افغانستان، قربانی نجات پولند از حمله روس ها شد
اگر شوروی به افغانستان لشکرکشی نمی کرد، تهاجم آن کشور به پولند، حتمی بود. اینگونه، برژینسکی افغانستان را قربانی نجات پولند کرد و آتشی را برافروخت که ما تا امروز در آن می سوزیم 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۰۳    ۱۳۹۶/۳/۸ کد خبر: 133784 منبع: پرینت

زگیبنیو برژینسکی، بزرگترین دشمن افغانستان به عمر نود سالگی در گذشت. اما چرا بزرگترین دشمن مردم افغانستان؟

برژینسکی، یهودی پولندی مهاجر به آمریکا، مشاور امنیت ملی جیمی کارتر بود که با ساختن «تله خرس» در افغانستان، زمینه لشکرکشی شوروی به کشور را فراهم آورد.

او تا توانست اداره آمریکا و نیز دولت سعودی را تشویق کرد تا از جنرال ضیا در پاکستان و گروه های اخوانی مخالف دولت خلقی پشتیانی کنند، به آنان پول و جنگ افزار بدهند تا دولت خلقی در آستانه واژگونی قرار گیرد و راه دیگری برای شوروی جز لشکرکشی به افغانستان برای جلوگیری از بر افتادن دولت خلقی به دست نیروهای بنیادگرای تندرو به ویژه حزب اسلامی گلبدین نماند. در واقع، برژینسکی شوروی را ناگزیر به حمله به افغانستان ساخت؛ اما چرا؟

سخن بر سر این است که در آستانه و در سال های اوایل دهه هشتاد سده بیستم، اوضاع در پولند خیلی پیچیده و خطرناک شده بود. در دوره فرمانروایی جنرال یاروزولفسکی وضعیت اقتصادی پولند بسیار نا به هنجار شده بود و مردم پولند سخت از وضع نابسامان زندگی خود رنج می بردند. این بود که اتحادیه های کارگری پولند به رهبری لخ والنسا در شهر گدانسک راهپیمایی ها و اعتراض های شدیدی را به راه انداختند که در زمان کمی سرتاسری شد.

در آن هنگام خطر لشکرکشی ارتش سرخ به پولند و سرکوب مخالفان بسیار بالا بود. در گذشته جهان شاهد تجربه همانندی در چک اسلواکی بود، هنگامی که ارتش سرخ با سرکوب خونین مخالفان دولت چک اسلواکی رویدادهای دراماتیک بهار پراگ را به راه انداخت و سرانجام هم رهبر گوش ناشنو، دوبچک را برکنار کرد و یک مهره دست نشانده را به جای وی گماشت.

روشن است لشکرکشی شوروی به پولند می توانست پیامدهای بس استراژیک تری نسبت به چک اسلواکی داشته باشد. این بود که برژینسکی پیش دستی نموده، در آستانه رخدادهای پولند هنوز در اواخر 1979 برای منحرف ساختن توجه شوروی از اروپا به سوی محور جنوب، بافرافکنی، در عمل تهدید بزرگ مصنوعی را در محور جنوب برای شوروی ها آفرید و آنان را تقریبا در برابر عمل انجام شده لشکرکشی ناگزیر به سوی افغانستان قرار داد؛ یعنی در واقع بر سر راه شوروی ها دام بزرگی را در افغانستان گسترانید.

حتی هنگامی که همه آمادگی ها برای لشکرکشی شوروی فراهم شده بود، درست به سفارش برژینسکی بود که غرب هیچ اقدامی برای جلوگیری از لشکرکشی شوروی انجام نداد. این در حالی بود که دستگاه های اطلاعاتی غرب همه از پیش می دانستند که شوروی ها در آستانه مارش به سوی هندوکش هستند اما عمدا خاموشی استراتیژیک را برگزیدند و از دور، آمدن خرس به سوی تله مرگ را به تماشا نشستند.

هر چند می توانستند موضوع را در شورای امنیت ملل مطرح کنند و خواستار برگزاری نشست عاجل جلسه شورای امنیت گردند و یا هم شوروی را تهدید به تحریم نمایند و دست به کار شوند اما هیچ کاری نکردد. همه چیز درست پس از لشکرکشی آغاز شد.

اینگونه، برژینسکی با آن که برای مردم خودش خدمت بزرگی انجام داد و پولند را از یک فاجعه بزرگ نجات داد، زیرا اگر شوروی به افغانستان لشکرکشی نمی کرد، تهاجم آن کشور به پولند، حتمی بود. اینگونه، برژینسکی افغانستان را قربانی نجات پولند کرد و آتشی را برافروخت که ما تا امروز در آن می سوزیم.

شوروی ها در آن برهه نیک می دانستند که روی کار آمدن یک دولت دست نشانده پاکستان، وهابیون عرب و غرب به رهبری حکمتیار در افغانستان، این کشور را به بزرگترین کانون صدور تروریسم و تولید مواد مخدر در جهان مبدل ساخته و امنیت جمهوری های آسیای میانه شوروی را با مخاطرات بس بزرگی روبرو می کند.

از اینرو، راه دیگری جز لشکرکشی به افغانستان نیافتند تا از یکسو، از افتادن دولت افغانستان به دست نیروهای واپس گرای ارتجاعی جلوگیری کنند و از سوی دیگر فرصت به دست بیاورند تا با مدرنیزه ساختن جمهوری های آسیای میانه و ریشه کن کردن اسلام از این جمهوری ها، امکان رخنه استراتیژیک بنیادگرایی اسلامی در این جمهوری ها را به صفر برسانند.

هدف دیگر برژینسکی، خدمت به صهیونیسم جهانی و اسراییل بود. او مساعی عظیمی به خرج داد تا توجه اعراب را از دشمن اصلی شان، اسراییل به سوی شوروی به عنوان دشمن درجه یک منحرف بسازد. این بود که اعراب اسراییل را فراموش و رها کردند و شوروی را به عنوان دشمن درجه یک اعلام داشتند. در همین بستر بود که افغانستان به میدان جنگ اخوان و کمونیسم مبدل شد و ده ها هزار جنگجوی اخوانی و وهابی از سرتاسر جهان برای جهاد به افغانستان آمدند.

بازگشت غیر منتظره و ناگهانی شوروی از افغانستان، پس از آن که شوروی ها متوجه شدند که غرب آنها را درگیر یک جنگ فرسایشی دراز مدت با اخوان و کل جهان اسلام گردانیده است، ورق را را برگرداند.

عزیز آریانفر


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
افغانستان
روسیه
پولند
نظرات بینندگان:

>>>   داود اوف کارملوف ترکی اوف امین اوف و نجیب اوف بود که روس ها به وطن لشکر کشیدن اگر این نوتفهای حرام نبود آنروز نه اورس میبود و امروز نه امریکا
حسین

>>>   آین فرد تنها مشاور امیت ملی نبود .بلکه شامل در گروه دانشمندان پیش کسود زیر نظر والستریت در دانشگاه واشنگتن دیسی بود که در این گرو ولفوویتس رئیس بانک مرکزی اینده ی امریکا از دستگاه بازار پول امریکا بود. این گروه کار دانشمند انگلیسی بنام کونراد لوئیس را هم به امریکا خواندنمد. این پروفسور لوئیس که از دانشمندان زبده ای ایرانشناسی و اسلام شناسی بود و شای هم یهمد طرح فکری بنام Arc of crisis را ساخته بود و این ایده محتوای جنگ افروزی در خاور میانه را در بر داشت. از این فردConrad Levis بیش از 30 کتاب در باره ای خاور میانه وجود دارد. در گوگل می شود انها را دید. این 3 تن جیمی کارتر را به کاندیدای ریاست جمهوری آوردند و با پول بازار اسعار امریکا به قدرت رساندند. کارتر از اول کار شعار عوامفریبانه ی حقوق بشر را مطرح کرد و نزدیکی به کشور های اسلامی. حطی گفت که الله بما کمک میکند. از آن دوران جنگ افروزی .فروش اسلحه و پاچه شدن خاور میانه روی دست گرفته شد. حدف نهائی شکستن ایران است. برای دلجمعی اسرائیلی ها.

>>>   اقای آریانفر باعرض ادب و احترام؛ لکشرکشی روسها در افغانستان جزء از خودکامگی روسهای تزار بود. روسها را اینقدر عاری و عادی تفسیر نکنید روسها کسانی هستند که 60 میلیون انسان را که اکثرا از کشورهای اسلامی و همزبان و هم کیش ماهستند به قتل رسانیده اند. روسها خواب تسلط بر افغانستان و آبهای گرم را داشتند ولی روسهای بی عقل به عقاید، رسوم، عنعنات، مذهب و زندگی روزمره مردم نیز مداخله میکرد و مردم را به قتل می رسانید. روسها هیچ نقطه مثبت ندارد که بالای آنها تبصره نمایم.روسها هیچگاهی افکار و اندیشه سالم انسانی نداشته و همیشه ضد بشریت عمل نموده است. شما در تبصره های مانند یک انسان خارجی که اصلا از قضایای افغانستان هیچ معلومات نداشته خیال پردازی مینماید. روسهاو مزدوران روسها زمینه ساز شدکه عربها،پاکستانیها و غیره در افغانستان مجاهدین را کمک نمایند .مقصر اصلی و اساسی بربادی افغانستان روسها و مزدوران آن هستند.
منگل چرخی

>>>   خدا نه بخشدش ،برزنسکی با توجه با ماهیت ضد دین کمونسیم و دشمن عقیدتی مسلمانان کمونیسم بهره برداری نمود و توصیه کرد که کمربند سبز از نیره های جهان مسلمان در برابر شوروی ایجاد شود ،برزنسکی در دهه ۱۹۸۰ به ویژه در تحولات لهستان ،با حمایت مستقیم از جنبش همیشگی و با ایجاد گروه های جهادی ، گروه های خود ساخته دیگه طالب و داعش و... نقش تاریخی در اور آسیا بازی کرد و افغانستان رو تا الان به گتد کشید افغانستان رو به عنوان یک کشور ارتباط دهنده در آسیا در بین دو ابر قدرت انتخاب کرد .

>>>   سلام جناب يوسفي معلومات جالب بود

>>>   از زمانی که این تکه از خراسان بواسطه ی انگلیس روباره پیر از ایران جدا تا به همین امروز مردمان این منطقه اب خوش از گلوشون پایین نرفته

>>>   تنها را نجات افغانستان گرویدن به مام وطن به ریشه خود ایران است در این صورت است که از تجاوز نجات می یابد
افغانستان به مانند شاخه ای جدا افتاده از درخت است که هر کس و نا کسی برش می دارد هیزم اتشش می کند می سوزاندش ... تنها را نجات اتصال به تنه درختوتغذیه از ریشه های کهن ان است

>>>   حمله روس ها به افغانستان، نتیجه غرور بیجای داود خان بود و دفاع امریکا و کشور های غربی و عربی در مقابل آن، بخاطر جلوگیری از رسیدن روس ها به بحر هند و خلیج فارس، که شریان حیاتی اقتصاد امریکا و کشور های غربی و عربی را تشکیل میداد، می باشد.
داود خان با سفر به ایران و عربستان سعودی، وعده کمک های ملیارد دالری ایران و عربستان سعودی را، بخاطر پیشبرد پلان های پنج ساله اقتصادی خویش دریافت کرد.
اما چون این کشور ها با امریکا روابط اقتصادی نزدیکتر داشتند، خواستار دادن این قرار داد ها به امریکا شدند.
دولت شوروی مخالف روابط اقتصادی افغانستان با امریکا نبود، چنانچه پروژه هلمند و میدان هوایی قندهار و شاهراه قندهار ـ هرات و غیره پروژه ها، توسط امریکا ساخته شده بود، اما روس ها مخالف دادن پروژه های اقتصادی در سمت شمال افغانستان در سرحدات شوروی، برای امریکا و کشور های غربی بود، چنانچه پاکستان نیز همین ادعا ها را برعلیه پروژه های هندی در افغانستان دارد.
در ملاقات بین داود خان و بریژنف نیز برژنیف همین موضوع را یاد کرد و برای داود خان گفت که او خلاف روابط اقتصادی افغانستان با کشور های غربی نیست، اما خواهشمند است که این پروژه ها در سمت شرق و جنوب و غرب افغانستان باشد، نه در شمال کشور، زیرا امکانات جاسوسی آن برضد ما در سرحدات ما خواهد شد.
داود خان ازین پیشنهاد برژنیف سخت برآشفته شد و با کوبیدن مشت بر سر میز به برژنیف گفت که مردم افغانستان از گرسنگی میتوانند بمیرند، اما باداری هیچ کشوری را تحمل کرده نمیتوانند.
این قهر و غضب داود خان، سبب تشویش روس ها شده و در نتیجه کودتا هفت ثور رخ داد.
ورنه شوروی اولین کشوری بود که استقلال افغانستان را در سال ۱۹۱۹ به رسمیت شناخت. گر شوروی در صدد اشغال افغانستان میبود، در شصت سال گذشته این عمل را انجام میداد.
در زمان گرباچف نیز آزادی کشور های اروپای شرقی اعلان شد و پیمان وارسا منحل شد و هردو کشور آلمان یکجا شد، اما در قرار داد درج شد که این کشور ها نباید عضو پیمان ناتو شوند.
اما بعد از تجزیه شوروی نه تنها کشور های اروپای شرقی عضو ناتو شدند، بلکه جمهوریت بالتیک شوروی نیز به ناتو جذب شدند و در آینده نه چندان دور اوکراین نیز عضو ناتو خواهد شد.
بنأ این نهایت از تحمل و بردباری روس ها است، که ناتو نه تنها در سرحدات شان،بلکه در داخل خاک شان موجودیت دارد و آنها عکس العمل نشان نمی دهند.
شما خود یک مرتبه پیش خود تجسم کنید که دولت شوروی وقت پا برجا میبود و پیمان وارسا نیز پا برجا میبود و ایالت کالیفورنیای امریکا به عضویت پیمان وارسا می در آمد.آیا امریکا زمین و زمان را به روی دیگر چپه نمیکرد؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است