من یک «فکر» هستم و همین!
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۲۹    ۱۳۹۶/۱/۲۰ کد خبر: 131483 منبع: پرینت

از نگاه علوم سیاسی دولت هماهنگ‌ کننده و رهبر سیاسی جامعه است. ساختارهای قدرت بر بنیاد اصول حقوقی ساخته می ‌شوند، این ساختارها نهادهایی هستند که دولت را تغذیه می ‌کنند، ساختارهای دولتی در زیر 2 کانون کلان بسیج می ‌شوند: کانون سیاست داخلی و سیاست خارجی.

رژیم‌ های سیاسی دولت ‌ها نحوه عملکرد آ‌نها را تعیین می ‌کنند، دولت‌ های مردم ‌سالار مشروعیت خود را از اراده مردم می‌ گیرند و دولت ‌های مطلق‌ گرا قانونیت را از طریق قدرت قهریه حاکم بر مردم تحمیل می‌ کنند.

با تاسف در افغانستان دولتی شکل گرفته است که بیش ‌از هر زمان دیگر فرقه‌ ای می ‌اندیشد و عمل می ‌کند، یعنی ساختارهای سیاسی دولت را به فرقه ‌ها منقسم کرده ‌اند بگونه نمونه وزیر دفاع باید پشتون باشد و یا وزیر داخله باید تاجیک باشد، اگر در این گیر و دار هزاره‌ ای وزیر ترانسپورت شود به‌ معنای جایگاه پایین ‌تر از این 2 است تا چهره‌های اقوام در قدرت سیاسی تحت نام «وحدت ملی» نمایان شود.

در رده پایین ‌تر بغض تباری جولان می ‌کند. اگر وزیری تاجیک است و یا پشتون است، باید همه کارکنان کلیدی از همان قوم باشد و یا اگر رییسی هزاره است، باید نزدیکان قومی ‌اش همه پست‌ های کلیدی آن اداره را در اختیار گیرند، این روش زشت‌ ترین نوع فرهنگ سیاسی را به نمایش می ‌گذارد در واقع تصویری‌ که از مسوولین این ادارات به نمایش گذاشته می ‌شود، شوونیسم اداری نامیده می ‌شود. یعنی دولتی که خرد سیاسی، استعداد و ظرفیت حرفه‌ ای هر شهروند پشه‌ ای، بلوچ، ازبیک، هندو و…را قربانی این روش کریه می ‌کند.

گروهک ‌های سیاسی به ‌نام اپوزسیون، به‌ شدت در تاثیر همین روش قدرت سیاسی ظهور می‌ کنند برای آ‌نها تاجیک ‌بودن، پشتون ‌بودن، هزاره ‌بودن نسبت به فکر جایگزین ارجحیت پیدا می ‌کند، در واقع آنها افکار پوسیده قبیله‌ ای و فرقه‌ ای دولت را در سطح به اصطلاح اپوزسیون ساختاربندی می ‌کنند. گروه‌ هایی به ‌نام «حراست» به رهبری پشتون ‌ها، «تاجیکان» به ‌رهبری تاجیک ‌ها و «روشنایی» به رهبری هزاره‌ ها نمونه‌ های جدید و بارز این روش هستند.

اینها فراموش می‌ کنند که اپوزسیون تنها به معنای ساختارمندی یک روش سیاسی نیست، بلکه اپوزسیون به‌ معنای انسجام، صیقل‌ دادن و تولید فکر برای دگرگونی است، فکری ‌که مرزهای قبیله، فرقه، قوم و منافع گروه‌های کوچک را درنوردیده است و به قدرت مشروع سیاسی در سطح جامعه می ‌اندیشد.

در این میان شخصیت ‌های مستقل سیاسی برون از این تشکلات، به ترویجِ اندیشه‌ می ‌پردازند، من وابسته به هیچ ‌یک از این گروه‌ های سیاسی نیستم اما آشکارا می ‌گویم که من یک «فکر» منتقد هستم و این فکر در پی تغییر است. فکر من تلاش دارد تا بر افکار جوانان اثر گذارد. فکر من در پی خواست‌ های فرقه‌ خاصی نیست. من در پی اهمیت‌ دادن فرقه و قوم خودم نیستم. من یک سیاست ‌پیشه‌ هستم که به انسانی ‌شدن سیاست در افغانستان می ‌اندیشد.

من به شعور انسان باور دارم نه به رجحان تباری آن. من به مدرنیزاسیون باوردارم که نوسازی و دگرگونی را بر بنیاد خرد فراهم می‌ سازد. از این‌ رو تنها به نقد اکتفا نمی ‌کنم و همیشه طرح ‌هایم را ارایه می ‌کنم. تا حدودی از تاثیرگذاری آن بر رسانه ‌ها، جامعه مدنی، احزاب سیاسی و به ‌ویژه نسل جوان اطمینان دارم اما دولت که بر بنیاد فرقه و قبیله فکر و عمل می‌ کند، دیدگاه ‌های شخصیت مستقل و پژوهشگر حرفه‌ ای را کمتر جذب می‌ کند، چنین دولتی از دیدگاه‌ هایی‌ که دگرگونی ایجاد کند، طبیعتا خوشنود نیست.

پوزش می‌خواهم از اینکه پیرامون خودم نوشتم. این نوشته ناشی از خود شیفتگی نیست، فقط رویدادهای اخیر مرا واداشت تا با این نوشته، خودم را معرفی کنم.

ملک ستیز


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اپوزسیون
دولت
نظرات بینندگان:

>>>   ملك ستيز جان باز هم شكر همين حكومت هاي ناقص را نمائيد، لا اقل زمينه نوشتن و يا إبراز نظر كردن در مطبوعات آزاد است، مگر در دوران حكومت ديموكراتيك تان كسي حق كلمه خواندن را هم نداشت، و حالا كه خود را سياست دان با تجربه ميناميد، اگر قصدت كرسي و مقام نباشد به همين فريضه فعلي ات كه همانا نشر مضامين مفيد سياست است دوام بدهيد شايد نسل جديد إز آن مستفيد شوند. و اگر دلت شهرت طلبي است مشاور سياسي هيله نجيب دختر شادروان داكتر نجيب احمدزي شويد شايد زودتر به نتيجه برسيد.
اما شايد در اخير مثل خودم به نتيجه نهائي و آنهم دوام تبعيد خودي و زيستن در غرب بيگانه.

>>>   ايستاده شويد و قدرت را در انتخابات اينده از دست فاشيزم دربياوريد!
شما ميتوانيد!

>>>   تجربه نشان داده است که انتخابات.مزاکرات وتفاهم همرای فاشیزم فایده نداره وبه نتیجه هم نمیرسد

>>>   خطاب به همه يى عدالتخواهان ؛
در اين مرحله يى حساس هشيارى تان را حفظ كنيد، فاشيزم و مزدوران شان آرام نيستند وطرح توطيه هاى را ريخته اند و تلاش دارند تا رهبران عدالتخواه را از سر راه خود بردارند ، توطيه ها ابعاد ديگرى هم داد، سازمان هاى جاسوسى منطقه هم در اين بازى ها شريك اند. در طول اين هفده سال همه يى مهره هاى موثر را از استاد ربانى تا فرماندهان وطن دوست را يكى دنبال ديگر كشتند و هيچ كسى هم دوسيه هاى قتل هاى زنجيره يى را تعقيب نكرد و خون ها بى هوده حدر رفتند، جنبش روشنايى را در اوج خروش شان زمينگير كردند و دها تن را فجيعانه به قتل رساندند و به هيچ نون عدالتخواهى هم مجال ندادند. عليه دوستم بار ها توطيه ريختند و خواستند حدفش كنند ، تا حدى هم پيروز بوده اند.
اكنون خبر هاى وجود دارد كه توطيه هاى به آدرس دكتر پدرام و ساير عدالتخواهان هم طرح ريخته شده است . با تجارب تلخى كه از گذشته وجود دارد ، بايد قبل از هر وقتى ديگر محتاط و هشيار بود تا اين جانيان به اهداف شان دست نيابند. ما هميش از عقب خنجر خورده ايم مباد كه از جنس خودمان را قاتل برگزينند.

>>>   Poyan
اگر افغانها قدیمی ترین و اصیل ترین ساکنان این سرزمین اند; پس آثار تمدن آنها کجاست؟

>>>   كليم الله همسخن
سخن پدرام و موضعگیری های او اکنون در میان مردم به ویژه جوانان جا افتاده است- امنیت ملی، شورای امنیت و دیگر سازمان های استخباراتی با تهدید پدرام و حتا حذف فزیکی وی رهی به دهی نمی برند مگر اینکه میلیون ها جوان تحصیل کرده را همچون رژیم سفاک امین و ترکی و نجیب و کارمل سر به نیست کنند که چنین توانایی جنایت را هرگز ندارند.

>>>   اگر دیورندرا قبول ندارید باید قبرعبدالرحمن را ویران کنید نه توهیین بدیگران

>>>   در دنيايى ازاد انتخابات و راى مردم ازادى، دموكراسى و دولت مردمى مى افريند اما در افغانستان /خراسان برايند ان ديكتاتورى شد. متاسف هستم براى اين مردم و اين كشور. اما در اين مسله تا جايى زبونى و بزدلى رهبران، تا جايى عدم مسوليت پذيرى، كمبود اقدامات عملى و بى تفاوتى مردم نسبت به سرنوشت شان، و همچنان مداخله قدرت ها در أمور انتخابات و تحميل عناصر مورد نظر شان نقش داشتند. مهم ترين عنصر كه ميتواند اين معادله را وأرونه كند مردم و ايستادگى انها براى انچه باور دارند است. مردم كه بجاى اينكه ما ميتوانيم بگويند" به من چه" مى گويند هرگز از زندگى انسانى كه شايسته ان اند برخوردار نخواهند شد.

>>>   پدرام
پدرام بسيار يك فكر وسيع و جامع دارد حتي در اولين فرصت به قوم پشتون ما رسيدگي خواهد كرد، شما مطمئن باشيد كه اگر پدرام ريس جمهور شد مردم پشتون از بدبختي نجات خواهد يافت، براي بقاي قدرت خودش هم كه شده اي مردم را با سواد و متمدن ميسازد كه دگه هيچ بيسوادي به دول مزدوران تيكه دار پشتون نرقصد و در بدبختي رنج زندگي نكنند.
هر بدبختي كه انسان ميكشد از بي سوادي است، خير شر خود را انسان بي سواد نميداند. راه بيرون رفت از مشكلات را يك بي سواد پيدا كرده نميتواند.

>>>   از آنجاي كه مسله مرز ديورند پايان يافته است و مطابق به اسناد تاريخي، عقلن و منطقن مجالي براي دفاع از به رسميت نشناختنِ مرز را نمي دهد، كسي از طرفدارانِ ديورند خواهان حاضر نيستند وارد يك بحث اكادميك و علمي شوند. يكي از تلويزيون هاي مطرح داخلي قرار بود يك بحث بزرگي تلويزيوني را در مورد «مرز ديورند» راه اندازد كه طرف اصلي مناظره داكتر لطيف پدرام قرار دارد، اما مسؤولين اين تلويزيون چند روز است از نخبه ها و تاريخ نگاران مخالف موضع داكتر پدرام دعوت مي نمايند، ولي كسي حاضر نمي شوند به مناظره شركت كنند. مسوولين اين تلويزيون وقتي ازين بزرگواران دعوت كرده، اكثر شان گفته اند كه مطابق اسناد و واقعيت تاريخي آقاي پدرام بر حق است و ما نمي خواهيم درين مناظره شركت كنيم. مخالفينِ پدرام به مسوولين اين تلويزيون گفته اند، ما در يك ننگ قومي قرار گرفته ايم و اگر حقيقت را بپذريم، نفرين قوم و قبيله خود مي شويم و نا گزيريم ظاهرن مخالفت كنيم. عين مسله را تعداد از وكلاي مخالف نيز در حاشيه مجلس نماينده گان به داكتر پدرام گفته اند.
Mutaref

>>>   واقعا فرموده شمادرست است .کاشکی اززبده ترین های اقوام گزیده شوند وبه منافع کشور باندیشند .بدبختانه درگزینش ها اولاازشناخته ها وگماشته ها باشد ازمنطقه وهم قشلاق باشد ازتنظیم وازوازدوستان وخویشاوندان قریب باشد .باعتماد باشد رازپیداوپناه را خوب بلد
بوده افشاگری نکند .این هم شد گزینش سالم. بخاطرعدم دریافت همچوافراد سالهاست که پست با سرپرستان اداره میشود .( تخم دیگربه کف آریم بکاریم زنو ... انچه کشتیم زخجلت نتوان کرد درو )

>>>   چند سال ديگر وتا چه حد تاوان ننگ اين بي ننگ ها را پرداخت كنيم

>>>   "بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است"

>>>   تا معضل مرز دیورند حل نشود عدالت ملی در اینجا تامین نخواهد شد.

>>>   Juyan
پدرام را تهدید نکنید! ما همه پدرام هستیم،
غنی و اتمر باید بدانند که دوره حفیظ الله امین .....نیست که هر.... دل شان خواست انجام دهند! و از طریق رسانه حکومتی وحشیگری های خویش توجیه کرده و یا از نظر عام پنهان نمایند.
حالا عصر اطلاعات و مردم سالاری است، همه بیدار هستند و هیچکسی دست خالی نیست.

>>>   با ‌درود و مهر
جناب انجینر محمدامان عثمان پرسیده اند که دلیل حساسیت بنده در قبال معاهده دیورند چیست؟
در پاسخ باید بنویسم که دردمندانه دولت های ما برای بهره برداری های ابزاری با جعل و تحریف تاریخ چنان موضوع را سر در گم و پیچیده ساخته اند که کمتر کسی سر در می آورد که سخن بر سر چه است؟
با آن که مساله نامنهاد خط دیورند یک سده آزگار همواره سر خط و محور اصلی سیاست خارجی ما بوده، حتا یک کتاب هم در باره آن از سوی دولت نوشته نشده بود.
بنده به چند دلیل خودم را مکلف دانستم تا در روزهای اخیر به این مساله بیشتر بپردازم:
۱. یکی این که شماری از دوستان جوان و دانشجو پیوسته پرسش هایی را در زمینه مطرح کردند که باید به ایشان پاسخ داده می شد.
۲. دو دیگر، رسالت روشنفکر روشنگری است. حالا اگر بنده یا شما ادعای روشنفکری داریم، کار ما باید روشنگری و پرتو افکنی بر حقایق باشد.
۳. دولت های گذشته افغانستان با مغالطه کاری و خلط مبحث و فریب و نیرنگ پیوسته کوشیده اند مردم را به بیراهه و کژراهه ببرند و گمراه نمایند. برعکس، بنده بر انم که باید در چهارچوب رئال پولیتیک بر موضوع روشنی همه جانبه افکنده شود و بر اساس اسناد، مدارک و شواهد تاریخی بحث واقعبینانه به دور از هر گونه تعصب در زمینه انجام شود.
۴. خوب، طوری پیش آمد که من در زندگی بیش از هر کس دیگری با مساله سر و کار پیدا کنم. در سال های کار در وزارت خارجه در کرسی رئیس مرکز مطالعات استراتژیک وزارت امور خارجه و انستیتو دیپلماسی بنده مسوولیت مطالعه پیرامون مساله را داشتم.
در آن هنگام مشاور ارشد من داکتر کارل فیشر که در عین حال مشاور ارشد یونما هم بود، کسی بود که نیم قرن در هند و پاکستان و افغانستان کار کرده بود و به عنوان یک کارشناس ارشد عمیقا در مساله هم از دید تاریخی و هم از دید سیاسی وارد بود.
گذشته از ایشان سرنوشت و تقدیر این بود که من با شماری از بزرگترین کارشناسان جهان در زمینه از نزدیک آشنا شوم و آثار شان را بخوانم. مانند پروفسور داکتر الکساندر کنیازیف، پروفسور داکتر یوری تیخانف، پروفسور داکتر ولادیمیر بویکو، از روسیه؛ پروفسور داکتر اسکندرف از تاجیکستان، پروفسور داکتر کنراد شیفر از المان، اولیور روا از فرانسه، جنرال اسد درانی- رئیس پیشن ای اس ای از پاکستان، جنرال لیاخفسکی از روسیه و ...نه تنها بخوانم بل چند هزار برگ را ترجمه هم کنم.
۵. مطالعه گسترده حد اقل دو دهه یی پیرامون تاریخ منطقه روشن است زمینه آن را فراهم آورد تا عمیقا در ژرفای مساله درایم
۶. در فرجام هم دو کتاب چند صد برگی در زمینه بنویسم.
۷. از این رو می توانم ادعا کنم که کمتر کسی در کشور به اندازه بنده در زمینه تحقیق و پژوهش کرده است. حد اقل تنها یک کتاب ۷۰۰ برگی ترجمه به نام نبرد افغانی استالین با همه نوشته هایی که در زمینه از سوی هم میهنان شده، برابری می کند.
۸. با توجه به دلایل بالا رسالت تاریخی خود می دانم در خدمت هم میهنان قرار داشته باشم و به پرسش های سان پاسخ بدهم.
۹. دشواری در این است که عده یی اگاهانه یا ناآگاهانه بدون این که در موضوع وارد باسند، با پخش اکاذیب و مطالب جعلی و تحریف شده موجب سر در گمی مردم می شوند. برای مثال چندی پیش جناب داکتر نور خالدی در یک بر نامه تلویزیونی که از استرالیا پخش می شود، بدون ارائه کدام سند و مدرک مدعی شدند که در متن انگلیسی معاهده یک بند وجود داشته که معاهده صد سال اعتبار دارد. اما انگلیسی ها بعدا آن را حذف کردند! اما این بند در متن فارسی دری آن وجود دارد! یعنی در متن فارسی آمده است که معاهده صد سال اعتبار دارد.
در این جا چند پرسش مطرح می گردد:
هدف آقای خالدی از پخش این اکاذیب و گمراه ساختن مردم چیست؟
ایشان در کدام متن انگلیسی دیده اند که معاهده صد سال اعتبار دارد.
از روی چه می فرمائید که انگلیسی ها این بند را حذف کرده اند؟ دلیل و سند و برهان شما چیست؟ آیا می توانید در زمینه سند ارائه کنید؟
مردم که نمی توانند بر اساس آوازه های سر چوک مسائل تاریخی را بپذیرند. آن هم در یک چنین مساله بسیار مهم.
سپس ایشان ادعا می نمایند که در متن دری مساله صد سال آمده . اما باز هم سند ارائه نمی فرمایند که در کدام متن.
آیا ایشان می توانند این متن را ارائه کنند؟
با توجه به همه این مسایل، ناگزیریم تا جای امکان در خدمت هم میهنان باشیم و به روشنگری بر اساس اسناد، مدارک و شواهد تاریخی ادامه بدهیم تا جلو هرگونه سو استفاده ابزاری و بهره برداری سیاسی در مساله گرفته شود.
نباید فراموش کرد که در دو سوی مرز دیورند دو سده آزگار است که روزانه ده ها جوان به خاک و خون می افتند. بر سر خانه های مردم بمب و موشک می بارد. مادران بیوه و فرزندان یتیم می شوند.
دو قرن است که استعمار خارجی و ارتجاع و استبداد داخلی به کمک خان های مرتجع و روحانیون واپسگرا مردم آزاده ما را گروگان گرفته اند و در تاریکی و جهالت نگه داشته اند.
حالا هم عده یی روسپی سیاسی در پی ماهی گرفتن از آب خیت و تجارت سیاسی خود اند و از این مساله گاو شیری ساخته اند.
پاکستان ادعای ارضی افغانستان بر نمی دانم نیم یا یک سوم خاک خود را توطئه افغانستان در برابر تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی آن کشور ارزیابی نموده، از آن به عنوان دستاویزی برای توجیه مداخلات خود برای نابودی افغانستان به عنوان مقابله به مثل بهره بر داری می نماید.
پاکستانی ها چنین استدلال می کنند که همه مداخلات ، توطئه ها و دسایس شان در قبال افغانستان صرفا جنبه دفاعی داسته و مجبور اند لراب خنثی ساختن توطئه ها و دسایس افغانستان از خود دفاع نمایند.
ان‌ها استدلال می کنند که افغان ها باری کشوری خود را به روس ها و هندوها فروختند و می خواستند پاکستان اسلامی را نابود کنند. اگر رشادت ها، فداکاری ها و ایستادگی و پایمردی پاکستان نمی بود امروز افغانستان از نقشه جهان محو می سد.
اکنون باز هم کشور خود را به یهود و نصارا فروخته اند و باز هم می خواهند کشور پاکستان را نابود کنند. پس پاکستان حق دارد برای دفاع از خود هر اقدامی را که مناسب می داند، برای دفاع از خود انجام دهد.
برای گرفتن این دستاویز از دست پاکستان بایسته است از سر دادن هرگونه شعارهای غیر مسوولانه از جمله ادعای ارضی بر پاکستان خودداری سود.
مطالعه تاریخی نشان می دهد که بازپسگیری سرزمین های از دست رفته و ایجاد پشتونستان بزرگ سرابی است که هر قدر تندتر به سوی آن بشتابیم، به همان پیمانه سریع تر ما را از پای بر خواهد انداخت.

>>>   Dadnia
مبارزه در برابر دروغگوئی و جعل تاریخ به فایده ی همه ی باشندهگان این سرزمین است. بویژه پشتون ها بایستی تاریخ درست هویت شانرا خود پژوهش کنند. درک تاریخ کتابخوانان وطن در سطح کتابهای سانسور شده ی مکاتب است.

>>>   با صراحت میگم:
یگانه کسی که از احمد شاه مسعود درس آزاد زیستن را فرا گرفته لطیف پدرام است.

>>>   ریشه تمام گرفتاریها و بدبختیهای افغانستان خرافات و سلطه گری یک قوم است.

>>>   دوست عزیز.
اگر سخن درست بگوئیم هم افغانستان و هم پاکستان را انگلیسی ها آفریدند. یعنی در گذشته نه کشوری به نام افغانستان وجود داشته و نه پاکستان.
برای مثال اگر به نقشه های گذشته بنگریم، کشوری به نام افغانستان تنها در نقشه های میانه های سده نزدهم دیده می شود.
در یک سخن، انگلیسی ها افغانستان را در چند مرحله در میانه های سده نزده به میان اوردند. د فاکتو افغانستان در دوره امیر شیر علی تشکل یافت و دژوری در دوره عبدالرحمان خان مرزهای آن تثبیت شد و در دوره امان الله خان به استقلال رسید‌ .
یعنی نه مردم افغانستان در به وجود آمدن کشور خود کدام نقشی داشتند و نه باشند گان پاکستان. هر دو کشور را انگلیسی ها آفریدند. هر دو کشور در گستره برجا مانده از امپراتوری درانی به وجود آورده شدند. امپراتوری درانی را به هیچ وجه نمی توان افغانستان خواند. زیرا نام رسمی آن خراسان یا ایران شرقی بوده است.

>>>   Dehganpoor
جناب آریانفر بزرگوار، داعیه داران خط دیورند دو دلیل اصلی دارند که خط دیورند را نمی پذیرند که اولی اش دلیل قومی دارد تا در این سرزمین اکثریت شوند چون میدانند که با این پشتونهای اینطرف خط دیورند اکثریت نیستند و نمی شوند و دلیل دوم اش غیرت افغانی شان است که برای شان اجازه نمی دهد یک واقعیت را که برخلاف تفکر قبیله ی آنها باشد بپذیرند وگرنه این خط دریای آمو و دیورند دریک روز و از طرف یک شخص (جانب ما) شده است پس به کدام منطق یکی اش قابل قبول باشد و دیگرش نباشد و باوجود آن این ممکن نیست که به دوران عبدالرحمن خان برگردیم و مرزهای سیاسی و جفرافیایی کشورمان را به میل خودمان خط کشی کنیم و این هم قدرت می خواهد که از برکت حاکمان این کشورنه در آن دروران داشتیم و نه هم در آینده خواهیم داشت زیرا سیاست های نظامی و اقتصادی حکومت های افغانستان تا به امروز در راستا ی تحکیم سنت های قبیله است نه ساختن تمدن و رفتن بسوی یک جامعه پیشرفته که قوی شویم..

>>>   از این ترس که گویا شما را مغرض نخوانند و در تلاش برای این که "بیطرف" جلوه کرد، نباید به مقایسه های من درآوردی روی آورد تا روشنفکرمان حساب کنند

>>>   فرهیخته گرامی آقای ستیز راسلام ! ازقلم شمابرای جوانان این وطن مورال وانگیزه تراوش مینماید - عقب چرندیاتی که دربالا می انگیرند که شما عقب کرسی هستید - شمارا ملول نخواهد ساخت به مبارزه ی خود چون چند نخبه ی انگشت شمار ادامه دهید وبه جوانان مستعد وبافهم این کشور سرمشق شوید - برای تان عمر طولا خواهانم عبدالرووف لیوال از هرات

>>>   بیادرا اینه یک چال ازطرف مام آمد

>>>   پدرام آغا!
خود را در وقتی با احمدشاه مسعود سنجاق کرده ای که او خود ضرورت دارد با یکی دو شخصیت در پنجشیر (اگر وجود داشته باشد) پیوند کند!!!


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است