بهار آمد و سال نو شد. از خداوند بزرگ (ج ) می خواهیم تا سال نو سال با خیر و با برکت برای همگان باشد.
به استقبال سال نو و نوروز طبیعت می رویم. در فصل بهار شاهد تحول طبیعت از حال افسردگی بحالت نشاط و شادابی و سرسبزی هستیم.

طبیعت مرده بار دیگر زندگی را از سر می گیرد و همه چیز بطرف رویش وسر سبزی می رود و به انسان می آموزاند که خالق قادر و توانایی که می تواند طبیعت مرده را مجددا زنده گرداند توانایی این را نیز دارد تا انسان های مرده را نیز بار دیگر در حشر و روز دیگری مجددا زنده گرداند و به آنها زندگی جدیدی را ببخشد.

سر سبزی بهار و شکوفایی طبیعت خود دلایل روشنی بر علم و قدرت خداوند (ج) بوده که بگفته شاعر زیبا سخن که چه خوب سروده: (برگ در ختان سبز در نظر هوشیار – هر ورقش دفتری است معرفت کردگار)

امیدواریم که سال نو و نوروز طبیعت و تمامی سال های عمر و زندگی ما ایام با خیر و با برکتی برای همه ما همراه باشد و جنگ و درگیری قتل و قتال را خداوند (ج) از این سرزمین برای همیشه محو و نابود گرداند و صلح و امنیت سرتاسری را در کشور ما بر قرار سازد و به ما این بصیرت را اعطا کند تا یگدیگر پذیر بوده و در کنار هم ماننده سایر ملل جهان زندگی باهمی داشته باشیم و از جنگ و در گیری پرهیز نموده سال نو و افزایش عمر که از جمله نعمت های بزرگ خداوندی است در مقابل این نعمت های بزرگ خداوند شکر گزار بوده و سال خوب و عمر با خیر و با برکتی را همه داشته باشیم و سال جدید را با فامیل و وابستگان و دوستان و هموطنان خود با خیر وخوبی سپری نماییم و کارهای خیری اگر در سال گذشته فراموش ما شده باشد در سال نوکه می توانیم انجام دهیم و کدورت ها و نا راحتی ها را همه فراموش کرده تا سال نو و بهار نو برهمه ما مبارک و میمون گردد.

والسلام
سید محمد خیر خواه

>>>   گوید به نوروز که امسال نیاید
در کشور خونین کفنان ره نگشاید
{استاد خلیل الله }
کسی نیست که ازین دوست ها بپرسد که ایا این نوروز وامدنش وجشن های نوروزی با حال واحوال کنونی ما سازگاری دارد ویاخبر؟گرچه حالت عمومی تجلیل کنندگان نوروز درهمه جا از اوضاع رقت بار ملت ستم دیده ومحکوم ما چندان فرق ندارد ولی دیگران در ظاهر استقلال نسبی وارامش قبل ازطوفان دارند هرچه این مردم به خون غنوده وزجر کشیده جز سیه روزی وبدبختی چیزی ندیده اند واینده ای تاریک به بدبختی وتیره روزی شان می افزاید
غاصبین قدرت ونماینده ای اجانب درین کشور چنان بالای گرده های مردم با غرور ونخره پا میگذارند که گوی از حال زار این افسرده دلان اگه نبوده ودر کشورشان وضع رقت بار حکم فرمانیست این بی تفاوتی وندانم کاری درد انهارا دوچندان مینماید
خدیجه از دبی

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است