چرا هیچ کشوری توان، بردن نام پاکستان را ندارد؟
انتقال وزیرستان شمالی و جنوبی به شمال افغانستان جزو توافق پشت پرده ناتو و پاکستان است و به شکلی سیستماتیک این قضیه به شمال افغانستان در حال انتقال یافتن است 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۵۶    ۱۳۹۶/۴/۵ کد خبر: 135032 منبع: پرینت

محمود صیقل، نماینده دایم افغانستان در سازمان ملل متحد بیان کرد که شورای امنیت سازمان ملل متحد در برخورد با پاکستان جهت پشتیبانی این کشور از تروریست در منطقه، صادقانه رفتار نمی‌کند. برخی از اعضای این سازمان در شورای امنیت با متهم کردن پاکستان جهت حمایت از تروریست موافق نیستند و برخی دیگر از کشور ها حتی از گرفتن نام پاکستان هم امتناع می کنند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)،موسی فریور، استاد دانشگاه کابل در گفتگو با "نیمه روز" درباره اظهارات نماینده افغانستان در شورای امنیت سازمان ملل گفت: از بدو تشکیل پاکستان یعنی از سال 1948 بدینسو، چهار قدرت دارای حق وتو سازمان ملل در کنار پاکستان قرار داشتند و اکنون عضو پنجم یعنی روسیه نیز از طرفداران پر و پا قرص پاکستان در سیاست خارجی اش بدل شده است.

فریور می گوید: این موضوع شکست دیپلماسی ضعیف و علیل دستگاه سیاست خارجی افغانستان و پیروزی دیپلمات های زرنگ، کارآگاه و کارآزموده پاکستان را عملا نشان می دهد.

استاد دانشگاه کابل، درباره اینکه پاکستان چطور به این سطح از لابی در میان قدرت های جهان رسیده است اظهار می کند: بازی های بسیار خطرناکی که در اطراف و متن افغانستان جریان دارد، از فهم عوام بدور است. پاکستان با اینکه از عمر تشکیلش مدت کمی می گذرد، نسبت به افغانستانی که مدعی است تاریخ چند هزار ساله دارد، توانسته است اواضاع و احوال دنیا را درست تشخیص بدهد و از سیاست های قدرت های بزرگ دنیا بیشترین استفاده را ببرد.

وی بیان می کند: نباید دید استراتژیک جهان غرب به رهبری آمریکا و دولت شاهی انگلستان را در قبال ملت افغانستان فراموش کرد. انگلیس ها در سه مرتبه جنگ بشدت صدمه دیده اند و غرور ملی شان سخت صدمه دیده و عقده خطرناکی در قبال ملت افغانستان دارند. شاید در هر نقطه از جهان اگر حضور نیروهای بین المللی به این حد می بود، سرنوشت ان کشور تغییر می کرد اما متوجه شدیم که به اعتراف خود آنها با وجود ایکه 220 میلیارد دالر هزینه شده است هنوز پایتخت کشور کانالیزیوسون ندارد.

فریور افزود: از این موارد روشن می شود که نوع نگاه انگلیس و آمریکایی ها که از پشت عینک انگلیس به قضایای افغانستان می نگرند، خیلی مهم است.

این استاد دانشگاه، در خصوص همراهی سیاست غرب با پاکستان در خصوص افغانستان بیان می کند: حقیقت همین است که سالیان سال است که آمریکا و پاکستان یا غرب و پاکستان ، سیاست موزی را با افغانستان پیش می برند. یک تعدادی فکر می کنند که این صحبت ها عقده گشایی است، اما روشن است که پاکستان به موازات منافع خود در کنار غرب و آمریکا عمل کرده است و از این خواست اصلی اش که باید در اوضاع افغانستان دست بالا را داشته باشد، حتی یک لحظه هم عقب نشینی نکرده است.

وی، درخصوص اینکه چرا غرب نمی تواند فشار بیشتری بر پاکستان وارد کند بیان می کند: دیپلماسی دو رو دارد و روی دیگر آن همواره پنهان مانده است. اینکه کمونیست ها و عناصر غرب زده ما می گویند که پاکستان در بست در اختیار آمریکا است، اشتباه است. پاکستان خود یک قدرت بزرگ و هشتمین قدرت اتمی دنیا است.

فریور تصریح می کنند: آمریکا به اهمیت پاکستان به عنوان یک شریک استراتژیک در جنوب غرب آسیا کاملا آگاه است و پاکستان با استفاده از موقعیت بسیار رندانه عمل کرده و هم از آمریکا وغرب امتیاز می گیرد و هم از اختلافات چین و هند و هم از ارتباطات با شوروی سابق سود می جوید.

استاد دانشگاه کابل، درباره اینکه اگر گروه های هراس افکن برای کشورهای غربی نیز خطرساز هستند بیان می کند: پیش ارباب قدرت در آمریکا ، غرب و کشورهای مهم حیات شهروندان عادی هیچ ارزشی ندارد. در انفجار ها و انتحاری های روز جمعه 2 سرطان 96، در پاکستان بیش از 150 پاکستانی کشته و زخمی شدند، اما اینها برای کسی اهمیت ندارد و چیزی که مهم است منافع استراتژیک است.

وی افزود: نوع نگاه بشری غرب با نوع نگاهی که ما از حقوق بشر داریم زمین تا زمان متفاوت است. برای انها اگر هزاران آمریکایی در پای منافع اصحاب اقتدار کشته شوند مهم نیست و این نوع نگاه برای ارباب اقتدار کشورهای همسایه و منطقه نیز جاری است.

فریور، در باره خواست واقعی پاکستان در تمویل هراس افکنی بیان می کند: پاکستان در اواخر سال 2016 به آمریکا گفت که تحمل وزیرستان شمالی و جنوبی را در خاک خود ندارد و باید این وزیرستان ها به شمال افغانستان انتقال پیدا کنند. دولت آمریکا و ارباب اقتدار ما نیز این حقیقت تلخ را می فهمد که انتقال وزیرستان شمالی و جنوبی به شمال افغانستان جزو توافق پشت پرده ناتو و پاکستان است و به شکلی نظامند و سیستماتیک این قضیه به شمال افغانستان در حال انتقال یافتن است.

این آگاه سیاسی افزود: هدف دیگر این نقل و انتقال ها، ترساندن روسیه، ممالکت آسیای میانه و خلق چین است و آمریکا قصد دارد از این وضعیت آشفته برای مدت های مدید استفاده کند. آخرین مصاحبه دیوید پترویوس بسیار تکان دهنده است که گفت موجودیت بحران، قتل و انتحار برای چند نسل آینده در افغانستان ادامه دارد!

کد (26)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پاکستان
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   فریورصاحب اگربرادران ایدیولوژیک تو (اخوانی ها) درزمان داوود خان حلقه غلامی پاکستان به گوش نمیکردند شاید امروزپاکستان به این اندازه درافغانستان دست بازنمیداشت. البته سخن بنده به این معنا نیست که دولت های افغانستان قصورندارند. سیاست افغانستان درقبال پاکستان همیشه - بعد ازتشکیل کشور پاکستان - معیوب بوده است. با سیاست معیوب که حتی درداخل مملکت هم هنوزتعریف چندانی ازآن صورت نگرفته باشد ، رفتند به مقابله با یک کشوری مثل پاکستان. حالا چرا کشورهای دنیا بیایند با کشوری مثل افغانستان همسویی کنند ودشمنی کشوری مثل پاکستان را بخرند.

>>>   "چرا هیچ کشوری توان، بردن نام پاکستان را ندارد؟"
فریور صاحب خفه نشوند، بخاطریکه سران بیخرد "جهاد" با افتخار پاکستان را "خانه دوم" خود میدانند و برعلاوه دالر و کلدار آی اس آی پاکستان چشم شانرا کور ساخته است!!!

>>>   Amirzada
ارگ به محور شیطانی در کشور تبدیل شده است.
از ارگ کابل دستور ترور، انتحار، انفجار و نسل کشی فرزندان افغانستان صادر میشود.
ارگ کانون خیانت جنایت و ویرانی افغانستان تبدیل شده است.
ارگ آشیانه طالب، داعش و وحشت تبدیل شده است.
ارگ لانه مافیای قومی، قاچاق مواد مخدر و فساد تبدیل شده است.
ارگ به پناهگاه وطنفروشان و جاسوسان استخبارات شرق و غرب تبدیل شده است.
بلاخره ارگ کابل به غده سرطان تبدیل شده است.
آیا چنین نیست؟

>>>   پاکستان یک زمانی عضو پیمان سینتو بود، که تحت رهبری امریکا قرار داشت و از طرف دیگر بخاطر مشکلات مرزی روابط چین و هندوستان خوب نبود. از طرف دیگر نظر به اختلافات مرزی و ایدیولوژیکی در نحوه برداشت از کمونیزم روابط چین و شوروی خوب نبود. در نتیجه دشمن مشترک شان یعنی چین، روابط هند و شوروی صمیمی بود. در نتیجه دشمن مشترک چین و پاکستان یعنی هند که هردو ادعا مرزی علیه هند داشتند، روابط چین و پاکستان خوب بود.
بعد از لشکر کشی شوروی به افغانستان، ارتباطات غرب و چین با پاکستان مستحکم تر شد و بشمول کشور های عربی، همه این کشور ها منحیث تخته خیز علیه شوروی از پاکستان استفاده کردند.
کشور هند در یک حالت دو دلی قرار داشت. از یک طرف اگر رابطه دوستی با شوروی داشت، اما از طرف دیگر خطر رسیدن شوروی را به آب های گرم اوقیانوس هند نیز نادیده نمیگرفت و خطر رویا رویی امریکا و شوروی را در اوقیانوس هند و در نتیجه گسترش آن را در نیم قاره هند کم نمیگرفت.
بنأ در گذشته دفاع چهار عضو دایمی شورای امنیت از پاکستان نه به اساس سیاست گذاری های پاکستان بوده است، بلکه به اساس ایجابات سیاست گذاری های بازیگران مهم جهانی در منطقه بوده است.
حالا دفاع روس ها از پاکستان نیز به اساس ضرورت های دفاعی شان در مقابل تروریزم است که تروریزم به خاک آنها و یا در مناطق تحت نفوذ آنها در آسیای میانه سرایت نکند.
حالا با تشکیل بلوک جدید نظامی شانگهای، امریکا این کشور های عضو بلوک شانگهای را در یک دوراهی قرار داده است:
یا باید موجودیت قوای امریکا را در افغانستان تحت نام مبارزه علیه تروریزم قبول کنند، تا خطر سرایت تروریزم را در کشور هایشان از بین ببرند و یا کم از کم تقلیل دهند( که درین قسمت نیز گرانتی صد فیصد موجود نیست)، و یا این که برآمدن قوای امریکا را از افغانستان ترجیح بدهند و خطر صدور تروریزم را به کشور هایشان قبول کنند.
هرچند اعضأ پیمان امنیتی شانگهای پاکستان را شامل پیمان امنیتی خویش کردند تا موضوع افغانستان را بطور صلح جویانه حل کنند و در نتیجه هم خطر تروریزم را از منطقه بردارند و هم زمینه خروج نیرو های امریکا از افغانستان مهیا شود. اما درینجا نیز دو مشکل وجود دارد:
اولأ بالای پاکستان صد فیصد اعتماد مشکل است که روابط دیرینه خود را با امریکا و غرب قطع کند و درنتیجه بی چون و چرا در یک پیمانی که هند رقیب دیرینه اش نیز شامل است، خود را مطیع خواسته های آنها کند و از طرف دیگر اگر پاکستان خواسته هم باشد به چنین اقدامی دست بزند، دور از تصور است که نظر به توانایی های نظامی که امریکا دارد، در مقابل خواست های کشور های پیمان شانگهای عقب نشینی کند.
شاید در نتیجه شدت جنگ در افغانستان و شدت تلفات نیرو های امریکایی در افغانستان، مانند جنگ ویتنام، در اثر فشار افکار عامه امریکا و در نتیجه تظاهرات و راه پیمایی های مردم علیه تلفات نیرو هایشان در افغانستان، امریکا دست به خروج قوای خویش بزنند. اما از آنجایی که بار جنگ زیادتر بدوش نیرو های مسلح افغانستان است و تلفات نیرو های نظامی امریکا نهایت محدود است، ازین جهت خروج نیرو های آنها به اساس افکار عامه مردم امریکا و فشار آنها بر کانگرس امریکا، بعید به نظر میرسد.
از طرف دیگر همین حالا در کشور های عضو پیمان شانگهای، نیرو های اسلام گرا و تروریست بهشکل گسترده در حالت خفا بسر میبرند که هر زمانی که آنها در افغانستان برضد موجودیت قوای امریکا و جنگ های جبهه یی و یا چریکی را علیه قوای امریکا راه اندازی کنند، خطر شعله ور شدن جنگ های اسلام گرایانه در کشور هایشان ازدیاد می یابد.
بنآ موضوع جنگ افغانستان ابعاد خیلی پیچیده یی به خود گرفته است، که حل آن بزودی امکان پذیر نیست و جوانب ذیدخل هیچکدام ریسک را به خود قبول نمی کنند و به ادامه این درامه ادامه میدهند، تا زمانی که شرایط جهانی برای حل آن مناسب باشد.
اما این که این شرایط چه وقت بمیان خواهد آمد، فعلأ روزنه یی دیده نمیشود.

>>>   حاله هرگپ ناگپ شد ربطش بدین به پاکستان اگه ما خوبش باشم پدر پاکستان هیچ کشور دیگه در مملکت ما چیزی کده نمیتانه

>>>   ازتحلیل ها و توضیحات چنین معلوم می شود که عامل اصلی تروریزم و تداوم جنگ در کشور موجودیت نیرو های خارجی عمدتآ امریکایی و انگلیسی است.پس بهتر است یک قیام ملی علیهاین اشغالگران و حامیان شان صورت گیرد و هر افغان باید یک امریکایی و یا انگلیسی را بکشد تا از یکطرف وطن از شر شان آزاد شود و ازجانب دیگر خودش هم غازی شود. چاره دیگر غیر از فداکاری و قربانی نیست.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است