تاریخ انتشار: ۱۱:۲۶ ۱۳۹۶/۶/۱۱ | کد خبر: 138054 | منبع: | پرینت |
یک روز تماس تلفنی استانکزی دولتی با استانکزی طالبی به نقل از «اشته خا شد پرس»
استانکزی دولتی: سلام ملا صایب صبح نازتان بخیر
استانکزی طالبی: علیکم سلام و رحمتالله
استانکزی دولتی: چی خبرها ملا صایب؟
استانکزی طالبی: والله خیرتی، بچهها ره از طریق تلفن به انتحاری آماده میکنم. خودت چی دم داری لالا؟
استانکزی دولتی: نو دفتر رسیدم؛ شب وقت خواب شدم، حالا تکرار سریال فرار از زندان ره میبینم.
استانکزی طالبی: چطو که امروز وقتتر زنگ زدی؟
استانکزی دولتی: گپ خاص نیست، شب ینگه ما را خواب دیدم، یکذره به تشویش شدم.
استانکزی طالبی: چی خواب جانک؟
استانکزی دولتی: خواب دیدم در تشناب افتاده و پایش شکسته. خوب خو اس انشاالله؟
استانکزی طالبی: خوب اس خوب اس… کمی دلدقی پیدا کده؛ دیروز پاسپورتهای شان ره گرفتم، همرای حیوانها روانشان میکنم سواحل مراکش. کمی دلشان دگه شوه.
استانکزی دولتی: بخیر برون انشاالله. راستی یک گپ یادم آمد، صلح نمیکنین همرای دولت ما؟
استانکزی طالبی: هههههههه ای شوخک
استانکزی دولتی: هههههههه، برو زیاد وقتته نمیگیرم. راستی برنامه «عید و انتحاری» دارین در ای هفته؟
استانکزی طالبی: برنامه خو داریم، ببینیم چه میشه. توکل به خدای.
استانکزی دولتی: بیا خیر باشه. ینگه ما ره سلام برسان. بگو زیاد در آفتابهای مراکش نگردی که سیاه میشی. میبوسمت جگر. خدانگهدار.
استانکزی طالبی: میگمش خو زیاد شوقی آفتاب دادن اس. برو که سریال از پیشت تیر نشه. خدای پامان.
طارق عظيم
>>> بسیار جالب بود موفق باشی عظیم صاحب
>>> یک پرسان دیګر را نکردی. که همان بزک چینی همرایی پکولک کج خود در دوخ. چی حال داره چون از افتاب مراکش کرده اتش دوزخ داغ تر است
>>> پرسان آتش دوزخ ره از ملاه عمر وملاه منصوربکنید ماه هنوززنده هستیم کدام معلومات نداریم
>>> واقعا یک طنز بی معنی بی معهوم است کسی این طنز رانوشته یک کمی به رهبران خود هم فکرکند که انها چه کرده وچه میکند بخاطر قدرت وطن رافروختند والی فروختن خودرابه دیگران می اندازد
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است