واکنش داکتر عبدالله به سخنان حکمتیار
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۰۱    ۱۳۹۶/۵/۳۰ کد خبر: 137498 منبع: پرینت

رییس اجرایی کشور به اظهارات اخیر گلبدین حکمتیار واکنش نشان داد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان(afghanpaper) امروز دوشنبه 30 اسد 96 داکتر عبدالله رییس اجرایی کشور در نشست شورایی وزیران درباره اظهارات اخیر گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی گفت: تاریخ درباره آنهایی‌ که قربانی دادند، قضاوت خواهد کرد و قضاوت‌های عقده‌مندانه جایی را نخواهد گرفت. تبصره‌های ناشی از عقده حقارت، نام پاک و جایگاه بزرگان این کشور را خدشه‌دار نمی‌سازد.

وی در ادامه افزود: آنهایی‌ که تهمت و تحریف تاریخ را وسیله شهرت خویش بسازند، به جایی نمی‌رسند. مردم به آنهایی‌ که حرف‌های نفاق‌افگنانه می‌زنند، دست رد می‌زنند.

کد(10)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
داکتر عبدالله
گلبدین حکمتیار
نظرات بینندگان:

>>>   برای واکنش کاخ سفیدار نشین یک چک چک! خوشم آمد براستی! آقای دبل عبدالله! شما باختید، حالا باید یا خود را جمع و جور نمائید و یا اینکه کشور را آبرومندانه ترک نمائید!
راستی آقای دبل عبدالله! آیا امکان ندارد که قدرت دولتی و حکومتی را به آنانی باز بگردانید که از آنان گرفتید؟ آنان هرچند حکومت با همه چیز را به شماها تسلیم دادند و شما اینک جز یک اسکلت بنام دولت چیز دیگری ندارید اما خیر، بسپارید به آنان، آنان دوباره این دولت را سرپا استاد خواهند کرد بشرطیکه شما بکلی خود را یکطرفه کنید.
بگزارید بجای شما با حکمتیار هم آنان تصفیه حساب خواهند نمود و شما راحت باشید، برویید با پول های اندوخته شده باقی عمر تان در خارج عیش نمایید، بروید شما عیش نمایید و این ملت را اجازه دهید به زندگی عادی بر بگردد.
میهن زرغون

>>>   خو خی ایتو اونام خدا بابیرون مرز واکنش نشان دهید درداخل گپ بلاخره جورمیشود

>>>   حکمتیار بخاطری که مورد انتقاد حزبی های خود قرار نگیرد که چرا به کنسرت آریانا سعید یک راکت فیر نکردی،فرار را بر قرار ترجیح داده و به بدخشان سفر کرده است.
هنگامی که بازگشت،خواهد گفت:
حیف که مه ده کابل نبودم،وگرنه مه کجا میماندم که او کنسرت بته؟مه راکت باران اش میکردم.

>>>   گلبیدین این جاسوس سابقه دار ایاس ای هدف امدنش با استفاده از پروسه صلح دولت بدستور ای اس ای بخاطر نفاق افگنی و تفرقه و دادن راپور های موثق بخاطر دست اندازیهای پاکستان امده نه بخاطر مصالحه و امنیت کشور و اتحاد مردم اما چون این چهره خبیس منافق جاسوس به همه مردم هویدا است و منفور جامعه است بحرف های دروغین گلبیدین کسی اعتماد ندارند حتی تعداد زیادی از هواه خواهان سابق اش هم که از او بریده اند به این هذیان گویی های ان توجه نمیکنند وارزش قایل نیستند.

>>>   سو تفاهم واقع شده مرحوم مسعود گفته بود : دوستان ما در آی اس آی یعنی حکمتیار صاحب اطمینان داده اند که طالبان قصد بد ندارند

>>>   ودمختاری تنظیمی یا لنده غری پنجشیری

فلم های زیادی را دیده ام که در اوایل حاکمیت کرزی، مجموعه ی معروف به اعضای جبهه ی به اصطلاح مقاومت، مانند مگس های دوغ، بر هر محوری می چرخیدند. هجوم امریکاییان به افغانستان، به اصطلاح مقاومتی هایی را به شهر ها کشاند که در آخرین مواضع عقب نشینی، داخل جغرافیای غیر رسمی روسیه (تاجیکستان) شده بودند. نمی دانم اعضای باند شر و فساد، به چه میزانی شکرانه به جا آورده اند، اما استفاده های سرشار از قدرت دولتی و کمک هایی که در اوج فساد پخش می شدند، کسانی را مشهور ساخت که همانند والی بلخ، معلوم نبود چه کمالی کرده اند. اگر کارنامه به اصطلاح رهبران و قهرمانان تنظیمی در پیوند با استخبارات خارجی و سرمایه های جنگ سرد، جدا از پیکار واقعی مردم که زود فراموش و تحریف شد، محاسبه شود، چیزی بیشتر از تلخیصی به دست نمی آید که در نظام چهار ساله ی ربانی، چه کردند و از آن زمان تاکنون، به چه معنی ای افاده می شوند.
گرایش های قومی، زبانی، منطقه یی و حزبی که در همه جای آن، افغانستان و منافع ملی، مسایل دوم و حتی حاشیه یی اند، از نطق های منافقانه ی ربانی تا مواضع ضد افغانی باند شر و فساد که از انحصار قدرت تا پخش ابتذال فکری و فرهنگی، به نوع دیگری از بلوغ سقوی می رسند، در این عرض اندام، به خوبی می تواند بطلان رویداد هایی را ثابت کنند که در هنگامه ی جهاد و روز های دشوار، به نام مبارز، مدافع و مجاهد، بار دیگر وارد رسمیات تاریخ می شوند.
مشاهده ی موضع گیری های قومی، زبانی و پخش اکذیب و تبلیغات دروغین علیه افغانستان و واقعیت های جمعیت کثیری از مردم ما (پشتون ها) در حالی که تامل بر ایجاد محور های ملی را به چالش می کشد، زیرا طرح بحث های ملی با مردمی که به آن ها اعتقاد ندارند، بی فایده است، بل آسیب های ناشی از مرکزگرایی مورد نیاز زمان را نفی می کنند تا در ضعف های آشکار حاکمیت، عملاً در محور هایی که صاحب جا و پول شده اند، تقسیمات ارضی افغانستان را در چنین حال، عملاً وارد زمینه ی فدرال و تجزیه کنند. چند هفته قبل، خیلی خوشحال شدیم که انور سادات را پس از پُست فیس بوکی ای که گویا مقام اش را به زور گرفته است، بلافاصله برکنار کردند و این دومین اکت عطاوارو، در نطفه خنثی می شود.
پس از سقوط حکومت داکتر نجیب الله، تنظیم های به اصطلاح جهادی در توافق کامل فکری با عناصر شهری (ظاهراً چپی و مدنی) افغانستان را وارد مرحله ای کردند که فرصت سازی برای پخش قدرت، در حالی که بر هیچ منطق و ملاحظه ی مردمی مبنی بر ساختار های مرکزگریز استوار نیست، در ادعای جناح های آلوده که هرکدام تاریخچه ای از بی فرهنگی و دشمنی با مدنیت می شوند، سوژه شود. در این میان، چیزی که بسیار مهم است، عداوت حزبی بر مبنای توهمات سیاسی و فرهنگی ای می شود که در ستیز بسیار غیر منطقی، از فهم واقعیت های بزرگ بخش کلانی از مردم افغانستان عاجز می باشد. آنان با موضع خصمانه ی غیر منطقی، مردم را تشویق می کنند در امتیازات غیر مشروعی که دارند، آنان را بیشتر از پیش حمایت کنند.
به 16 سال اخیر دقت کنید! تمامی امید های جریان های شرپسند، باوجود ثقلت جامعه ی جهانی و خودمختاری های بی حد و حصر تنظیمی، افغانستان را در چه جایگاهی قرار داده است؟ دو سویه ی فشار داخلی و خارجی مردم که از نام تنظیم ها، افراد، رهبران و ائتلاف های عناصر آلوده ی چند دهه ی اخیر بی زار اند، چه گونه به منگنه ی روستایی و شهری می رسد. از سویی مردم برای حقوق خویش که در گرو چند گروه و چند معامله، هدر رفته اند، خشم گین اند و از سوی دیگر فشار های مضاعف مخالفان مسلح، کام انحصار طلبانی را تلخ کرده است که در احاطه ی دیوار های سمنتی، هیچ لحظه ای را برای کسب درآمد های نامشروع، از دست نمی دهند.
خودمختاری تنظیمی والی بلخ با هتک حرمت آصف مومند، وارد مرحله ای شده است که در نمایش همانند موتلف او (دوستم) بی پاسخ نمی ماند. چنان چه آورده ام، شهرت والی بلخ در موضع گیری های ضد افغانی در شمال، به همین چند سالی بر می گردد که انواع ذلت را تجربه کردیم. رسانه ی میترا (به نام دختر عطا) خوب ترین نمونه ی پخش موضع فکری کسانی ست که هنوز چند خوش باور ما را به این و آن نام بازی می دهند؛ اما دشمنان ما مراقب اند پشتوانه ی شهرت آنان در زمینه ی جعل، تحریف تاریخ و افغان ستیزی، از حساب جماعت بی کار و ولگردان شهری، از ظرفیت هایی نکاهد که در چند اجتماع ضد دولتی آنان دیدیم، اگر حساب حاکمیت قبلی در تصیفه ی حساب یا حداقل آن چه درخور آنان بود، غلط نمی بود، شاهد نخستین خودمختاری بدترکیبی نبودیم که اگر در تهدید افغانستان، هیچ کاره باشد، اذهان عامه را مغشوش می کند در دشواری های اقتصادی، او را پیامبری بدانند که در مکتب سیاسی اش، اصرار کودکانه، اصل شمرده می شود.
این که حامد کرزی به چه دلایلی عطا محمد نور را تا اخیر تحمل کرد، اگر ارزش رای سیاه در انتخابات سراپا مشکل زا را حساب کنیم و این حقیقت که حمایت جامعه ی جهانی از افغانستان با حمایت بدترین خاینان به مملکت و مردم (بقایای حکومت ربانی) چه بلایی بود که بر ما نازل شد، حقیقت تلخ دیگری به کام می رسد که در سیستم ائتلافی ای که فرهنگ شده است، مساله ی سیاهی لشکر ها، هر پاک نفس و بی غرضی را نیز به طمع و فساد می کشاند که می بیند آرای سیاه انتخاباتی، می توانند مدعای او برای کسب قدرت را پُر رنگ کنند.
دلخوری ما در 16 سال اخیر، فقط در بُغض عدم تامین اولویت ها نیست، بل در عدم کفایه ی کسانی نیز است که تنظیمی نبودند و می توانستند با استفاده از آن چه در آن قدرت کامل داشتند، اجتماعات و جناح هایی را کمک کنند که حقایق بزرگ پیرامون فاجعه ی حاکمیت های ائتلافی و خاینان تاریخی بودند و از رهگذر کمک، می توانستند محور های بزرگ مردمی در تمام جغرافیای افغانستان شوند که با اختیار و صلاحیت، نیاز نبود اگر یک جوان تاجیک بی طرف، برای تامین احتیاجات انسانی اش، به فساد جمعیت و شورای نظار، ملحق می شود، این مثال شامل پشتون ها، هزاره و دیگرانی نیز می شود که تلاش می کردند افغانستان نو، بر شالوده های فکری عناصر خاین تنظیمی، استوار نباشد.
والی بلخ، نه فقط نمی تواند در هاله ی دشواری های پیرامون او در میان هزاران تن سمنت، به مامولی برسد که از تحریف واقعیت ها دارند، بل اشتباه او فرصتی ست تا دولت افغانستان در نمایش کرداری که از مدت هاست آروزی مردم است، با حذف او، مساله ی خودمختاری های تنظیمی را حل کند. دولت نباید در چهار راه موتلفان و تردید، وقت را هدر دهد. بقای نمونه وار یک تنظیمی که از امواج ادبیات رسانه یی، فرهنگی و حزبی خوب تر شناخته می شود، بیشتر از همه به نمونه های دیگری می انجامد.
این که گروهک شر و فساد تا کنون موفق بوده است با وارونه نمایی، مسوولان حکومتی تحصیل کرده را مرعوب کنند، در فضای نوی که ایجاد شده است، می رساند بر اثر کاهش کمک ها، ناچیز شدن حضور نظامی خارجی، فشار مضاعف مردم برای طرد عناصر تنظیمی از حکومت، موج بی کاری، بازگشت مهاجران و معضلات ناشی از بازار نبود کار، دست بالایی مخالفان مسلح در روستا ها- حتی در ساحه ی ولایت بلخ، یخ های هیولای تنظیمی، به شدت آب می شوند.
حاکمیت آلوده با عناصر تنظیمی، در سهم بیش از اندازه ی آنان در قدرت، غصب هزاران جریب زمین، میلیارد ها دالر پولی که از ناچاری در سیستم اقتصادی دولتی و جهانی گذاشته اند و می توانند به راحتی منجمد شوند، در مثال والی بلخ، که در ولایتی با جمعیت کثیر غیر تاجیکان، بیشترین ظرفیت بشری او، امید به سیاهی لشکر هاست، در شرایطی که بحرانی می شود، می تواند هستی، تداخل، انحصارات و امتیازات تنظیمیان را در درگیری های داخلی بر باد دهد. در زمانی که عناصر تنظیمی در جغرافیای بیرونی، انگل هایی بیش تلقی نمی شوند و منافع روسی و ایرانی، حمایت از مخالفان شر و فساد است، دولت افغانستان، فرصت هایی به دست دارد که با خطای توحش گرفتاری «مومند»، حداقل قضیه ی «پادشاه کذایی بلخ» را دوسیه ی مختومه کند. تداوم آن ولایت، در هر نوبت زیادی، فرو رفتن ریشه هایی به زمین مرکزگرایی منطقی کنونی ست، که بیشتر از همه از مرکزگریزی، آسیب خواهد دید.

>>>   معقوله عربي است كه ميگويد، وقتي كه شرم نداشته باشي هر چه ميخواهي بكن، نوكر اي اس اي، و سي اي اي، در افغانستان همه ميشناسند، گلبدين از شدت تكليف رواني و عقده حقارتش دارد كه مجنون شده است، از دارالامان بايد به علي آباد انتقال داده شود.

>>>   پنشیریها مردم بدل برآمدند چرا اینقدر از حکمتیار میترسند؟؟

>>>   او پنجشیریان او کم اصل او پوک
چه شد نر که امد حالا صدایتان نه میبرایه
ای بیغبرتا چه شدین
به زور خدا یکه یکه تان را لغت خواهد کرد
شرماندین ما تاجکها را بخدا
جاوید از تخار

>>>   هیچ جنگ نکنید نی کل باند نی کدو لعنت بهمه کسانیکه بنام ملیت زبان قوم نژاد مردمرا تباه وبرباد کردند

>>>   من حق را به والی بلخ میدم
همه چیز ظاهرا آشکار و هویدا است. والی بلخ شهر مزار شریف را آباد کرد و مردم بلخ را تا جای که توانسته راضی نگه داشته این دو عملکرد والی بلخ بسیار مهم است که مردم هم به آن می اندیشن.چند سال پیش یادم است که عطا محمد گفته بود ما سر ما در لاک خودمااست امید و ارم که این آبادی به همه جای وطن سرایت کند. به شرطی که از جانب دیگران انگلگ نشویم مثلا فرستادن گروه های خراب کار انتحاری با هلیکوپتر به شمال ویا فرستادني گروه های تروریستی به قصد ترور مردمان وانسان های سرشناس شمال اگر اتفاقات ازجانب انسان های عقده ای و تنگ نظر انجام شود ما هم قرار نميشنيم بلاخره برای نجات مردم و سمت شمال اقدامات روی دست میگیریم .فعلا هر روز وضعیت امنیتی صفحات شمال وخیم‌تر می‌شود دولت مرکزیهم هیج کاری مثبت نکرده یعنی اصلا نمی خواهند بکنن این حق عطا محمد است که از همین حالا دست به کار شود

>>>   وقت واکنشت گذشته زیرا سرنوشتت به دست کسی دیگری است خوب فکرکو

>>>   رزاق احمدزی
نوشته های شما واقعا جالب و خواندنی بود فقط تنها ایراد که داشت یک جانبه بود .بعد از سقوط حکومت نجیب آله . در خرابی ها قتل عام ها بی ناموسی ها و افغانستان را 50 سال به عقب کشاندن ها تقصیر تمامی گروه های جهادی وخود فروخته بود این ها با وارد شدن به شهر ها تمامی کینه و کدرت و عقده های شخصی و پلید شان را با خودشان آورده بودند. که همه این فلاکتي هارا ریختن بالای سری مردمان بیگناه و بی دفاع شهر نيشين. یک سوال این جا بلاتکلیف است پیش مردم
که اینها باهم جنگیدن مردم را قتل عام کردن
خانه و کاشانه مردم را خراب کردن. درآ خر با
ظهری طالبان این خبیث های عقده ای باهم
متحد شدن وبه مزار شریف فرار کرده آمدن .ما مردم افغانستان چهار سال در حکومت طالبان وچند سال هم در حکومت کرزي با آرامی زندگی کردیم . حالا بعداز این قدر سال
دوباره قیافه های نحس این جنگ سالاران عقده ای و کینه ای ها یکی یکی پیدا می شود و دوباره مردم را علیه مردم تحریک می کنند لعنت خدا بر این انگل های سر،طاني

>>>   شما ها که در دهه هفتاد خودتان را به مردم نشان دادید .دیگر چه میخواهید بگويد. گلبدین این گپ را زده و عبداله اینطوری حرف زده خاک بر سری همگی تان هر روز که میلیون ها نفر در افغانستان صبح بامداد که از خواب بیدار می شوند برای نابودی شما ها دوعا میکنند . شما ها خبر ندارید درداخل ساختمان های مجلل نشسته اید چهار وپنج نفر چاپلوس پیش شما ها رفت و آمد دارد فکر می کنید یک خبر های است انشاالله که در امراض های کشنده دچار میشوید
(( بیطرف باشنده کابل

>>>   بلی هدف مسعود بزرگ این بوده که حکمتار کلید آی اس آی به ما گفته او راکتیار بی غیرت باز این هارا بازگو کرده
هراتی

>>>   تعز من تشاء وتذل من تشاء بیدک الخیر
عزت و ذلت از جانب الله است.
آنانی را که الله عزت داده این ذلیل ها نمی تواند حقیر شمارند. غازی -
کابل

>>>   زمان مصرف گلبدین خان گذشته است ،آی اس آی بحد کافی از او استفاده کرد و حالا که از کار بر آمد او به کابل فرستاد . آی اس آی دیگر جاسوسان خود زنده نمی گذآشت و بعد استفاده سلاخی میکرد ،اما گلبیدین را زنده رها کرد و این جای تعجب است ،شاید به وساطت طیب اردوغان اورا نکشته اند. این دستار سیاه خیلی آدم نامرد و زبون است ،زمانیکه طالبان بر کابل تسلط یافتند او فرار را بر قرار ترجیح داد و به ایران فرار کرد و آنهم به کمک مسعود و حالا این بگیل دنبال مسعود صحبت می کند. مسعود اگر میخواست او به آسانی در دره پنجشیر از بین می برد مگر متاسفانه اینکار را نکرد.
شمس تمنا

>>>   درآن زمان که این ها فرار می کردند نمیدانم برای چه این فرصت را از دست دادن واقعا خیلی به راحتی میشد از بین برد .خوب مسعود به آسانی میتوانست .چون ادم های مرد هیج وقت دست به نامردی نمی زنند به دامان مسعود پناه آورده بود .حالا اگر این ها ميبودن ناجوانمردانه همه را ميکشتن

>>>   به شورای وزیران گپهای جداگانه بزن وبا حکمتیار همین گپ رابزن که اگرجواب دارد جوابت رابدهد

>>>   نوسینده تخار ی تو چقدر نمک بودی سال ها احمد شاه مسعور پنجشیری تخار ترا رهبری کرد حالا در کاسه کس نان میخوری اگر پنجشیری نمیبود حالا ....در روسیه میبود .خجالت بکش .

>>>   جاوید تخاری :
کسی را که نر خطاب کردی این نر تا حالا کجا بود مانند روبا فراری بود حالا معلوم کند که چقدر وطن پرست است که همه مردم افغانستان به او نر خطاب کند .رر

>>>   به نویسنده ششمی
بلی آن فلم های که در ابتدای حکومت کرزي دیدید کاملا واقعیت. دارد .واضح و روشن است چون در آن زمان برای سقوط دادن وسرکوب کردن حکومت طالبان به جز جعميت اسلامی ربانی و شورای نظار که دوشادوش عساکر جامعه جهانی میجنگیدند تعدادی زیادی شان به شهادت رسیدند. کسی دیگری وجود نداشت واگر هم داشتن لباس بی غیرتی پوشیده بودن .ربانی وپنچشيري ها حق داشتن به همه امورات دخالت کنند .در آن زمان زحمات زیادی کشیدن .بعد از آ ن که وضعیت نورمال وبه حالت عادی برگشت تعداد ازچاپلوسان وانسان های طهمه گار و به قولی خودشان همه کاره بدون اینکه کاری کرده باشند یکی یکی آمدن به میدان .بعدها شدن همه کاره این مملکت


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است