از روز جنایت برایتان می گویم
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۴۲    ۱۳۹۶/۳/۳۰ کد خبر: 134803 منبع: پرینت

مسیر شهر نو را پیمودم. ازدحام موترها کمتر بود. به جایی که تا شب گذشته خیمه رستاخیز تغییر موقعیت داشت حرکت کردم، همه چیز عادی بود، تعدادی از پایوازان شفاخانه ایمرجنسی روی پیاده رو نشسته بودند، به چهارراهی که رسیدم هیچ اثری از خیمه دیده نمیشد، چوکی ها، فرش ها، لاسپیکر کلان، استیژ و دو خیمۀ بزرگ؛ گویی در درون زمین آب شده باشند، شاید حدود 50 تن از کارگران تنظیف شاروالی کابل مصروف پاک کردن جویچه ها، سرک و جارو کردن محوطۀ چهارراهی بودن.

هنوز موتر لاری نظامی و کانتینرهایی که چون دیوار بلند سرک متنهی به ارگ را مسدود کرده بود برداشته نشده بود، در نزدیکی چهارراهی یک جرثقیل احتمالا برای برداشتن کانتینرها موجود بود؛ رینجرهای نظامی و موترهای زرهی پولیس ضد شورش هنوز در چند نقطۀ چهارراهی دیده میشد، اوضاع آرام به نظر می رسید اما هنوز مسیر به روی تردد وسایط باز نشده بود، از رسانه ها تنها خبرنگار تلویزیون طالوع در جوار دیوار ایمرجنسی مصروف تهیه گزارش بود.

کارمندانی با لباس های شخصی که احتمالا از ریاست امنیت یا جنایی باشند نیز با یکدیگر صحبت می کردند، از تجمع معترضان خبری نبود، گفته می شود که در حادثه شب گذشته از معترضین یک تن کشته و 4 تن زخمی شده بودند؛ 11 تن به شمول آثار حکیمی توسط پولیس بازداشت شده بودند، هنوز معلوم نیست که آنها در کجا حبس گردیده اند. معلوم نیست حوادث بعدی به چه صورتی شکل می گیرد، اعضای رستاخیز تغییر می کوشند تا صدایشان خاموش نشود؛ پولیس برای مهار اوضاع کنترل شدیدی را وضع کرده است.

دوباره از محل رویداد برگشتم، دوکانداران مسیر شهر نو، کارگران شاروالی، پایوازان شفاخانه ایمرجنسی، مراجعین وزارت زنان و رهگذارنی که نمی دانستند تا ساعتی بعد چه اتفاقی خواهد افتاد، برای همه امنیت مهم بود، برای آنانی که حتی امروز در بازداشت گاه گاه پولیس به سر می برند، برای کسانی که در خانه ها نگران حمله احتمالی بودند و حتی برای افغانستانی هایی که در خارج از کشور قلب شان برای امنیت و ناامنی کشورشان می تپید و با هر حادثه ای آواری از غم و اندوه وجود آنان را نیز تخدیش می کرد.

مهدی ثاقب


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
حمله انتحاری
کابل
نظرات بینندگان:

>>>   محمد همایون صادقی
غنی فاشیست و ارگ فاشیستی در نقش پینوشه برای انگلیس و امریکا خدمت میکند .

>>>   امر شليك بر مردم ملكى و عدالتخواهان در يك كيلومترى ارگ تنها مى تواند از آدرس غنى و تيم او باشد و قاتل اصلى غنى است ، او را بايد به محكمه جهانى معرفى كرد. قربانيان بايد همه يكجا از مجرا هاى قانونى به محكمه يى جهانى مراجعه كنند ، عدالتخواهان همه شما را در بيرون در امر عملى شدن آن كمك خواهند كرد.
غنى بايد در سطح جهانى به عنوان يك حاكم مستبد و قاتل معرفى گردد، مهم نيست كه حكم محكمه چه خواهدبود، مهم به دادگاه كشانيدن قانلين است .
آن هاى كه شليك كرده اند در لباس عسكر و افسر ، همه اجير و مزدبگير اند و ابزار هاى اجرايى جنايات ، بهتر است تا فرمانده اينها را به محكمه كشاند.
نجيب

>>>   اینها اگر غیرت دارند بروند طالبان وداغش را بازداشت کنند در فاصله 15 کیلومتری اشرار تلاشی وراه بندان میکنند ، هزاران فرد مفسد ودزد در بخش امنیت و جنائی مصروف خیانت وراهزنی هستند ، می آیند کسی را باز داشت میکنند که همکار وهمسنگر حکومت است

>>>   کاوه جبران:
"روایت یورش نظامیان حکومتی بر معترضان بسیار غم‌انگیز و وحشت‌ناک است. سه بار حملۀ نظامیان، در عرض چهار ساعت، آن‌هم برای برچیدن خیمه و تعقیب معترضان تا اطراف و اکناف شهر، شیوه‌یی‌ست که صرفاً می‌توان آن را در نابودی تبهکاران و تروریستان به کار بست. این‌همه لشکرکشی با هاموی و نارنجک و کلاشنیکوف برای سرکوب اعتراض چه‌طور می‌تواند به دستور رهبران حکومت وحدت ملی صادر شده باشد.
زخمی‌هایی که همه پس از فرار و در جریان تعقیب مورد هدف قرار گرفته اند. کشته‌هایی که فقط موقع فرار کشته شده اند. این شیوه اگر در پی نابودی تروریسم به کار بسته می‌شد به حتم اکنون نه معترضی وجود داشت و نه ناامنی‌یی. اما این شیوه فقط در پی سرکوب معترضانی روی دست گرفته می‌شود که بزرگ‌ترین مطالبۀشان حق زنده‌گی و امنیت است.
در ناف شهری صورت می‌گیرد که داعیۀ صدها کشور جهان در دفاع از حقوق بشر و حق اعتراض و حق زنده‌گی و.... در جبینش درج است.
اصول و فرجام یک دموکراسی صادراتی و دولتی همین است که با بدخو‌ترین رییس جمهور انتصابی دنیا بر مردم اعمال می‌شود."

>>>   خیلی بجا، قربان احساس نیک شما !!!

>>>   نماینده مردم در مجلس و یکی از نویسندگان شناخته کشور، داکتر محی الدین مهدی خطاب به سربازانی که در سنگر دشمنی با مردم به فرمان غنی افتیده اند، نوشت:
"خطاب به سربازان و افسرانِ مسلمانِ نیروهایِ امنیتی:
تا دیروز، در رسانه ها، در فضایِ مجازی، در هر انجمنی، و از هر دهنی سخن از شجاعت، جانبازی و ایستادگی شما در برابر طالبان و دیگر دشمنان مردم و بد خواهان وطن شنیده می شد؛
تا دیروز از رویِ اعتمادی که به شما داشتیم، بی خیال در خانه های خویش می خوابیدیم؛ در بیرون از منزل، در محل کار، در کودکستان و در صنوف مکاتب و دانشگاه، به امید پاسبانی شما (از جان و مال و ناموس مان) می نشستیم؛
تا دیروز، وقتی نامردمی، یا بی عدالتی ای می دیدیم، از رویِ اطمینانی که به شما داشتیم، به جاده ها و خیابان ها می برامدیم و داد خواهی می کردیم؛ چه شد که یکباره چهره عوض کردید، و به فرمان مشتی بد سگالِ ددمنش، از مردم تان، از برادران و فرزندان تان رو گردانیدید، و بجای نشانه رَوِی به سر و صورت دشمن، به جمعی بی سلاحِ دادخواه شلیک کردید؟!
می دانید: بسیاری از اینانی که بر شما فرمان می رانند، ریشه ای در این بیشه ندارند، اکثرا آمده اند تا، از بساطی که برای فساد گسترده شده، و از بازاری که برای چپاول چیده شده، سهمی بردارند، و به محضِ دگرگونیِ اوضاع، مثل گذشته به بیرون فرارکنند. به گذشته و کارنامه هایِ اینان نگاه کنید، اکثر شان قاتلانِ پدرانْ و برادرانِ شما هستند، که اینک از اثر سوءِ مدیریتِ امثالِ ما، بر گشته اند، و یکبار دیگر بر اریکه‌یِ قدرت تکیه زده اند. مگر نمی بینید از همان راهکارهایِ دژخیمانه، و از همان شیوه های ظالمانه‌ی‌ دیروزی استفاده می کنند؛ گویی حفیظ الله امین با دار و دسته‌یِ خون آشامش زنده شده است.
سربازان دلیر، افسران مسلمان:
به این ندایِ آسمانی رسول اکرم «ص» توجه کنید: لا طاعة لمخلوق، فی معصیة الخالق؛ ترجمه: فرمان بنده را که همانا نافرمانی از خدا باشد، اطاعت نکنید.
به مردم تان بر گردیدید، محبوبیتی را که نزد مردم داشتید، باز یابید؛ فقط دشمن را هدف گلوله هایتان قرار دهید. با حرمت


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است