ها شروع شده:
داکتر رنگين دادفر اسپنتااز چند هفته است که رنگين تر کوشش پيش زمينهاى راهبردى اروپا را مى سازد و بدن خود را حتى با آب غصل جنرال تميز کرد وبا کرزى و خواهر زاده خليل زاد رييس تشريفات کرزى حج عمره رفت. کم و نيست به خانه خدا رفت و قرار اخبار تلويزون مولى هر يک شان ساعت هاى طلايى و زيورات از سوى مالک عربستان گرفت وطلا بدن شان راپاک کرد و حتى شيطان براى شان دست اتحاد داد.و به داکتر رنگين دادفر اسپنتا گفت: رفيق قديمى
اسپنتا به زاتان و ابليس بانوى زاتان گفت : رفيق هاى قديمى - ياران فعلى
لاشه هاى متحرک و پيکره هاى نوآورىشده ادمنيستراسيون امريکا (دولت) بويژه به سرحد افغان ستان يعنى در آلمان درکمين اند. وزير دفاع آلمان گفته بود : "آلمان درهندوکش دفاع مى شود"
هر سرباز تا رييس جمهور آمريکايى و اروپايى که سفر به افغان ستان مى کنند مانند افغان ضرورت به رواديد و اجازه اقامت ندارد. ولى گفته شده ساکنان شش و هزار وبيست ساله که افغان نيستند بايد ويژه ويزه و اجازه اقامت بيگيرد.
آوازه است که اين حرف را شخصيت بشردوست مانند صديق افغان که او خود را (بنیانگذار ریاضی فلسفی جهان) مى نامند که هر روز از مجلس شوراى فغان با زور عسکر فغان وحتى زنان فغان کنان ازتالا ر خانه افغان ملت خارج انداخته مى شود که برو مغلستان و آن مانند "افغان وفادر" (1) پس درون شوراى مى شود. و مى گويد مغلستان گفت که تو پشتر از ٦هزارسال ر هراز ستانى.باز زن يون برايش نقل قول يک پادچاه پشتون کرد گفت برو گورستان!
"افغان" ستان در آلمان زيادتر هندوکش گفته مى شود. چون در کتابهاى ريشه شناسى زبانهاى اروپايى به عربى به "افغان" ناله و فغان به سک تازى٬ به چرس و به باد ١٢٠ روزه مشهور شده اند.
يک زمان قالين را هم افغان مى گفتند که اکنون معلوم شد که از ترکستان قطعه غن وبخارا و مرو رهى وتالقان وشبرغان و ترکمنها سرزمين توران سمنگان است که ترکيه اردوغان به قالينبافان برگه شهروندى دادند.
(1) روز گراندهاگ به انگلیسی: Groundhog Day) فیلمی کمدی به کارگردانی هارولد رامیس و بازی بیل مری و اندی مک‌داول محصول سال ۱۹۹۳ است و هر صبح موش خرمای کوهی روز بخیر مى گويد.

>>>   به استثنای اشرف غنی احمدزی و معصوم استانکزی گلبدین راکتیار از دید و درک احزاب جهادی و سازمان های چپی و راستی یک شخص مقلو عوام فریب معامله گر نمک بحرام بی وفا است به همین اساس کسی بالای گلبدین حساب نمیکند حتی که طرفداران سابق اش اکثرا از وی دور کرده اند پهلو های ان خالی شده به لاف و پتاق و خیز و خرپ گلبدین خان فکر نکنید بخاطر ترس خود چنین حرف های بلند پرواز را میزند گلبدین مانند یک تفنگ خالی است میخواهد مردم را ترس بدهد ولی مردم درک کرده اند که باد و پتاق و خیز و خرپ ان از نهایت ضعف و درماندگی اش است نه از قوت و زور ان

>>>   منحیث هوادار جنرال دوستم به جنرال دوستم میگویم که آزمون های زیادی را باسران سیاست مداران پشتون سپری کردیم دیگر نشست برخاست بااین مردم بس است
علی ازتخار

>>>   این کشور مربوط پشتون ها میشود و دیگر اقوام تمامش مهاجر هستند و افغان ها به هیچ وجه نمیگذارد که تاجک ها به قدرت برسند من یک افغان هستم افتخار ممیکنم مبه افغان بودنم مرگ به کسانی که از افغان بودن شان انکار میکنند

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است