بحران دیورند باید از مجاری بین المللی خاتمه پیدا کند
 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۲۷    ۱۳۹۵/۱۲/۲۸ کد خبر: 130606 منبع: پرینت

قرار گفته های سخنگوی شورای امنیت، در کنار سایر موارد مثل بازگشایی مرز میان افغانستان و پاکستان، مشکلات امنیتی و غیره، مشاورین شورای امنیت افغانستان، پاکستان و انگلستان در لندن روی معضله مرز دیورند نیز گفتگو و تبادل نظر خواهند نمود.

طی چند سال اخیر حکومت های افغانستان همواره از پرداختن به موضوع دیورند طفره می رفت و در مقابل پاکستان پاسخ این طفره رفتن های حکومت افغانستان را با فرستادن تروریستان انتحاری و تشدید جنگ پاسخ می داد. حالا که حکومت افغانستان حاضر شده است تا روی مشکل اساسی (مرز دیورند) که منبع بدبختی و جنگ افروزی در کشور ما می باشد، انگشت بگذارد و در خصوص حل آن اقدام نماید و با جانب پاکستان به یک نتیجه معقول برسد، بزرگترین گامی است که این حکومت در راستای قطع جنگ و مداخله پاکستان در امور داخلی کشور ما برداشته است.

مطمئنا مردم کشور ما که از طویل تر شدن جنگ نهایت خسته شده اند، از این اقدام حکومت وحدت ملی استقبال گرم خواهند کرد.

تا زمانیکه حکومت افغانستان بالای نیمی از جغرافیای پاکستان به طور یکجانبه و بدون در نظر گرفتن گرایش های مردم دو سوی این مرز و حقوق بین المللی ادعای ارضی داشته باشد و حاضر به حل این معضل از مجاری بین المللی نباشد، توقع قطع جنگ و عدم مداخله پاکستان در امور داخلی کشور ما یک امر عبث و خیال محمل خواهد بود.

هارون معترف


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   کشور افغانستان سال های متمادی است که بخاطر اراضی خویش که در ادوار گذشته توسط برتانیا گبیر به کشور هند برتانیا بصورت خصمانه معامله شده بود نقطه پایان داده شود که تا هرد هر دو کشور پاکستان و افغانستان با میانجی گیری جوامع بین المللی به این موضوع مهم نقطه پایان گذشته شود تا بلآخره کشمکش های داخلی و مداخلات یکدیگر شان پایان پذیرد
فضلی

>>>   ما مردمش را کار نداریم ما سرزمین را میخواهیم که از ماست

>>>   دیورند بحران ندارد امریکا انگلیس وهمه جهان آنرا منحیث جزرسمی خاک پاکستان به رسمیت می شناسند تنها حامد کرزی ومیرویس کرزی می خواهند آنراتصرف وبه افغانستان ضمیمه سازند
ر

>>>   Soraya Baha
دولت متعصب و شوونیست پشتونی، تجزیه کشور را که یگانه راه نجات ملیت های غیرپشتون است به‌ صورت‌ یک‌ تابوی وحشتناک و خیانت ملی وارد ذهن مردم کرده است.
انسان‌ خردگراى‌ صاحب‌ فرهنگ‌ چرا باید نسبت‌ به‌ افکار و باورهاى‌ خود تعصب‌ بورزد؟ تعصب‌ ورزیدن‌ کار آدم‌ِ جاهل‌ِ بى ‌تعقل‌ِ فاقدِ فرهنگ‌ است‌، چیزى‌ را که‌ نمى‌تواند در باره‌اش‌ به گونۀ منطقى‌ بیندیشد، به‌ صورت‌ یک‌ اعتقاد دربست‌ پیش‌ ساخته‌ می پذیرد که پیامد آن کشور را به تجزیه می کشاند.

تاریخ کشورما پر است از خونریزی ها، قتل عام ها، سربریدن ها، نسل کشی ها، فرهنگ کشی ها وسرکوبهای محلی و تباری که اراده دولت مرکزی (قومی) برای اعمال اقتدار خود، نخست از زور و سپس از تفرقه اندازی بین تاجیک و هزاره و اوزبیک وابزار های دیگر استفاده نموده تا اقوام غیر پشتون را پراگنده ومانع اتحاد شان شوند و با همان روش استبدادی، ناگزیر به پذیرش اجباری دولت ( قبیله یی) خود سازند، تا هیج ملیتی توان ابراز هویت منطقه یی مستقل خود را نداشته باشد. برای همین ازسیستم فدرالسیم درهراس اند و ملیت های تحت ستم را به تجزیه طلبی متهم می کنند از اين رو استبداد مرکزی با پایمال ساختن ویژه گی های فرهنگی و ملیتی حق مشارکت سیاسی ملیت های دیگر را نمی پذیرد، درنتیجه فرهنگ شهری و فرهنگ قبیلوی در تضاد قرار گرفته و به شكل تکه پاره های موزائیک دریک جغرافیای شوم کنارهم گیر افتاد اند.
سربریدن ها، بم گذاری های انتحاری و ایجاد فضای ترس و لرز از فرهنگ قبیله وارد شهر می شود و زنده گی آرام ملیت های دیگر را مختل و به گونه یی مسیر زندگی مسالمت آمیز آنها را قربانی خشونت قبایلی خود می کند.
برای این قربانیان بیگناه جز جدایی و تجزیه کشور راهی دیگری نگذاشته اند، زیرا ملیت های تحت ستم نمی خواهند قربانی فرهنگ انتحاری و بربریت و وحشت قبایل دو سوی مرزشوند، برای رهایی از تداوم جنایت سالاری ناگزیر مرز های جغرافیایی را بنابر خواست ملیت ها تغییر داد.
قدرت سیاسی حکومت های قبایلی، هیچگاهی براساس کنش و واکنش های شامل مباحثه، تفاهم و مصالحه نبوده ، بلکه براساس اصل قانون جنگل ( حق با زورمندترین است ) تعیین شده است و به عنوان یک سنت استبدادی از فرهنگ قبیله بر خاسته است. شاه سالاری، رییس جمهور سالاری، امیر سالاری به عنوان عامل تعیین کنندۀ سرنوشت تاریخی کشورما بوده است، یعنی کشور و همه افراد به خاطر رییس جمهورمالیخولیا زنده اند.
این بستر نا سالم در جامعه سبب شده تا درعرصه فرهنگ و پرورش، امکان ترویج یک تفکر برمبنای رعایت حقوق انسانی فرد به وجود نیاید٠فرهنگ تربیتی مبتنی بر حفظ حرمت حیات ورعایت حقوق فرد به گونۀ مستقل و آزاد ازبندهای استبداد سالاری حاکم هرگز شکل نگرفت.

محرومیت های جامعه ازیک فرهنگ مبتنی بر اصالت انسانی سبب شد که یک فرهنگ استبداد زدۀ قرون وسطایی آغشته به مذهب بر افکار عمومی غالب و دستمایۀ اصلی فرهنگ تربیتی توده های مردم شود، فرهنگی آمیخته به ترس، جهل، خرافه که در متن آن استبدادگری، استبداد پذیری واستبدادمنشی رشد و قوام یافت. در دل این فرهنگ ، جنایتکاری به عنوان ابزار بقا، بستر مناسب رشد خود را پیدا کرد.
تداوم تاریخی این فرهنگ ضد انسانی و فاجعه بار که پیوسته با سرکوب مردم همراه بوده است. جنایت پذیری مردم نمودی از ستم پذیری عمیق آنهاست. جنایت پذیری و ستم پذیری تاجیکان و هزاره ها خود یکی از مباحث روانشناختی و جامعه شناختی جامعۀ ماست.

استبدادگری وجنایت سالاری که با انگیزه های سیاسی، نژادی و یا قومی و مذهبی اتفاق می افتد، بقای گروهی را در معرض خطر قرار می دهد. همچنان مسلح ساختن کوچی ها وحملۀ وحشیانه ی آنها بر مردم مظلوم هزاره و ( قوم کشی ها ) که قتل های سازمان یافته یی حکومت های فاشیستی است نیز جنایت بشری شمرده می شود که از سوی همان یک قوم اعمال می شود.

>>>   مردم افغانستان خط دیورند را که بخاطر آن پاکستان هزاران هموطن ما را نیست ونابود کند میکند وداعیه داران خط هر روز بخاطر آن سروصدا را انداخته بهتر خواهد. بود. که این خط از طرف افغانستان به رسمیت شناخته شود تا دیگر تروریستان از آن طرف خط به وطن ما تجاوز نکند این مشکل به همین شکل انشاَالله حل میشود ،نه دیورند. کار داریم نه تروریستان که از آن طرف میایند وطن ما را به خاک وخون میکشانند .
عبدالله ریحان


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است