نمایش مضحک و احمقانه که سبب میشود اشرف غنی را تا پای ملاقات و به حضور پذیرفتن "اسب حافظ سعید" بکشاند و تحقیر کند، همزمان که دال بر فقدان عقلانیت در اداره و دستگاه سیاسی اشرف غنی است | ||||
تاریخ انتشار: ۲۰:۲۹ ۱۳۹۶/۲/۳ | کد خبر: 132134 | منبع: | پرینت |
در مورد رویداد تکان دهنده قول اردوی 209شاهین، بعد مینویسم. عجالتا در این مورد گپ من این است که رویدادهای فاجعه بار چون قول اردوی شاهین و شفاخانه 400بستر، بخش کوچک از ویرانی بزرگ در نهادهای امنیتی کشور است. پیامد بازی های سیاسی احمقانه و خرتوخریهای لجام گسیخته و سیاسی که اشرف غنی به منظور خلق ضمانتهای شخصی_تیمی در ساختار و سلسله مراتب تصمیم گیرندهای این نهادهها به اجرا میگذارد.
ابعاد این ویرانی چنان پیچیده و گسترده است که ترجیح میدهم با تاخیر اما با دقت در این مورد گپ بزنم و برای برداشتن پردههای کتمان واقعیت، کاری بکنم و اطلاعات درست و دقیق را اینجا در میان بگذارم.
نمایش مضحک و احمقانه که سبب میشود اشرف غنی را تا پای ملاقات و به حضور پذیرفتن "اسب حافظ سعید" بکشاند و تحقیر کند، همزمان که دال بر فقدان عقلانیت در اداره و دستگاه سیاسی اشرف غنی است، به باور من بخشی از یک بازی پیچیده سیاسی و استخباراتی نیز میباشد.
خیلی ساده؛ از لحظهای که عکس یادگاری از هنگامی پر طمطراق ملاقات اشرف غنی با "اسب حافظ سعید" در هییت "ستور داعش" با آرم و نشان رسمی ارگ ریاست جمهوری مزین شده و روی صفحات اجتماعی ارگ آمده است، داعش داعش کردنهای فهمیده و نفهمیده در محور سرگین این ستور دهان بسته، چنان فضای شبکه های اجتماعی را پر کرده است که رسما، ایول دارد. واقعا که ایول ات اشرف غنی...!
ایول ات اشرف غنی با این عقلانیت و دماغ کنجشکی که ترا و "حیثیت ریاست جمهوری" کشور مرا در قد و قامت کمان شده یک کودن، تا پای ملاقات با "ستور داعش" میکشاند. ایول ات اشرف غنی. {هیچ متفکری دوم جهان} نمیتواند با این تردستی برای "داعش" تبلیغ کند و "داعش" را به تیتر اول و داغترین سوژه برای "داعش داعش" کردنهای فهمیده و نفهمیده در فضای مجازی بدل کند.
گذشته از تبلیغات و تابلوسازی یک ستور دهان بستهای منسوب به حافظ سعید، این رویداد عمق درماندگی اشرف غنی را به نمایش میگذارد. درماندگی که در مقطع انتخابات، اشرف غنی را مجبور کرد حیثیت، اعتبار و ادعای "دومین متفکر جهان" را به دم اسب جنرال چاپنداز ببندد و حالا، کار اش بجایی کشیده است که حیثیت کرسی ریاست جمهوری افغانستان را به میخ نعل "ستور منسوب به حافظ سعید" گره میزند؛ تا باشد که در نزد مردم اعتباری کمایی کند اما او آنقدر بیچاره است که هنوز بدرستی نمیداند که در این بازی آنچه واقعا رو دست ارگ و سنگفرش قصر گلخانه باقی میماند، چیز غیر از سرگین ستور دهان بسته نیست و نمیتواند باشد. البته این بار اول نیست که ارگ ریاست جمهوری و قصر گلخانه در یک دیگردستی ارزشی، بدل به طویلهخانهای چهارپایان میشود.
آن روزهایی که لشکریان سیاه طالب بر سنگفرشهای قصر گلخانه، قدم به قدم نسوار تف میکردند و کسانی چون اشرف غنی احمدزی و انورالحق احدیها و روستار ترکیها از رادیوی بیبیسی و صدای امریکا، بانگ حمایت و حقانیت طالبان را در دهل و کرنا میکردند و برای به رسمیت شناخته شدن لشکریان سیاه طالب از سوی سازمان ملل، تلاش میکردند، قصر گلخانه، عملا طویلهخانه گاو و گوساله ای ملا قیوم ذاکر معاون وزارت دفاع لشکریان سیاه طالب بود. همین ملا قیوم ذاکر که مدتی را در گوانتاناما زندانی بود و در نتیجه تلاش حامد کرزی از گوانتاناما آزاد شد و دوباره به خط اول جنگ پیوست. همین ملا ذاکر که این روزها جدی ترین بخش از رهبری جنگ و ترور و خشونت در ولایت هلمند را به عهده دارد.
البته که "حضور همایونی ستور داعش"، برای در و دیوار ارگ ریاست جمهوری و قصر گلخانه آنقدرها هم عجیب نیست. ذهن سنگفرشهای ارگ و خشت خشت ارگ، در کنار اینکه جلوهای نمادین از اقتدار نداشته یک ملت است، انباشتهای قصهها و نمایشهای غمبار بسیار نیز میباشد. همچنان که سوراخ و سمبهها، گوشها و موشهای این سیاه خانه ای تاریخ، ضجههای جانسوز بسیار را در خاطره و حافظه اش ثبت دارد و اینگونه است که برای مردم افغانستان متاسفم و برای اشرف غنی شکوه و هنگامهای پر طمطراق ملاقات با "ستور داعش" را تبریک میگویم و صد البته که این تاسفم برای مردم افغانستان صورت مساله است. چون وقتی پای مردم در قبال اتفاقهای درون ارگ ریاست جمهوری در میان باشد، تا زمانی که ارگ و قصرگلخانه در فقدان مشروعیت و خلاف اراده سیاسی مردم، اداره و مدیریت شود برای مردم همان به که گلخانه در فقدان مشروعیت، "طویله ستور داعش" باشد...!
آصف آشنا
>>> این اسپ مستحق ترامپ است
>>> تحفه دادن اسب به یک خر خودش کار چندتا خر دیگر میتواند باشد۰
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است