دو سوی قدرت در تمامی زمینه های حکومتی در اختلاف بسر می برند و حتی تعریفی متفاوت از دوست و دشمن دارند و زمانیکه مبنای قدرت غرق در سردگمی باشد چه انتظار از میدان های جنگ و فضای سیاسی می توان داشت | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۴ ۱۳۹۵/۱۲/۵ | کد خبر: 129469 | منبع: | پرینت |
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، کشمکش و اختلاف جز جدای ناپذیر حکومت وحدت ملی شده و به عنوان راس قدرت و تصمیمی گیری کشور بیش از آنکه برای به ثبات رساندن و محو دشمنان اقدام کند، درگیری های درون حکومتی و سمت و سوهای جناحی اصل آن است.
مهمترین و اساسی ترین چالش افغانستان، تقسیم مخالفان مسلح و تلاش حکومت کرزی و غنی برای مشروعیت دادن به طالبان به عنوان یک گروه مخالف و مذاکرات صلح می باشد و حتی تعریف که دو سوی قدرت از مخالف دارند در تضاد یکدیگر است، غنی و حلقه اطراف وی مصرانه در پی کشانده طالبان به میز مذاکره به مانند حزب اسلامی و دیگر مقام ها به مانند جنرال دوستم و عبدالله در پی مقابله نظامی و نابودی این گروه.
عدم تعریف جامع و روشن از دوست و دشمن در حکومت وحدت ملی دلیل اختلافاتی است که بارها فضای سیاسی و اجتماعی کشور را دستخوش بی ثباتی کرد، زمانی که مقام های حکومتی با کشمکش های تباری و جناحی، طالبان را نه دشمن بلکه طرف صلح می دانند، چگونه می توان اتحاد شکل گیرد در حکومت برای رسیدن به ثبات؟.
به تازگی ریاست اجرایی طی سخنانی، شکست گروه های تروریستی را در گرو نابودی طالبان عنوان کرده که در واکنش به سخنان راس حکومت که گروه های مخالف مسلح را از هم تفکیک کرده در حالی که نیروهای امنیتی کشور در حال نبرد با طالبان هستند و مردم هر روز در جنگ و ناامنی آنان، کشته و بی جا می شوند.
سخنانی که عبدالله بیان کرد در کنار صراحت لهجه جنرال دوستم که از ابتدا، تنها راه مقابله با طالبان را جنگ و نابودی می داند، عمق اختلاف های حکومتی را حتی در تشخصی دشمن نشان می دهد و سیاست انحصار طلبِ قدرت که از هرفرصتی برای حکومت پشتونیزم استفاده می کند با این دیدگاه که طالبان از قوم پشتون هستند، حاضر به قربانی کردن یک کشور برای اهداف خود می باشد.
در دوران جدید افغانستان و دو حکومت آن، مشکل اساسی رهبران جهادی گذشته و مقام های برحال است که به سادگی مغلوب سیاست ارگ شده و در سکوت به انزوا رفته اند، همان افرادی که به دلیل نفوذ در قومیت های خود می توانستد با دوراندیشی در راستای منافع ملی، هم سدی بر سر راه راس قدرت باشند و هم به تشکیل یک حکومت با اجماع قومیت ها و مذاهب دست یابند.
اما آنچه اتفاق افتاد، سردرگمی این رهبران در مقام و موقعیت بود که نتوانستند به جایگاه اصلی خود در سیاست و تصمیم گیری ها دست یابند اما در مقابل چهره های که با متصل شدن به قدرت های غربی و منطقه ای توانستد، قدرت را متمرکز ساخته و مخالفان را از صحنه خارج کنند.
اگر در گذشته گمان می رفت با تشکیل حکومت وحدت ملی به عنوان دوران گذر به یک کشور در اجماع قومیت ها رسید اما مشکل همان است که افغانستان طی چهار دهه گذشته درگیر با آن می باشد: تفرقه و یکه تازی های قوم پشتون در قدرت در کنار فراهم شدن دخالت های غرب و کشوری چون پاکستان.
حقیقت اکنون حکومت وحدت ملی رسیدن به شکست در امنیت و مشروعیت قانون در افغانستان است که از مصالحه با طالبان نشات می گیرد و زمانی که مبنای تشکیل این گروه تروریستی توسط پاکستان برای نابودی کشور بنا شده است چگونه می توانند به صلح وارد شوند.
بازی که راس حکومت و بازیگران بزرگ خارجی در افغانستان به راه انداخته اند، نه تنها به صلح و ثبات نمی رسد بلکه زمینه برای هر افراط گری و حضور تروریستان برای اهداف آنان مهیا خواهد شد تا هم سدی در برابر رقیب های خود در منطقه و هم سلاح تروریست همواره با خشاب های پر آماده امتیاز و هراس در جهان باشد.
کد (18)
>>> ملك ستيز:
جنابی که در پاکستانیزه شدن افغانستان از کلیدیترین بازیگران است، با لباس «ملی» و کلاه «قرهقلی» در محفلی به نمایندهگی از کابلیان، پاکستان را اخطار میدهد. گروهی هم نشسته و برای سخنرانی آتشین جناب عالی با اشتیاق «وطندوستانه» کف میزند.
صحنهیی از نمایشنامهء «فرهنگ مضحک سیاسی» در افغانستان
>>> نقاب های عبدالله دریده شده اند
عبدالله بار ها با لحن تند و واضح بعد از نشست های ارگ و سپیدار به فیس بوک چلونکی های سپیدار گفته است که ما نه دنبال توزیع شناسنامه های برقی هستیم و نه خواهان تغیر نظام می باشیم.
بنان نیاز هم نیست که شما هم حرف های که نمی طرف دارش نیستم را بدون اجازه ی تیم خاص (خواهرزاده های نازنیم، خسر بره قدم و رییس دفتر کارکنم که خوب جمع می کنه برایم) نشر و پخش نماید.
اما یک تعداد کارمند های ریاست اجراییه نمی دانم دنبال چی هستند و چرا بار نشر خبر های به دور از حقیقت و مغشوش کننده مردم را می خواهند گول بزنند. و پرده بر روی این چهرهای خایین بکشند.
دیگر در بین مردم با ار چهره ی که بیایی جا نداری
مظهر کاویانی
>>> داکتر عبدالله سالها قبل به اهداف آمر صاحب خیانت نموده است و اکنون کارخانگی خود را در نصف عمر حکومت انجام داده نتوانست توزیع شناسنامه های برقی تدویر انتخابات شورای ملی تعدیل قانون اساسی تامین امنیت و غیره
>>> عبدالله خودرا در جای غلط قرار داده است. با شما موافقم که او بعنوان دستیار نقش خود را خوب بازی می کرد. بهتر بود دستیار می ماند. حالا بهتر است بجای دستیار شدن به غنی از مقام رهبری شیران مقاومت کنار برود تا یک فرد توانا به نمایندگی از مردم ما به ریاست اجراییه تکیه بزند.
من با لباس و لب سیرین هیچکس مشکلی نمی توانم داشته باشم.
>>> همه شکایت دارند که در حکومت های دست نشاده تقریبا از دو دهه بدینسو تعریف درست از دوست ودشمن صورت نگرفته واردوی ملی وپولیس ما فاقد انگیزه وایدیای مشخص اند رزم ومبارزه ای سربازان ما به معاش ومزد روزمره خلاصه شده چهره ای واقعی دشمن به ملت ومدافعین خاک وکشور معرفی نمی گردد!
راستش این است که در ویرانستان ما شروع با امدن کرزی تا کنون حکومت وکشور ازبیرون اداره میشودگردانندگان امور قدرت های پشت پرده ونامرءی بوده داخلی های وارداتی همه از روی کاغذ میخوانند وحیثیت لودیسپیکر را دارند وصدای اجانب از حلقوم وگلون اینها بیرون میشود
درینجا دوست ودشمن معلوم است واز دشمن تعریف مشخص صورت گرفته ودوست هم نشانی شده ومنتها عقل سلیم وتدبیر درست درکار است تا ان را درک نمایم در تعریفی که شده وواقعیت هم دارد دشمن مسلمان واسلام وازادی خواهی میباشد ودوست کافر وتکنوکرات وبی دین ووطن فروش وخاین است دشمن مزاری ومسعود وربانی وجناب مارشال محمد قسیم فهیم وداود داود وملا سیدخیلی ومطلب بیگ واحمد خان سمنگانی وملا نقیب الله وخاکریز وال و...است ودوست ملاعمر وگلب الدین وکرزی وعبدالله وغنی وملا هبت الله وکریم خلیلی ودانش وارغندیوال وقانونی وبسم الله محمدی و... میباشند از میان دوست ها نیز تعدادی دوست های واقعی هستند وبعضی ها دوست نما میباشند که پس از اجحاف ونابودی کامل دشمن نوبت اینها میرسد به این معنی از جمله ای انهای که درصف اشغال گران قرار دارند ودر دل ایمان خودرا نهان کرده اند گردانندگان امور اینها را هم خوب میشناسند کمی بعد تر نوبت انها هم میرسد
وهدف هم معلوم است نابودی اسلام وترویج کفر وفسق وفساد وکمی بعدتر پیش روی بسوی اسیای میانه وتخویف چین وایران وروس درین میان اگر از دوست هاکسی مانده باشد که ذکر نگردیده وهمچنان دشمنان را کامل نگفته باشیم ببخشید اما مادرینجا بصورت نمونه اظهار داشتیم شما خود دیگران را نیز به این سمپل ها مقایسه فرماید مثلا میشود در زمره ای دوست ها جنرال صاحب دوستم وشکریه باریکزی وسیلی غفار وملالی جویا وهر انکه در وصف اینها اند اضافه کرد ودر دشمن ها هم شاید صلاح الدین ربانی وعطامحمد نورو استاد محقق و خطیب مسجد وزیر اکبر خان و تعداد اندک دیگر از تیر کین شان نجات یافته اند که درلیست سیاه قرار دارند امید با قراءت این مطلب دیگر در بیراهه سیر نفرموده دکتورین روشن وواضحی داشته باشید
ملای مسجد
>>> داکتر عبدالله صداقت ندارد
استاد شفیق شرق
مطرح كردن تغيير نظام و توزيع تذكرههاي برقي- در حاليكه فرصت تطبيق آن در زمان كنوني گذشته - شعارهاي دروغيني اند كه آزمودهي ناكام سياسي براي پوشش شكستها، ضعف سياسي و بيبرنامهگي اش سر ميدهد. با ایمان کامل، برمبنای اطلاعات موثق و شناس دقیق باور دارم که داکترعبدالله در طرح مباحث کلان صادق نیست.
ما با دوگونه انحصار قدرت روبرو هستيم:
- انحصار قدرت در ارگ
- انحصار قدرت توسط خانوادهها.
حتا اگر نظام تغيير هم كند؛ خانوادگي ساختن قدرت پايان نخواهد يافت. تبعيض، تبعيض است. از هرجانبي كه باشد تبعيض است. كسيكه حق مردم را به اعضای خانواده اش میدهد، كسيکه همواره شعارهاي دروغين سرميدهد، كسيکه مردم را به تكرار فريب ميدهد، كسيكه براي مردم و نظام، سالها مزاحمت سياسي ميكند؛ كسيكه مردم را ابزاري براي تنپروري و تجملگرايي ميسازد؛ فاشيستترين است، متعصب است، انحصارگر است.
>>> افغانستانی که انگلیس در قرن نزده ساخت و روس آن را پذیرفت در کشاکش انکشافات بین المللی و تضاد های درونی اش توان ایستادگی را نیافت و درهم شکست. تلاش برای ساختن دوباره افغانستان بر همان تهداب گذشته به خاطر همان عواملی که تاهنوز در کشور موجود هستند، ناکام و محکوم به شکست و فروپاشی مجدد خواهد بود۰ به ویژه پس از تحولات سه دهه اخیر که سرتاسر کشور را به شور آورد و وارد سیاست ساخت، تکیه بر روشهای گذشته سُنتی معنایی جز نادانی حماقت معض ندارد.
نادیده گرفتن سی سال تحولات و دگرگونی های کشور و هنوز هم تلاش برای ساختن یک نظام متمرکز طراز شاهی مطلقۀ مانند قومی، آنهم زیر پوشش نام دموکراسی، تلاشیست مذبوحانه و جاهلانه۰ با راهکارهایی که از کنفرانس بن اول به بعد دنبال شده اند و حکومت اشرف غنی به رهبری افغان ملت بر محور حاکمیت تکقومی دنبال کرده است، سرنگونی و از هم فروشی مجدد کشور حتمی می گردد؛ با این تفاوت که این بار فروپاشی آن خونینتر، گسترده تر، و ویرانگرتر از آن خواهد بود که بتوان آن را دوباره ساخت و روی پایش قرار داد. حمایت انگلیس و شرکاء از روند کنونی اوغانستان سازی، به هیچ وجهی نمی تواند مانع آن فروپاشی شود.
این خاموشی مردم که از این سیاسیون نصب شده در قدرت هنوز هم توقع "آدم شدن" را دارند، به خاموشی پیش از طوفان تبدیل خواهد شد، اگر عقلها در جهت انصاف و عدالت به کار نیفتند!
>>> تا وقتیکه کف زدن های بیجا در محافل و نشست ها برای این بزرگواران از بین نرود گمان میکنم در اینده این ملت....
ب ت ج
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است