42 پیامک نووزی تقدیم به شما خوانندگان عزیز
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۴۲    ۱۳۹۵/۱۲/۳۰ کد خبر: 130675 منبع: پرینت

1
نوروز پیام آور مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم ...

2
بهار ثانیه ثانیه می اید…
و اینجا کسی هست که به اندازه شکوفه های بهاری برایت آرزوهای خوب دارد ...

3
در سال نو
بیایید یاد بگیریم خوبی کردن وظیفه نیست...
لطف است لطف !

4
نوروز، یادگار ماندگار یاران دیروز این دیار
و پاسداشت پاکی ها، نیکی ها و پهلوانی ها بر شما خجسته باد ...

5
پیام نوروز این است:
دوست داشته باشید و زندگی کنید، زمان همیشه از آن شما نیست ...

6
عقل تکرار را نمی پذیرد، اما احساس آری
طبیعت نیز دوستدار تکرار است
طبیعت را ساخته اند از تکرار
تکرار بهار مبارک ...

7
این عید پر از عطر دل انگیز خدا است
سرشار ترین آینه ی خاطره ها است
نوروز خوشت همیشه رنگین با عشق
آراسته با دلی که همراه خدا است...

8
اینک بهار تا دروازه هاى شهر رسیده و رستاخیز دوباره درگیتى دمیده
و من در دعایی خاضعانه به درگاه مدبر هستی، احسن الحال را برای شما آرزو می کنم ...

9
دستان پرنوازش بهار، طبیعت خفته را از خواب بیدار می سازد
و زمین و درخت رازهای رنگارنگ و عطرآگین خویش را نثار نگاه ما می کنند.

10
در سال جدید خورشیدی
سبزی، شادی، کامیابی، بهره وری، اثربخشی فعالیت ها و بهروزیتان را از درگاه ایزد منان آرزومندم

11
براستی رسیدن این عید سعید باستانی همراه با روییدن جوانه ها و درختان
و نو شدن جسم ها و جان های عاشقان را تبریک و تهنیت می گویم

12
دل ها مان را نزدیک، دست ها مان را به همدیگر بدهیم
و در سال جدید با یاری هم منظری زیبا و زندگی خاطره انگیز خلق کنیم

13
تنها خداست که می داند
“بهترین”
در زندگیت چگونه معنا می شود!
من در سال نو آن بهترین را برایت آرزو می کنم

14
اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است
اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می آورد
پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند

15
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبرالیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال
حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد را به تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت را از درگاه خداوند متعال و سبحان برای شماعزیزان مسالت می نمایم

16
سال نو می شود
زمین نفسی دوباره می کشد
برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زنند و پرنده های خسته بر می گردند و در این رویش سبز دوباره... من... تو... ما...

17
کجا ایستاده ایم؟ سهم ما چیست؟ نقش ما چیست؟ پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟
زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و چون همیشه امیدوار و سال نومبارک

18
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشد
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آنگونه که هستند، نه آنگونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد

19
عمری با حسرت و انده زیستن نه برای خود فایده ای دارد و نه برای دیگران باید
اوج گرفت تا بتوانیم آن چه را که آموخته ایم با دیگران نیز قسمت کنیم

20
لحظات از آن توست؛ آبی، سبز، سرخ، سیاه، سفید
رنگهایی را که بایسته است بر آنها بزن
روزهایت رنگارنگ
سال نو مبارک

21
درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان و شادی اندیشه ای پویا و آزادی و برخورداری از همه نعمت های خدادادی آرزومندم

22
جشن است که نوروز بپا خاسته است
شادی و سعادت جهان ان تو باد
از هر دو جهان فقط تو را می خواهم

23
نوروز پاسداشت عشق های کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.
پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی

24
نوروز این رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلب های ما جای حضور دوستان ما است

25
در این نوروز باستانی خیال آمدنت را به آغوش خسته می کشم

26
نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد

27
نوروز پیام آور مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم

28
نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند

29
زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند
نوروز جشن نکوداشت نگاه تو است پس نوروز بر تو فرخنده باد

30
چه افسانه ی زیبایی
زیباتر از واقعیت
راستی مگر هر شخصی احساس نمی کند که نخستین روز بهار گویی نخستین روز آفرینش است؟

31
و باز گرمای ملایم و فرحبخش روز های آفتابی بهار در باغ و راغ و کشتزار ها به سبزه و گلها و درختان بشارت می دهد تا از خواب سنگین زمستان بیدار شوند و روح تازه بخود گیرند و آنگاه این نوای جانبخش را ساز بدارند

32
و باز نسیم گوارای گیسوان مشک بوی بته های گلاب را با آهنگ موزون تکان می دهد
تا با لاله خوش عذار و نرگس و ریحان و گل های دشتی همزمان جوانه زنند
و ترانه عشق را به گوش عشاق برسانند و آنگاه در چمن ها و دشت و دمن طوفان برپا کنند

33
و باز هوای شاداب به عشرتگاه باغ و لاله زار ها راه می گشاید و گل های سرخ و زرد
و نیلوفری را که در سبزه زار ها می رویند نوازش می دهد و آنگاه پربار چمن را
به نظاره می نشیند و همین که در مرغزاران حریر پوش به میزبانی مردان پاکدل دشت می شتابد ناله نی را می شنود و وظیفه دار این پیام می گردد

34
رونق عهـــد شبابست دگــر بوستان را
میرسد مـــژده گل بلبل خوش الحان را
ای صبا گر به جوانان چمـن بـاز رسی
خدمت ما برسان سرو گل ریحـــان را

35
ای نو بهار خنـــدان از لامکان رسیـــــدی
چیزی به یار مانی از یـــار ما چه دیـــدی
خندان و تازه رویی سر سبز و مکشبویی
همرنگ یار مایی یا رنگ از او خریــدی

36
بهار یک نقطه دارد. نقطه آغاز بهار زندگی تان بی انتها باد

37
با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد،
برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت روزهایت بهاری و بهارت جاودانه باد

38
ای خدای دگرگون کننده دل ها و دیده ها ای تدبیر کننده روز و شب
ای دگرگون کننده حالی به حالی دیگر
حال ما را به بهترین حال دگرگون کن

39
مثل لحظه ای که باغ در ترنم ترانه شکوفا می شود
غرق در شکوفه می شود
روزگارتان بهـار
لحظه های تان پر از شکوفـه باد

40
بنگر به رستاخیز طبیعت که چه زیبا است و هر سال رستاخیزی دیگر را تجربه می کنیم
و چه زیباتر رستاخیز انسان در این عصر آهن و تباهی

41
عید نوروز را به گلهای یاس بهشت آرزوهایم،
پدر و مادر عزیزم که عطر شان پایدار و مهر شان ستودنی است
تبریک می گویم

42
در آستانه عید نوروز باستانی و طمطراق پیک بهاران و آغاز سال نو تبریک و تهنیت صمیمانه را تقدیم شما و خانواده محترم تان داشته و در پرتو الطاف بیکران خداوندی، سلامتی و بهروزی، طراوت و شادکامی، عزت و کامیابی را آرزومندیم

کد (4)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   Shafiqullah Shafiq
استقبال حکیم سنائی و مولوی بلخی از نوروز!
حالا پرسش این‌جا است، آیا میزان فهم دینی این تازه به دوران رسیده‌گی‌ها بیشتر از حکیم سنایی، مولانا بلخی و سایر اهل معرفت اسلامی است؟
نه همه می‌دانیم که مولوی شدن و سنایی شدن کار آسانی نیست. ولی بایست اذعان کرد، ما در رقابت میان اعراب و ایران، آگاه و ناخودآگاه به نفع اعراب وهابی شرکت می‌کنیم و با روایت‌های تندروانه از دین بسترهای اجتماعی را برای تفکر طالبانی و داعشی هموار می‌سازیم که آن‌ها بیایند، هم به فرق ما بکوبند وهم به‌صورت فرهنگ و تاریخ ما.
گرنه دین خداوند رحیم و رحمان چرا این‌قدر نا مهربان شود که از خوشی‌های آدمیان انتقام بگیرد، و با جشنواره‌ی که منشاء طبیعی دارد و پیش از ظهور و بعد از ظهور اسلام در منطقه‌ی ما بزرگداشت شده است، و اکنون گرامی‌داشت آن به‌عنوان روز اول سال، جشن طبیعت و یک ارزش تاریخی و جهانی هیچ‌ صدمه‌ی به ایمان ما نمی‌زند، ما همه مسلمانیم!
مفهوم این سخن را تنها مغزهای درک می‌تواند که حاضر نیستند سرباز رضا کار برای پروژه طالبانی و داعشی شوند.
حضرت حکیم سنایی غزنوی
با تابش زلف و رخت ای ماه دل افروز
از شام تو قدر آید از صبح تو نوروز
از جنبش موی تو برآید دو گل از مشک
و ز تابش روی تو برآید دو شب از روز

حضرت مولانای بلخ
اندر دل من مها دل‌ افروز تویی
یاران هستند و لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی

حضرت سعدی
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز

حضرت حافظ
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
نوروز تان خجسته و گرامی باد، هموطن عزیز!

>>>   رونق عهـــد شبابست دگــر بوستان را
میرسد مـــژده گل بلبل خوش الحان را
ای صبا گر به جوانان چمـن بـاز رسی
خدمت ما برسان سرو گل ریحـــان را
ع

>>>   اگر این مولوی های خشکه مقدس خودشان آنچه را بر زبان میرانند در عمل پیاده میکردند کشور ومردم غیور ما هر روز عزادار،سوگوار ودر ماتم عزیزانشان که به دستور وفتوای شکمبه ای شان نمی سوختند،خانه های شان ویران، جاده های شان تخریب وروح و روان شان دچار بحران نمی شدند!‏ آیا خداوند در باره ظالمان طالب وداعش منافق،أدم کشان به اصطلاح طالب وداعش منافق که قتل عام میکنند مسلمانان را،تجاوز بر نوامیس مسلمان میکنند،حتی فرزندان خردسال شان را سر می برند،مسلمانان را زنده زنده در آتش میسوزانند چیزی نگفته؟پیامبر هم چنین رفتاری داشتند؟همه را از دم تیغ میگذراند وبدن های دشمنان را تکه تکه میکرد؟آیا اسیران را زنده زنده چشمان شان را بیرون میکرد؟آیا بدن اسیران شان زنده قطعه قطعه میکرد؟ مولوی ها چرا در باره جنایتهای ... که هم قطاران شان انجام میدهند که حتی حیوانات انجام نمیدهند لب اعتراض نمیگشایند واز احکام دین اسلام نمی گویند؟؟؟چون خودشان هم دستان شان آلوده به خون مردم افغانستان هستند.با جنایت کاران وحشی شریکند،از اصول اسلام خارج شده اند،اصول را کنار گذاشتند وبه فرعیات جسپیده اند!؟

>>>   نام خدا شماها تا حال کجا بودید هرچه درمورد نوروز بنویسید هنوز کم است زنده باد خاطرات نوروز.تابنده باد طلوع آفتاب مقبول ومهربان نوروز .اگرنوروز نبودی من هم نبودم و نوروز است که هستم . ملاها بخاطر مغمومیتی که دارند نوروز را خوش ندارند و آنرا مجوس میخوانند . دیوانه ملا کارش دیوانگی است . جمشید که اصل عدالت و ترحم را در حاکمیتش بوجود آورده بود این هم ابتکار تاریخی بود که توانست دنیارا تا هنوز و آینده در این روز تکان دهد و همه چیز که دستخوش تغیر است در طبیعت زیبا کشف کند و آنرا طلوع سال و ایجاد تغییر در طبیعت بشناساند .نوروز جان من است و جانم در نوروززنده میشود های نوروز و های جان من تاهستی باش .دستت دارم .


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است