مرحله آزمایشی توزیع شناسنامه های برقی آغاز می شود.

به گزارش تلویزیون 1: همایون محتاط، رییس اداره توزیع شناسنامه‌ های برقی چهارشنبه 9 حمل 95 در گفتگو با رسانه گفت که مرحله‌‌ آزمایشی این روند در پنج مرکز در کابل، 10 وزارتخانه، یک ولایت و یکی از سفارتخانه‌ های افغانستان در بیرون از کشور، شروع می‌ شود که شش ماه را در بر خواهد گرفت.

این مرحله با 30 گروه کاری که 13 عضو دارد و با بودجه ای 4.2 میلیون دالری از سوی وزارت مالیه آغاز خواهد شد.

باید خاطرنشان ساخت که در این مرحله برای 500 هزار تن که پیش از این راجستر شده اند و بیشتر آنان ماموران حکومت هستند، شناسنامه توزیع می شود.

کد(24)

>>>   فقط بگو که شروع شد، دیگر نگو میشود

>>>   باز غنى مانور زد
چل با ماموران حکومت زد
اين را ميگويند ننگ
به شهرونان و پارلمان نیرنگ
500 هزار تن در نيم سال آزمایش
پيش آهينه شيطان با رسم و نگار فغان نمايش
ماموران حکومت بيچاره
شناسنامه هاى شان بيکاره
خودشان چند هويتى درونه
فاميل شان با هويت خارجه
در کشورهاى بيگانه
10 وزارتخانه کليدى
با پيش و پسوند افغانى
شد خودش قانون شکنى
قانون شکنى همه حاکمان افغان زياد اسث
اين بى عدالتى و عدم دادگسترى هميش روان است
همه اش درج ديوان است
مسوول درون و بيرون ايوان است
در شبستان هميش چنين کار است
براستى که غنى و دسته اش تقلبکار است
پيش قبله گاه و خرگاه سرکرده شان غدار است
براستى که همه شان مکار است

>>>   همایون محتاط پسر همان محتاط است که در ماسکو به قانونی که سیاست میکرد گفته بود: بچه وطن!پشت ای گپها نگردین. تا که میتوانید پیسه پیدا کنین!!!
و آنها توصیه او را با تمام قلب خود قبول کردند.

>>>   بدون پشتون ها(اوغانها)هر کس از دیگر ملیت ها اگر این شناسنامه را بگیرد خیانت به ملیت خودکرده،وجنازه هویت خودراباید بخواند.
د

>>>   شاه جي فريد، يك عضو مقام پاكستانى كه در جشن نوروز به افغانستان آمده بود، از قول داكتر عبدالله عبدالله افشا كرده كه رييس اجراييه مرز ديورند را به رسميت مي شناسد. اين خبر زماني كه در شبكه هاي اجتماعي و رسانه ها داغ تر شد، يكي از سحنگويان قصر سپيدار به رسانه ها خبر را تكذيب نمود و تصريح كردند كه داكتر عبدالله با هيچ نماينده ي پاكستانى روي مساله ديورند صحبتي نداشته است. اما شناختي كه من از طبع سياسي عبدالله دارم، باور دارم كه او (عبدالله) در مورد ديورند به آن نماينده پاكستان مبني بر پذيرش رسمي مرز سخن گفته است. ولي زماني كه اين مسله اي جنجالي، رسانه يي شد، زير تاثير تبليغات قرار گرفت و در پي إنكار آن برامد. عبدالله آدم به شدت محافظه كار و كم جرّأت است. در مسله هاي مهم و حساس، آقاي عبدالله سعي كرده پايش دخيل نشود يا نمي خواهد عاملِ يك رويداد درشت و خبرساز گردد. او در هر كار نگرانِ پيامد و برايند مي باشد و از نتيجه ي نامعلوم هراس دارد. در انتخابات ٩٣ او كه پيروز قطعي انتخابات بود، در حالي كه سران كمپ «اصلاحات و همگرايي» در واكنش به تقلب هاي گسترده ي رقيب، فيصله نمودند كه در خيمه لويه جرگه، داكتر عبدالله حكومت خودرا اعلام كند، اما او در دقيقه ٩٠ خلاف تصميم جمع، از اعلام حكومت خود اجتناب نمود و زير تاثير پيامد و ريسك مسله رفت. در مسله اعزاز و خاك سپاري پيكر امير حبيب الله كلكاني نيز در طول ٦ ماه كمپاين كميسيون خاكسپاري، داكتر عبدالله در چندين جلسه، صريحا هم به كميسيون و هم در سخنراني هايش، بيان كرده بود كه از خاكسپاري رسمي حمايت مي كند و وعده اي صدور فرمان را از آدرس رياست اجراييه داده بود، اما در فرجام امر از صدور فرمان خودداري كرد و زير تاثير پيامد آن رفت. هرچند گفته مي شود حكم فرمان خاكسپاري را به طور مخفي يك روز قبل از خاكسپاري به فرمانده امان الله گذرد تسليم داده بود، ولي هيچ گاه آن فرمان آفتابي نشد. بنا در مسله ديورند هم باور ما اين است كه عبدالله در حضور نماينده پاكستان بر رسميت مرز سخن گفته، اما چون آدم محافظه كار است و جسارت سياسي ندارد، حرفش را تكذيب كرده تا برايش مشكلي ايجاد نشود.

هارون معترف

>>>   تحميل نمودن نام قومي يك قوم بالاي قوم ديگر ؛ آنهم در قرن بيست ويك؛ عمل فوق العاده احمقانه و عقبگرايانه است. شما فرض كنيد كه يكنفر بزبان خود بگويد ؛ نام من احمد است، اما دو نفر جاهل لجوج به او بگويد نخير؛ تو احمد نيستي، نام اصلي تو محمود است. اين چقدر كار سخيف و رذيلانه است؟ بناء توصيهء من به اين آقايون آنست : بگذاريد افراد يك جامعه را كه خودشان ؛ نام و هويت قومي، خانواده گي ومذهبي خودرا آزادانه تعريف كنند. چه كسي ازين حقيقت مسلم تاريخي منكر ميشود كه پشتونها، در سه زبان سه نام مختلف دارند. فارسها آنها را افغان گفته اند، هندي ها آنها را پتان صدا زده اند و خود پشتونها خودرا پختون يا پشتون گفته اند. درست همانند نام : جرمن در زبان انگليسي و آلمان در زبان فرانسوي و ( دوچ) در زبان خودشان. كجاي اين موضوع آنقدر پيچيده وغامض است كه آقاي روغ به فلسفه بافي رو اورده است؟ به اميد روزيكه عقل سليم غالب شود

>>>   براي تغير، ما بايد رهبران خود فروخته، هويت فروخته، فرهنگ فروخته و دهن جوال گيرخود را تغير دهيم..!من "افغان ملت"و "طالبان "را مقصر نميدانم. مقصر چند دانه کور دل و چوكي طلب را ميپندارم كه در ''قصرسپیدار'' صرفه جويي دارند و دهن جوال را با برادران بزرگ گرفته اند!

>>>   هموطن درد ديدم بيبين كه با تو و ارمانهايت يك مشت إنسان هاي ....چي مامله ها ميكنند

>>>   در مسله هویت یک انچ عقب نشینی۵۰۰ سال پشیمانی در پی خواهد داشت

>>>   افغان" ، برای بی هویت ها بهترین سرپناه هویتی است.
Haroon Amirzada
به باور من " افغان " بحیث یک هویت عقب مانده شاید یک سرپناه هویتی مناسب برای بی هویت ها باشد.
با کمال تاسف تفاوت هویت عقب مانه افعان با هویت های متمدن بویژه فارسی زبانها در حدیست، مثل اینکه هزاران انسان در خانه ها و کاخ های مجلل خویش زندگی کنند، ولی یک تعداد سیلاب و یا زلزله زده گان بیچاره بخاطر نجات شان در زیر سرپناه ها نظیر خیمه ها و یا خانه های متروک پناه ببرند.
کاش در عقب هویت افغان افتخار و تمدن قرار می داشت،که شهروندان از هویت خود صرف نظر می کردند و به آن افتخار می کردند.
یک تعداد افراد برای منافع زود گذر شان به این و آن هویت خود را می چسپانند بی آنکه به آن باور داشته باشند.
من بسیاری افرادی را می شناسم،که از نام پشتون و افغان نفرت دارند، اما بخاطر منافع موقتی و یا از ترس خود را پشتون و یا افغان معرفی می کنند.
بگونه مثال سمیع حامد،که در فرهنگ فارسی و زندگی مدنی بزرگ شده است، اما بخاطر منافع شخصی خود را افغان جا زده است و تصور می کند،که ازین طریق اشعار بی مقدار او را بیشتر می خوانند و در جامعه او را بحیث شخصیت ملی احترام می کنند. مثل جناب سمیع حامد هزاران بی هویت در افغانستان زندگی می کنند. اینها بهترین شکار فاشیسم در افغانستان به شمار می روند.
در افعانستان بزرگترین بد بختی اینست،که هویت عقب مانده افغان می خواهد هویت های پیشرفته و متمدن و ریشه دار تاریخ را ببلعد. این مثل اینست،که افریقای نامتمدن از اروپای متمدن بخواهد،که از هویت اروپایی خود به نفع افریقای عقب مانده صرف نظر کنند. آیا چنین چیزی امکان دارد؟

>>>   آنهایی که به سیزده دلیل اوغانیت را به عنوان هویت شهروندی، که همان هویت سیاسی است می‌پذیرند و در این راه سینه سپر می‌کنند، نباید فراموش کنند که این اقتدار سیاسی و هویت سیاسی است که هویت فرهنگی را رقم می‌زند و آن‌را سمت و سو می‌بخشد. حال این سنگین‌کله‌ها بیایند و بگویند که در کجای این هویت افغانی (اوغانی) جایگاه رودکی، مولانای بلخ، حافظ، بیدل، سعدی، جامی، سنایی... یا باختری، عاصی، شبگیر پولادیان و صدها دانشمند و عالم در این حوزهء تمدنی و این سرزمین، تعریف می‌شود!!! هویتی را که این آقایان به ما ارزانی می‌دارند، بستر فرهنگی دیگری را برای خود اصل می‌داند و هیچ ربطی به ما ندارد. اینها مگر سرحد این خط‌کشی های سبکسرانهء خود را می‌دانند و یا این‌که فقط صفحه سیاه می‌کنند!

>>>   من که هرچه فکر می‌کنم نمی‌توانم منطق و استدلال کسانی را درک کنم که می‌گویند همه‌ی شهروندان افغانستان را افغان بنامیم.

فرض کنید بپذیریم که مفهموم امروزی افغان، مساوی با پشتون نیست و می‌تواند شامل تمام شهروندان کشور شود. هیچ تحمیلی هم در کار نمی‌باشد. نیتی برای حذف اقوام دیگر هم در ورای این خواست وجود ندارد. پذیرش این هویت، هیچ پیامد و تأثیر منفی هم خلق نمی‌کند. با این همه، افغان نامیدن تمام شهروندان کشور، یک حرف بی‌معنا و مسخره است.

اصلا چه ضرورت وجود دارد که همه‌ی شهروندان کشور، یک نام واحد ملی نیز داشته باشد؟ نام شهروندی یعنی چه؟ هر شهروند کشور یک نام شخصی دارد مثل احمد و محمود و... از نظر هویت قومی هم یا پشتون است، یا هزاره، یا تاجیک، یا ازبیک و الی آخر. اگر بخواهیم او را از نظر تابعیت به کشور "افغانستان" منسوب و متعلق بدانیم، براساس قاعده، باید با افزودن یای نسبت در آخر واژ‌ه‌ی افغانستان، "افغانستانی" بگوییم.

پس "افغان" یعنی چه؟ چرا باید تمام مردم افغانستان را افغان بنامیم؟ در کدام کشوری چنین رسم و فرهنگ و قانونی سراغ داریم که تمام شهروندان آن در کنار نام جداگانه‌ی شخصی خود، یک نام واحد ملی هم داشته باشند؟

>>>   آصف آشنا در طلوع‌نیوز:
«از آنجایی که تعدیل ماده ششم قانون ثبت احوال نفوس، یکی از اساسی‌ترین مساله در گفتمان دولت-ملت است و جدن منازعه‌برانگیز، آقای غنی مشروعیت حقوقی لازم برای تعدیل این قانون را ندارد. این قانون یا به‌صورت [نسخه تصویب‌شده از سوی پارلمان] تطبیق شود ویا صبر کنیم که یک حکومت مشروع و رییس‌جمهور مشروع روی کار بیاید و در مورد منازعه [هویت ملی] تصمیم بگیرد.»

>>>   Saboor Raheel
فاشیزم و شیوه های کار شان در تلویزیونها:
فاشیزم با نژاد پرستی، تمامیتخواهی، برتری جویی و جمعگرایی (کلکتیویزم) پیوند ارگانیک دارد.
اگر برتر دانستن نژاد خودی یک روی سکۀ نژادپرستی باشد، تحقیر نژاد بیگانه و غیرخودی روی دیگرش می باشد. تلویزیون ملی و تلویزیون طلوع برنامۀ نژادپرستانۀ افغان ملت را مو به مو اجرا می کنند. مثلاً تلاش اعظمی اینها همین است که در برنامه های شان گرداننده های یک قوم همه خوش قیافه و سنگین و در نقشهای اصلی ئ مرکزی باشند و نقشهای دومی و سومی را به گرداننده ها و چهره هایی از اقوام دیگر بدهند و تلاش می کنند تا که این چهرهای "غیرخودی" هرچه باشد، خوشقیافه تر و زیباتر از گرداننده و چهره های خودی نباشند.
کوتاه سخن این که فاشیزم از طریق این برنامه ها می خواهد برتری نژادی خود را ثابت کند و اقوام دیگر را تحقیر کند. تلویزون طلوع و ملی به کلی زیر مدیریت فاشیزم است. به گونۀ نمونه، این تلویزیونها همچنان "دری" گفتن زبان فارسی را مطابق برنامۀ فاشیستی حکومت در دستور کار دارد. تمامی آدمهای این سرزمین که دستوری از فاشیزم نداشته باشند، این زبان را فارسی می خوانند اما در تلویزیون طلوع دستور دری گفتن داده شده است.

البته این نظر و برداشت من نتیجۀ مشاهدات شخصی ام به رویت برنامه های فاشیستی و به ویژه برنامه های دکترین دویمه سقوی است که این دکترین در مطابقت با دیدگاههای نژادپرستانه می باشد. نژاد برتر یعنی نژادی که زیباتر است، قویتر است، با استعدادتر است...

هیچ نژادی پست نیست. هیچ نژادی برتر از نژاد دیگری نیست. هیچ قومی برتر از قوم دیگری نیست. اما فاشیزم کارش همین است تا یکی رت برتر و دیگری را کمتر نشان بدهد تا امتیاز بگیرد. فاشیزم با جنایت، خیانت، وحشت و ترور همریشه است.

گزینش افراد در یک برنامۀ تلویزیونی بر مبناها و معیارهایی که در بالا ذکرش رفت، درست و راست بخشی از برنامه بزرگیست که طالبان و افغان ملت گوشه های دیگرش را پیش می برند و مثلاً رییس جمهور غنی در حفظ وزارت مالیه و ریاست امنیت یا گزینش اعضای کمیسون انتخابات و حتی کارمندان خدماتی ارگ در نظر دارد.

>>>   برای 500 هزار نفر 4.2 ملیون دالر

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است