تیتر روزنامه های افغانستان، دوشنبه 9 حوت 95
 
تاریخ انتشار:   ۲۲:۰۹    ۱۳۹۵/۱۲/۹ کد خبر: 129698 منبع: پرینت

**افغانستان
قتل دیپلمات های امارات در افغانستان بر روابط دوستانۀ دو کشور آسیب نمی رساند
وزارت داخله: زمینه‎های آموزش داعشیان در پاکستان فراهم می‎شود
عبدالله: حکومت وحدت ملی تعریف درست از دوست و دشمن دارد
رهبر طالبان: درخت بکارید تا زمین زیبا شود
افغانستان در سازمان تجارت جهانی علیه پاکستان شکایت می کند

**ماندگار
رییس کمیسیون انتخابات: اجازۀ مداخله نمی‌دهیم
یونیسف: تلفات کودکان در نبردهای مسلحانۀ افغانستان 24 درصد افزایش داشته است
کابل در واکنش به مسدود شدن گذرگاه‌های مرزی: از پاکستان به سازمان تجارت جهانی شکایت می‌کنیم
یونسکو: داعش به میراث فرهنگی عراق ضربۀ مهلک زده است

**اطلاعات روز
ارتش و احیای مجدد/ آیا ارتش قوی تر شده است؟
پیام عجیب رهبر طالبان: برای زیبایی زمین درخت بکارید
افغانستان برای واردات برق بیشتر از تاجیکستان رایزنی می کند
وزارت خارجه بار دیگر سفیر پاکستان را احضار کرد
کشف و ضبط دستگاه گنج یاب در بامیان
روزانه 10 حمله علیه پناهجویان در آلمان انجام شده است

**8 صبح
رییس کمیسیون مستقل انتخابات: اجازه مداخله به هیچ کس نمی دهیم
معاون وزیر تجارت: حق داریم از پاکستان شکایت کنیم
وزیر خارجه در نشست ایکو در پاکستان شرکت نمی کند
طالبان درخت می کارند، انسان درو می کنند
رییس اجرایی دولت: برخلاف کرزی از دشمن تعریف واضح داریم
«تام پرز» دبیر کل حزب دمکرات امریکا شد
یک جوان هندی در حمله هواپیماهای بی سرنشین در افغانستان کشته شد

کد (6)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   نوروز از عناصر اساسى هويت ماست ، اما خرافات نه !
عظمت واعتبار تمدنى نوروز را نبايد به يك رسم منحط و خرافى آلوده كنيم.
تجليل از نوروز به عنوان بزرگترين مناسبت تمدنى ، هويتى و فرهنگى ما، يك هدف استراتيژيك و اساسى مى باشدو زدودن خرافات از دامن اين جشن مبارك تمدنى و فرخنده يك هدف راهبردى است.
اكنون زمان آن رسيده است كه تجليل از نوروز را بخصوص در زادگاه نوروز (سرزمين بلخ ) با چشم انداز روشن و هدفمند برگزار نمايند و برنامه هاى سمبوليك سنتى دچار تحول اساسى گردد.
به نوروز مى بايست به عنوان يك سنت پسنديده و امضايى نگريست كه حلول سال و تقويم جلالى، اعتبار فرهنگى و ملى آن را با تاريخ اسلام گره زده است .
اما يك رفتار منحط و خرافى بالا نمودن ( جهنده ) يا به قول عام و با تلفظ غلط ان ( جنده ) مى باشد كه تقليد از روش شبه قاره بوده و يك رسم معمول جديد است و هيچ معنى و مفهوم علمى ، تاريخى و تمدنى ندارد و بايد به اين عمل خرافى پايان داد.
ما بايد به اصل سنت هاى اصيل تجليل تمدنى و فرهنگى خود بر گرديم و آن بر افراشتن تمام پرچم هاى باستانى ما از ابتدا تاريخ مكتوب تا امروز مى باشد.
يعنى بهتر است سرتاسر آرامگاه با پايه هاى پرچم هاى تمدنى ما آذين بندى شود و از روز اول نوروز به مدت چهل روز تمام پرچم ها در اطراف آرامگاه مقدس در اهتزاز باشند.
لحظه ى تحويل سال را مى توان با به اهتزاز درآوردن پرچمها ، تلاوت آياتى از قران مجيد و سرود هاى ميهنى آغاز نمود .
جهنده گذشته از آنكه يك رسم منحط و انحرافى مى باشد زمينه خرافات حاشيه يى را فراهم آورده است و سبب شده تا منافقان و دشمنان فرهنگ و تمدن ما از ان سؤ استفاده ابزارى نمايند.
از طرف ديگر اين چوپ مزخرف سبب انحراف افكار عمومى از اصل ماهيت نوروز و تاريخ درخشان باستانى و تمدنى ما گرديده است.
نوروز را بايد به فرصت جهت احياء فرهنگ و تمدن باستانى خود تبديل كنيم و بهتر است به شناخت خود و هويت اصيل خود بپردازيم .
نوروز را بايد به عنوان فرصت طلايى در جهت پيرايش تفكر، فربه سازى سپهر انديشه و بازخوانى جهان بينى خود تبديل نمود.
بهتر است در نوروز با برگزارى سمينار ها و كنفرانس ها به معرفى فرزندان فرزانهء بلخ بامى مانند:
ابن سينا ، بيرونى ، مولانا ، دقيقى و....پرداخت .
در نوروز بايد زرتشت ؛ اين فرزندپاكنهاد و موحد بلخ ؛ فيلسوف رستگار و صاحب گاتاها را شناخت و او را بدرستى معرفى كرد كه به اعتبار زادگاه و آرامگاه اش حق بزرگى به گردن ما دارد.
نوروز و تجليل از آن خط قرمز هويت ، تمدن و فرهنگ ماست ، ان را بايد در همه اى ابعاد علمى ، فرهنگى و تاريخى اش تجليل نمود و خرافات را از دامن سبز آن مى بايست زدود .

>>>   این آرزوی ناب شما فرزندان بومی ایران کهن برآورده خواهد شد ، و دیگر ددمنشان قرن (...) افغان ذلتی های بی فرهنگ را از بنیات در گورستان جهل فرو خواهیم برد . این دون صفتان پتیاره خیلی جفا در سرزمین ورجاند خورشید مان نمودن .

وحشتگران قرن که سر ها بریده اند
دل ها کشیده اند و جگر ها دریده اند
سنگین دلانه کودک شیرین خفته را
در پیش چشم مام به خنجر کشیده ان
شب ها به قصد دخترکان اسیر ترس
در قریه ها برای چپاول چپیده اند
آتشزنان بی وطنانی که روی دشت
لب تش۹نه تشنه سوخته اند وچریده اند
مسوول درد دربدرانی که روی کاه
در دخمه ها علیل و هراسان خزیده اند
دردا! همین قبیله در اندیشه های خیش
از ره برای رهبری ما رسیده اند
چکامه‌از بلبل خوش سرایی سرزمین خورشید مهربانو ( بهار سید )

>>>   تغییرنظام سیاسی و گذارازاستبداد شیونیزم قومی، راه نجات افغانستان ازبحران

حکومتهای استبدادی همواره در ظاهر امر با توسل به مرامی که آن را مقدس نیز می شمارند ، استبداد خویش را گسترش می دهند. بعنوان نمونه در رﮊیم هیتلری در دفاع از نژاد برتر، و در سرزمین ما بیش از دو سده و به ویژه در سه دهه اخیر استبداد حاکمیت های شیونیستی قومی به حمایه قدرت های بیگانه در دفاع ازافغان و افغانیت منحیث قوم برتر ، توانسته به اشکال مختلف ادامه حیات دهد.
البته قدرتمداران و استبداد همیشه بر ضد آنچه به آن رنگ و لعاب تقدس می دهد عمل کرده و در نهایت هم چون از آن ارزشها خالی گردیده مجبور به فنا شده است ..
بعد از ترور نادر افشار و به قدرت رسیدن احمد خان ابدالی شاه خراسان ، حاکمیت های افغانی برعلاوه یکدیگر کشی ،استبداد با ابزار خشونت را بر علیه مردم مظلوم این سرزمین تا به امروزبه شیوه های مختلف ادامه داده و می دهند . .
کشتارها و شکنجه ها و ترورها در دستور کار استبداد حاکمیت های افغانی در گذشته ها و بویژه درین سه دهه اخیرقرار داشته و دارد . از جمله روشهای تداوم استبداد، حذف مخالفین بوده و است ..
وقایع سال های حاکمیت عبدالرحمن خان، به تعقیب آن نادر خان غدار، محمد گل خان و هاشم خان مستبد و حاکمیت طالبانی ملا عمر خان جنایتکار تروریست و به ویژه ترور شخصیت های آزاده و عدالت خواه سرزمین ما درین دو دهه اخیر نشان می دهد که رژیم های استبدادی افغانی با استبدادهای تاریخ یک بیان دارد. یا بایستی مطیع حاکمیت شان بود و یا حاکمیت سعی در حذف مخالفین خود می کند ..
با وجود این همه ظلم و بی عدالتی های آشکار، گروه های شیونیستی قومی تلاش کردند و دارند که وقایع عینی جامعه را از ذهن تاریخی مردم ما پاک کنند. اما آیا می شود وجدان تاریخی را با استبداد و جعل پاک کرد؟ آیا می شود به مردم گفت مطیع بودن بهتر از اعتراض است و اگر اعتراض کنی، یا جان از دست می دهی و یا بد بختی نصیبت می شود؟ اگر قادر به این پاک کردن وقایع از وجدان و حافظه تاریخی مردم بودند چرا درین یک دهه اخیر اعتراضات بمراتب گسترده ترگردیده است ؟
زمانی که مردم دست به اعتراض می زنند، اعتراض شان فریادی است علیه یک مجموعه بی عدالتی ها که بر ضد حقوق شهروندان از طرف مستبدین انجام می گیرد..
استبداد حقوق را از آن خود می داند. استبداد رفتار مطیع را می پسندد و یا حتی عمل به حقوق و آزادیها را تا حدی مجاز میداند در حدی که خود تعریف کند و موقتی مجاز بشمارد .
در مقابل استبداد، ایستادگی به معنای نه گفتن تمام عیار به وجوه مختلف استبداد و بلی گفتن به آزادی و حقوق مداری تمام عیار است. در اینصورت است که مستبد و طرفداران استبداد خود را طرد شده می دانند و تکلیف آنها با مردم و حقوقشان مشخص می گردد. در چنین شرایطی، اولین فکری که به سر مستبدین می آید این است که تا کی می توانم بمانم و اگر باید بروم، به کجا بروم؟
اما اگر از مستبد حاکم اصلاح خواستی، او می داند که ماندنی است. حال از خود می پرسد باید مطیع شود و یا مقابله و سرکوب کند؟ حتما مستبد سرکوب را ترجیح می دهد. همچنان که تا امروز نیز چنین کرده است .
اکنون آیا شهروند افغانستان می تواند از حق انتخاب خود برخوردار باشد؟ آیا می تواند استقلال داشته باشد که وقتی انتخاب کرد مطابق میلش و امکان رشدش عمل کند؟ یافتن راه حلهای فردی جواب مساله ای که همگانی می باشد نیست. راه حل شهروندان افغانستان به ویژه جوانان در گریختن به خارج نیست. راه حل آنها ماندن و زندگی را در اعتیاد گذراندن نیست. پس از لحاظ اجتماعی در چنین نظامی فضا بسته است و راه حل، گشودن آن فضا بروی تمامی جامعه است. آیا در محدوده این نظام مطلقه مرکزی میتوان بدان فضا دست یافت؟ هرگز نه .
اقتصاد کنونی افغانستان وابسته به تولیدات خارجی و مصرف هر چه بیشترآن است. نظام اقتصادی موجود ، افغانستان را به جامعه مصرفی تبدیل کرده است. اقتصاد افغانستان حیات تولیدی خود را کاملن از دست داده است. در واقع اقتصادی که باید تولید محور باشد و متکی به نیروی فعال نسل جوان، تبدیل به اقتصاد واردات محور گردیده است. این سیاست بی لیاقتی مدیران مستبد حاکم بر کشور را نشان می دهد ..
فراموش نکنیم که استبداد تمامی امکانات مادی و انسانی را خرج ادامه استبداد خود می کند. راه حل شهروند افغانستانی در اعتقاد پیدا کردن به حقوق خود و احترام به حقوق دیگران است. تحول بسوی آزادی و رشد مداری ممکن می گردد، اگر انسانها و مخصوصا نسل جوان باور به تغییر بسوی آزادی و حقوق مداری را پیدا کند. جوانان افغانستان جهت رسیدن به آزادیها بایستی دیگر هموطنان خود را دعوت به همبستگی جهت تحقق آزادیها نمایند. وظیفه تک تک هموطنان است که برای تغییر، همدیگر را دعوت به استقامت و کوشش جهت ساخت جامعه ای بدون تبعیض و حقوق مدار و با اخلاق و رشد یاب نمائیم.

راه حل درگذار از نظام متمرکز حاکم است. راه حل تغییر این نظام استبدادی مطلقه مرکزی و جایگزین کردن آن به یک نظام مردم سالار و دیموکراتیک فدرال است وبس

>>>   لالی حامل پیام کی ؟
چه پیامی برای جنرال دوستم بود؟
جنرال دوستم اگر از تجارب گذشته نه آموخته باشد و تا کنون ندانسته باشد که مانند ابزاری توسط غنی و کرزی و همین گروه خائین علیه مردم از او استفاده صورت گرفته است و بازهم دریک بازی جدید براه انداخته شده توسط غنی واتمر و استانکزی با پا درمیانی لالی وارد معامله و بازی جدیدی علیه مردم با آنها شود خبط وخطای بزرگ سیاسی را مرتکب می شود که دیگر توان ووقت جبران این خطا وخبط را نخواهد داشت.
زیرا بعد از انجام کار به احتمال قوی در یک دعوت بسیار مجلل با زهر مسموممش کنند و به حیاتش خاتمه دهند .
مشوره ما به جنرال دوستم این است درکنار مردمش برای دفاع از حق مردمش باقی بماند و تن به ذلت و معامله با این گروه مزدور وخائین و جاسوس هایی معلوم الحال ندهد .
مرگ مردانه و آبرومندانه بهتر خواهد بود تا مرگ با یک معامله ننگین و بدنامی ابدی .

>>>   Ibrahim Warsajee
بلی،درافغانستان ، مدت هاست که نادان ها وجهال بی خبر اززبان وفرهنگ وتاریخ کهن خراسان وآریانای بزرگ، بنام تقویت زبان پشتو، به مبارزه علیه زبان فارسی ادامه می دهند. مبارزه ی که همانند ی با عو عو سگان به سوی مهتاب درشب تاریک را دارد! دراین راستا، روزی به سراغ یکی ازدوستان ظاهرشاه ، یعنی سید ظاهر، وکیل شکردره رفتم وازاو پرسان کردم ؟ شاه که پشتو نمی دانست ! چگونه آموزش پشتو را بزوربالای مامورین حکومت تحمیل کرد؛ وهیچ ماموری هم پشتو دان نه شد؟ سید ظاهربرایم گفت که :" روزی درقصردلکشا درخدمت ظاهرشاه بودم که معلم پشتو برای تدریس پشتو به خود ش بدروازه رسید وافراد حاضرباش اطلاع دادند که پشتو شکونکی رسیدلی دی! ظاهرشاه گفت که خررا رخصت نمائید؟!!! بعد ازمرخص کردن خر یا پشتوشونکی، ظاهرشاه با تاسف گفت که بنام تقویت پشتو، فارسی کوبیده شد، فارسی را ایران گرفت وافغانستان درنادانی فرورفت! بله، خوب است که ظاهرشاه دانسته بود که تضعیف فارسی برابر به فرورفتن افغانستان درنادانی می باشد! اما دراین گفته ظاهرشاه ضعف خودش دیده می شود. یعنی شاه خود ش پشتونمی دانست ومی خواست مردم را بزور پشتو دان کند وپشتو شونکی را خرهم می دانست!!! افسوس که همان خرهای مورد نظر ظاهرشاه تاکنون ندانسته اند که خرهستند. یعنی درافغانستان مبارزه با زبان فارسی جزخرگری چیزی دیگری بوده نمی تواند؟! این هم درزمانیکه ، درکتاب خانه های کابل وولایت هاده کتاب علمی بزبان پشتویافت نمی شود ؛ وهمه کتاب های قابل خواندن درهمه زمینه های علمی بزبان فارسی وتولید ایران می باشد. دراین رابطه، باری دردهلی با محمود بریالی ، برادر ببرک کارمل ، گفت وگوداشتم وازاو پرسان کردن که دروقت توزیع حقیقت انقلاب ثور/ نشریه حزب حاکم،درجنوب،نشریه را به پشتومی خواستند یا به فارسی؟بریاله دومسئله را برایم گفت:نخست،روزی شماره پشتوی حقیقت انقلاب ثوررا به صالح محمد زیری یکی ازرهبران حزب فرستادم، پیام داد که فارسی آن را بیاورید نه پشتو اش را! دوم، دردورترین علاقه داری های هلمند وپکتیکا وپکتیاهم مردم شماره های فارسی نشریه حزب حاکم را می خواستند نه شماره پشتوی آن را. واقعیت این است که ، فارسی ستیزی درافغانستان بزیان همان های هم می باشد که علیه آن مبارزه می کنند. مثلا، آرشیف یا بایگانی ملی دوونیم سده حکومت های نوکرمنش اجانب وبی دستاورد آن ها بزبان فارسی می باشد. یعنی نابودی زبان فارسی که ناممکن می باشد، هویت تاریخ کوتاه وناشاد آ ن هارا نابود می کند. بله، من فارسی زبان باوردارم که باید برای تقویت پشتو کارشود، اما باتوجه بدومسئله زیر:نخست، درماه دلو1394 ، بخش پشتوی بی بی سی اعلام کرد که بخش پشتوی پوهنتون پشاوربخاطرنبود دانشچو تعطیل شده است. وقتیکه پشتوخواهان ازرئیس پوهنتون شکایت کردند، اوبرایشان گفت که 20 شاگرد برایم پیداکنید، بخش پشتورا فعال می کنم که نتوانستند. دوم،ما وارد عصرجهانی سازی فرهنگی- زبانی شده ایم که درآن زبان انگلیسی دیگرزبان ها به خصوص زبان های ضعیف را زیرفشارگرفته است. ازاین رو، ما درافغانستان به یک دیگرپذیری وکثرت گرای واحترام متقابل نیازمبرم داریم. کثرت گرای که درآن پشتوهم می تواند رونق پیدانماید. درغیرآن ، فارسی ستیزان بیشترازفارسی به پشتو زیان می رسانند. پشتوی که درزداگاهش، یعنی درپاکستان ازنظرنویشتاری روبه مرگ دارد!

>>>   28 شهيد در 48 ساعت!
حامد رهـگذر مى نويسند:
مجهزترين قطعه امنيتي در حال فرورپاشي!
رياست امن و نظم عامه، يكي از مجهزترين قطعات در مربوطات وزارت داخله مي باشد. اين رياست در حدود سي و پنج هزار پرسونل دارد، در تمامي خطوط اول نبرد اين نيروها پيشقدم هستند، از بدو تاسيس اين قطعه به دلیل سوق و اداره خوب كه وجود داشت، قوت هاي بين الملي علاقه‌ی زياد به تجهیز ساختن اين قطعه داشتند، در جلسات اضطراري که در مقر وزارت داخله برگزار مي شد، هیچ ارگان امنيتي حاضر به ديسانت در مناطق سقوط يافته بدست طالبان و يا به شدت نا امن نبودند، اما فرمانده نيرو های امن و نظم عامه حاضر بود كه در آن مناطق ديسانت شود.
از سقوط كندز گرفته و ده ها موارد ديگر وجود دارد که قطعات نظم عامه از خود شجاعت و شهامت نشان داده اند.
پس، از مشكلات که به فرمانده ازمری پيكان در قضیه پسرش به وجود آمد، ازمري پيكان به دلیل جرم كه پسرش انجام داده بود بركنار شد، رياست امن و نظم عامه مدتی بدون رییيس به سر مي برد، پس از مدتي فتاح فروغ كه در رياست سرحدي ايفای وظيفه مي كرد بحيث رئيس مقرر شد، از زمان كه جنرال فتاح فروغ به اين رياست آمده است اين قطعه به شدت در حالت بحراني بسر مي برد. در نتیجه‌ی تغيير و تبديلي های سلیقه‌وی كه صورت مي گيرد، تلفات اين نيروها به شكل سرسام آوری بالا رفته است. تنها در ٤٨ ساعت گذشته ٢٦ تن از اين نيروها در جبهات مختلف شهيد شده اند. تلفاتی که این نیرو ها به دلیل نبود سوق و اداره درست در استان های هلمند، کندهار و بغلان داشته این واحد مهم نظامی را كشتارگاه سربازان ما مبدل ساخته است.
تقضاي جدي منسوبين اين رياست از رئيس جمهور و شوراي امنيت ملي این است تا اين فرد فاسد و ضعیف را هر چه زودتر بركنار كنند.
افغانستان در شرايط حساس و بحراني قرار دارد، اين رياست را از ورطه فروپاشي نجات دهید و يك فرد مسلكي و شجاع را در رس قرار دهید تا باشد در شرایط بحرانی این خاک و بوم را حفاظت کنند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است