تاریخ انتشار: ۲۰:۱۸ ۱۳۹۵/۱۱/۴ | کد خبر: 127726 | منبع: | پرینت |
دادستانی کل نام بیش از ۱۵۰۰ تن را از فهرست ممنوع الخروجی بیرون کرد.
به گزارش آریانا، نام بیش هزار و پنج صد تن از فهرست ممنوع الخروجی بیرون کشیده شد، اما این که این افراد در چه سطحی قرار دارند تا کنون روشن نیست، اما دادستانی می گوید که این افراد بگونۀ غیر ضروری از سوی اداره های ممنوع الخروج اعلام شده بودند.
جمشید رسولی، سخنگوی دادستانی کل می گوید، “بالاتر از ۱۵۰۰ نفر که در سال های گذشته ممنوع الخروج بودند اما بگونۀ غیر موجه و ضروری، نام های آنان از فهرست افراد ممنوع الخروج بیرون شد.”
دادستانی کل، وزارت داخله، وزارت مالیه و بانک مرکزی از اداره های بوده اند که آزادی افراد را بگونۀ غیر قانونی زیر قلم خود قرار داده بودند.
دادستانی کل هنوزهم قصد دارد تا برخی افراد دیگر که بی دلیل ممنوع الخروج اند، را از فهرست بکشد اما به باور دادستانی، هستند هزاران فردی که ممنوع الخروج بودن آنان برای دادستانی نیاز پنداشته می شود.
آقای رسولی می گوید، “کسانی بودند که غیر موجه ممنوع الخروج بودند، اما هستند دیگر کسانی که شامل فهرست ممنوع الخروجی اند و این برخورد در برابر آنان یک نیاز است.”
دادستانی کل هشدار می دهد که از این پس هیچ اداره را اجازۀ قرار دادن نام افراد را در فهرست ممنوع الخروجی نخواهد داد اما قبل از این چندین مقام متهم به فساد حکومت پیشین نیز ممنوع الخروج اعلام شده بودند.
کد (4)
>>> جیب بارور heeft 2 nieuwe foto's toegevoegd.
اگر بهجای دکتر عبداللهعبدالله بودم!
اگر بهجای رییس اجراییه بودم و حمایت میلیونها و اکثریت قاطع مردم را مثل او در زمان انتخابات میداشتم، این کارها را یا تا امروز انجام میدادم یا شرافتمندانه استعفا میکردم:
۱- در نخستین گام، هرگز به طرح وحدتملی قناعت نمیکردم. یا براساس رای برحق مردم کرسی ریاست جمهوری را میگرفتم و یا تا انتخابات بعدی در اپوزیسیون میماندم و برنامه برای کار محکمتر میساختم و رابطههای خارجی خود را گسترش میدادم.
۲- گیریم زیر فشار افکار عمومی و وضعیت اجتماعی، زهر وحدتملی را نوشیده بودم، در نخستین گام با قاطعیت اعضای کمیسیون انتخابات را که با سرنوشت سیاسی مردم بازی کرده بودند، محاکمه آنان را از پیششرطهای حکومت وحدتملی اعلام میکردم.
۳- طرح ۵۰/۵۰ را با شیوه امروز نه بلکه جدی و شمردهشده تطبیق میکردم. مثل امروز از مهرههای فلترشده ارگ بهنام سهم سیاسی در حکومت دلخوش نمیکردم و در نهادهای سهم خویش، افراد ورزیده و متعهد را استخدام میکردم.
۴- اتوریته ریاست اجراییه را مثل امروز که چیزی جز مشاوردانی نیست، بهمثابه یک نهاد دیگری از قدرت سیاسی حفظ میکردم و از آن بهعنوان یک سکوی کلان سیاسی آدرسی برای کسانی میساختم که سالهای در برابر فکر تروریستی و طالبانی رزمیده بودند.
۵- پروسه توزیع تذکرههای برقی را که مربوط بهوزارت داخله از نهادهای سهم سیاسی خودم بود، هرچه عاجل فرمان میدادم تا کارش را آغاز کند.
۶- بهولایت بلخ سفر میکردم و در نخستین گام با محفلی پرشکوه استاد عطامحمد نور را که میلیونها دالر در کمپاین برای تکت انتخاباتیام مصرف کرده بود بهعنوان والی بلخ فرمان میدادم و از آدرس خود آن را معرفی میکردم.
۷- در برابر هیچیک از عملکردهای انحصارگرایانه ارگ خاموش نمیماندم بلکه با شیوهها و رفتارهای استراتژیک سیاسی نشان میدادم که بهحیث یکی از شریکهای قدرت پنجاهپنجاه زنده هستم و بیتفاوت نه!
۸- پس از دوسال، طرح تغییر نظام سیاسی را که از مادههای تفاهمنامه سیاسی است تطبیق میکردم و یکسانتی هم از این خواست حیاتی عدول نمیکردم.
۹- پراکندگی سیاسی در بین سران مقاومت را با راهکارهای گوناگون از بین میبردم و در نزدیکسازی افکار سیاسی آنان تلاش بیدریغ میکردم.
>>> خواب خوب است!! خدا خوب كند!!
>>> زکام یا ریزش باد کسانیکه تفرقه افگنی قومی میکنند
ر
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است