آنچه فاطمه ربانی را برای خیلی‌ها متفاوت کرده است
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۰۳    ۱۳۹۵/۹/۲۲ کد خبر: 125491 منبع: پرینت

گفته‌اند: گیرم که پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل
می‌گویم: گیرم که پدر تو بود "مجاهد"، از "جهاد" پدر، تو را چه حاصل

انتشار عکسی به نظر من آراسته و زیبا از یک دختر افغانستان مقیم دبی، داد شماری از افغان‌ستانی ها را در شبکه های اجتماعی در آورده است.

کم نیستند افغانستانی های فعال در عرصه‌های مُد و مدلینگ و نمایش لباس؛ اما آنچه فاطمه ربانی را برای خیلی‌ها متفاوت کرده، پیشینه جهادی خانواده او است.

فاطمه دختر کوچک برهان‌الدین ربانی، از رهبران ارشد مجاهدین افغانستان و رییس جمهور اسبق افغانستان است. کار به اینجا که می‌رسد، خیلی از ما، استقلال شخصی افراد و حق طبیعی شان برای انتخاب مسیر زندگی را نادیده می‌گیریم و انتظار داریم که چون پدر فاطمه مجاهد بود، او هم راه پدرش را برود، یا دست کم مانند زنان و دختران بسیاری از رهبران و سیاستمداران گذشته و حال افغانستان، از چشم‌ها پنهان بماند؛ همانطور که مثلا کسی زن و دختر یا دختران گلبدین حکمتیار و عبدالرسول سیاف را نمی بیند.

اگر پسر ربانی، پا جای پای پدر بگذارد و جانشین او در مقام رهبری حزب جمعیت اسلامی افغانستان و وزیر خارجه این کشور شود، یا برادران احمدشاه مسعود، سیاستمدار شوند، و یا اینکه پسر گلبدین حکمتیار، نقش رابط و نماینده پدرش را ایفا کند، برای ما بسیار طبیعی است و حتی نمی‌پرسیم آیا مگر رهبری و سیاستمداری، به صورت ارثی و نَسَبی از فردی به فرد دیگر منتقل می‌شود؟!

اما اگر دختر یک رهبر تصمیم بگیرد بدون توجه به راه و حرفه پدر، مانند میلیاردها انسان عادی دیگر، خودش مسیر زندگی و کار و کسب خود را انتخاب کند، برایمان پذیرفتنی نیست، چه رسد به اینکه آن کار و حرفه، از نظر جامعه بسته و سنتی ما، سنت‌شکنی باشد.

یک لحظه فراموش کنید که فاطمه، نام خانوادگی‌اش چیست؛ یک لحظه به این فکر نکنید که پدرش رییس جمهور و رهبر مجاهدین بوده؛ سعی کنید بین فاطمه و وزیر خارجه کنونی افغانستان، صلاح‌الدین ربانی، ارتباطی برقرار نکنید... در آن صورت هم آیا دیدن این عکس، همانقدر برایتان عجیب بود؟ اگر جواب تان مثبت است، بنظر من شما حق طبیعی یک انسان برای انتخاب مستقلانه مسیر زندگی‌اش را نادیده می‌گیرید.

حالا یک سوال دیگر:
اگر فاطمه ربانی مانند پدر و برادر بزرگش، وارد سیاست می‌شد برایتان پذیرفتنی‌تر بود، یا حالا که به حرفه دیگری صرف نظر از اینکه شما از آن حرفه خوش‌تان بیاید یا نه، روی آورده است؟

عکس از مجله Harper Bazaar©


فاطمه ربانی



ستار سعیدی

این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   تشکرازفاطمه جان !
بدون شک اثبات کردکه راه پدرش غلط بوده راه جدیدی بخود انتخاب کرد .
اکنون شریک دزدی و کشتار پدر نیست بلکه آزادبی آزار زندگی خواهدکرد. ماهم فهمیدیم که .... یعنی قتل و دزدی بوده راه پدرش را بخط سیاه نوشته راه جدید انسانی بخود پیدا میکنیم .
وطندار

>>>   بسیار مامردم بخیل هستیم.
هر کس اختیار مال خود را دارد.

>>>   تاجیگه دیگه.....!!!!!

>>>   تاجیگها کلا در رقاصی وخودنمایی حرف اول را میزنند.

>>>   احسنت کار نیک وپسندیده ای بود

>>>   مقبول است نام خدا.....

>>>   از مردم تاجیک بیشتر از این نمیشه انتظار داشت.....

>>>   تاجیک ها تازه چشم باز کرده اند وکم ظرفیت هستند.

>>>   مردم تاجیک درشلیطه گری وخودنمایی ورقاصی همیشه اول بوده اند

>>>   مگه چی کار کرده ؟!!
مگر از ادم کشی انتحار ، کمیشن کاری و دزدی .رشوه گرفتن گناهش بیشتر است؟؟؟؟؟؟!!!!

>>>   از پول ومال حرام بیشتر از این جور نمیشه!!!

>>>   شمع کج آخر بسوزد پردهء فانوس را
تاجیک بی‌غیرت چه داند قیمت ناموس را

>>>   مشکل درانتخاب مسیر زندګی نیست وباید چنین هم باشد اما مشکل درینجا است که خود استاد مرحوم وتفکر وایدیالوژی اسلامګرایانه وافراطی او دختران مردم را که درس میخواند بنام کافر یاد میکرد وارفتن به مکتب باز میداشتند و دختر خود را آزاد میګذاشت تا به چنین جایګاه ومقام برسند

>>>   پدرش هزاران نفر را بخاطر بی حجابی و عدم رعایت قانون اسلامی توهین تحقیر و بد نام نمود حالا نمونه مثال دختر او است کسیکه نتواند اصلاح را از خود آغاز کند یک جامعه را چطور اصلاح میکند از چوکی ریاست جمهوری بزور بیرونش کردند چه ریاست جمهوری که اگر میبود آن دولت را چه نام مینهادید ؟

>>>   نه دزدی کرده نه کسی راقتل کرده نه کدام جرم دیگر ، صلاحیت زندگی شخصی مربوط خودش هست
ر

>>>   نجیب بارور
پوزش‌نامه‌یی از من به رئیس جمهور افغانستان

آقای اشرف‌غنی احمدزی سلام، شما را به‌نیابت از اسماعیل‌یون، جنرال‌صاحب طاقت، امرخیل، سعادت و هرکس دیگری که از این منظر در دایرۀ شما می‌گنجد، مخاطب قرار داده و از همۀ شما بابت هر‌آنچه که من‌حیث یک تاجیک در برابر شما کرده‌ام و یا انجام داده‌ام، معذرت می‌خواهم.

زمانی که رئیس جمهور شدید، دیدم در هیچ جایی از ساختار رسمی قدرت، کسی از قوم من نبود، صدا بلند کردم، ویا صدا بلند کردیم که چرا تاجیکان را از بدنۀ قدرت سیاسی حذف کرده‌اید، شما و هیچ‌یک از هم‌گامان شما پاسخی ندادید، زیرا پاسخ روشن بود ولی ما نمی‌دانستیم. تعمق کردم، دیدم تاجیکان خود به سهیم بودن در قدرت علاقه‌یی ندارند، عجیب نیست؟ شاید برای خواننده این متن نیز عجیب باشد که چگونه سیاسیون تاجیک به سهیم بودن در قدرت علاقمند نیستند. دایره ذهن تاجیکان از پایین تا بالا در محور بحث‌های منطقه‌ای‌ست. بالاتر از سطح قریه، ولایت و سمت خود نه اندیشیده‌اند و نه کسی قرار است بیندیشد. دیدیم کلان‌ترین خواست نمایندگان تاجیک از قدرت سیاسی، در نهایت امر معاونیت‌های بی‌صلاحیت است. معاونیت‌هایی که می‌توانند برای فردی زمینۀ تجارت و زراندوزی باشند، بالاتر از آن اگر چیزی خواسته‌ایم، بفرمایید که ما هم آگاه شویم.

آقای رئیس جمهور به‌نیابت از تمام کسانی که در بالا یاد کردم و یا از قید قلم باقی مانده‌اند، شما را مخاطب قرار داده و از شما پوزش می‌خواهم، زیرا دیگر هیچ‌گاهی از آدرس این قوم علیه شما جبهه‌یی نخواهم گرفت. مرا از بابت این‌که به‌خاطر حیثیت قوم تاجیک با شما و هم‌سان شما درگیر بوده‌ام، ببخشید. قومی که حاضر است در خفه‌کردن صداهای بلندش، بیش‌تر از شما همت گمارد و تیشه‌اش را برای بریدن ریشۀ خود همیشه تیز می‌دارد. مرا ببخشید اگر روزی فریاد بلند کردم که در عدالت اجتماعی افغانستان، نقش مردم من دیده نمی‌شود، اما امروز می‌بینم که خود دلیل بی‌عدالتی اجتماعی گردیده‌ایم.

آقای رئیس جمهور حتا به‌نیابت از حکمت‌یار صاحب نیز شما را مخاطب قرار داده، پوزش می‌خواهم که در دانشگاه کابل ایستاد شدم و برایش گفتم، با سیاهی رفته‌ای با روسیاهی آمدی. فردا گروه گروه از تاجیکان را دیدم که در خانه‌اش رفتند، با پسرش نشستند و امروز نیز با او رابطه‌یی بس نیکو دارند. این من بودم که سبک‌سرانه فکر کرده بودم که حکمت‌یار دشمن مردم افغانستان به‌خصوص تاجیک‌هاست، او نه تنها که دشمن مردم افغانستان نبود، بلکه به‌عنوان یک شهروند درجه یک برایش جایی در نظر گرفته شده‌ است و جایگاهی. او نه تنها که دشمن قوم تاجیک نبود، بلکه بیش‌تر از شما در میان تاجیکان ما هواخواهانی دارد، بسا سرسپرده‌تر از انتحاریون.

آقای رئیس جمهور، به‌نیابت از جناب حنیف اتمر، مشاور شورای امنیت ملی نیز شما را مخاطب قرار داده، معذرت می‌خواهم اگر روزی در برابر او چیزی نوشتیم و یا او را متهم به حمایت از داعش کردیم. معذرت می‌خواهم اگر روزی دیدیم در گردنش مدال آویختی گفتم، طوق‌ لعنت‌وار در گردن جهالت را بگیر، زیرا حالا به‌درستی می‌دانم که اتمر شایستۀ مدال نه، بلکه مدال‌هاست. قراری که شنیده‌ام، او هر شب تا یازده بجه در دفترش کار می‌کند. او با دوراندیشی‌یی که در مورد قوم پشتون دارد، سال‌هاست برنامه می‌نویسد و یکی از استراتژیست‌های موفق در جهت تطبیق برنامه‌هایش بوده است. او هیچ وقت مثل ما لافی نزده است خاموشانه عمل می‌کند و عمل‌کردهایش نیز استوار بر اصل استراتژی‌های تعیین‌کرده شده است، اما من می‌دانم تاجیکان اولاً در چنان جایگاه‌هایی علاقه ندارند قرار بگیرند، ثانیاً اگر به‌فرض قرار هم بگیرند نهایتاً تا سه‌بجه روز کار می‌کنند، پس از سه‌بجه می‌روند به‌یگان تفریحات شخصی، پس از یک هفته به‌وارسی تجارت‌های شان در دُبی می‌روند، یک‌ماه بعد از وارسی جای و جایداد در دبی و یا هرجای دیگری، دوباره هفته‌یی را مشغول کار می‌شوند، کار هم که چه کاری، بزرگ‌ترین کار سران تاجیک در دفاتر شان، فکاهی‌گویی است. نهایتاً شعار دادن. بناً از این بابت هم اگر روزی گفتیم لعنت به حنیف اتمر، مرا ببخشید.

آقای رئیس جمهور
پس از این از آدرس هیچ‌قومی، در برابر شما و برنامه‌های‌تان چیزی نمی‌نویسم. زیرا این قوم من، ارزش قربانی را ندارد. آنان حتا ارزش قربانی‌شدن احمدشاه مسعود، استاد ربانی، سیدخیلی، نوری، داوود و صدها فرزند راستین دیگر خود را ندانستند. فقط یک‌روز سر جنازه‌های شان داد و واویلا می‌زنند، بعد حتا نمی‌پرسند که کی این‌ها را کشت. و در نهایت آقای رئیس جمهور، خیال تان اگرچه از ناحیه این قوم راحت است، می‌خواهم خیال‌تان را راحت‌تر سازید، این‌ها صدها سال دیگر وقت می‌برند که از دایره‌های قریه و قصباتی و منطقه‌ای خویش بیرون شوند، راحت کار تان را کنید و از آدرس هیچ‌کدامش تشویشی نداشته باشید. این‌ها چنان در تخریب خویش مشغول استند، که فرصت اندیشیدن به تخریب شما را نخواهند یافت. دیگر تاجیک نیستم، اصالتم سمرقندیست، و از کشور خراسان هستم. به‌شما و کارهای سیاسی شما دیگر کاری ندارم:

آقای رئیس جمهور، مرا ببخشید!

>>>   اصلا تحلیل درستی نبود. باید خانواده افراد متشخص بادیگران تفاوت داشته باشد وگرنه سخنان آن ها مفت هم نمی ارزد .این دختر آبروی پدر خودرا برده است.

>>>   این کار او نه با اسلام مطابق است و نه با سیره و منشق خانوادگی اش.
شما هم نباید از بی خود از کسی که چنین رفتار خلاف مسلمات دینی دارد، دفاع کنید.
به جای امر به معروف از منکر دفاع می کنید. خجالت دارد

>>>   من به این بانو لقب شجاع ترین زن مدافع حقوق زنان را میدهم. زنان دنیا و کسانیکه به حقوق زن باور دارند او را باید حمایت کنند و انقلاب فرهنگی در مورد وضعیت زنان بدبخت افغانستان را براه بیندازند.

>>>   فاطمه ربانی به بی بی سی: از عکس‌های من برای حمله به پدرم استفاده می‌کنند، چیزی در مورد من برای گفتن ندارند. آنچه بیشتر مرا شوکه کرد، منحرف کردن اصل هدف ما بود. هدفی که ما برای بهتر نشاندادن محصولات افغانستان، برای بازاریابی بهتر، برای انعکاس مثبت افغانستان در بیرون از مرزهای آن داشتیم.... محور صحبت‌ها سه تصویر بدون روسری من شد، در حالی که، آنجا ما هدف بزرگتری را برای افغانستان دنبال می‌کردیم. همه حملات متوجه پدرم است. پدرم که دیگر زنده نیست. مگر پدرم برای آزادی، حقوق زن و آزادی بیان نجنگید؟ منتقدان من همان طور که پدرم را تهدید می‌دانستند چون متفاوت می‌اندیشید، مرا هم تهدید می‌دانند.
مدلینگی در کار نبود. من روی سکوی برای نمایش لباس نرفتم. کت‌واک نکردم، لباس‌های سنتی افغانستان را به تن دارم و تنها روسری ندارم. مگر نداشتن روسری از من انسان بدی می‌سازد؟ از من مسلمان بدی می‌سازد؟ من در مکتب مذهبی درس خوانده‌ام. مطمئن هستم که آگاهی من از اسلام بیشتر از منتقدین من است.
پدرم امکان نداشت با حضور زنان در فضای اجتماعی سیاسی مخالفت کند. او دختران خودش را به تحصیلات عالی به دانشگاه فرستاد و هیچگونه سند و مدرکی بر ضد پدرش در این زمینه وجود ندارد.
بعد از مرگ پدرم، صلاح‌الدین برادرم (وزیر خارجه کنونی افغانستان) خواست تا میراث او را حمل کند و در صحنه سیاست افغانستان وارد شد. ولی من، بعد مرگ پدرم، با آن که کارشناسی ارشد خودم را از دانشگاه سواز لندن در رشته سیاست گرفتم، خواستم بی‌خیال سیاست شوم و فعالیت‌های فرهنگی را به منظور نشان دادن وجه مثبت افغانستان در بیرون از مرزهایش شروع کردم. وقتی از من برای مجله هارپرز بازار عکس می‌گرفتند، من به این فکر نداشتم که من بدون روسری ظاهر می‌شوم تا پیامی در این مورد به مردم بفرستم. تنها هدف من انعکاس چهره مثبت و متفاوت از افغانستان بود.
افغانستان مسائل بسیار جدی دیگری دارد که باید پیگیری شود مثلا "بچه‌بازی" و هزار موضوع دیگر، بیاید روی افغانستان موفق و توانا تمرکز کنیم، من روسری پوشیدم نپوشیدم چرا باید این همه اهمیت داشته باشد.

>>>   نوشتار احمقانه اګر هرچه باشد دختر یک رهبر بود و تمام امکانات برایش مهیا میتوانست بهترین داکتر شود و خدمت مردم غریب بدخشان را میکرد میتوانست معلم میشد و مردم بدخشان را باسواد میساخت. ایا چی فکر میکنید که در مدلنګ همرایی چی نوع افراد بد اخلاق سر وکار خواهد داشت رهبری بود که خود نتوانست تربیه سالم به اولاد بدهد جلال شرابی. فاطمه مادلنګ. پسر کوچک اش اوازخوان. چی شد راه که ربانی دیګران را به نرفتن اش ملامت میکرد. واګر این دختر ویا پسر کدام رهبر دیګر نیبود حالا تمام قوم اش را قابل دوزخ میساختید.

>>>   بدخشان تحت حاکمیت حکومت استاد ربانی تنها استان بود که در آن از روز زن تجلیل میشد. تنها استانی بود در دوران حاکمیت طالبانی در های مکاتب و دانشکده ها بروی دانشجویان و دانش آموزان دختر باز بود و تنها استانی بود که در آن ژورنالیستان و فرهنگیان زن فعالیت داشتند. استاد ربانی را محکوم به ملا عمر یا حکمتیار بودن نکنید. او نه ملاعمر بود و نه حکمتیار گونه فکر میکرد. البته یک رهبر دموکرات غرب گرا یا اسلام ستیز نبود و اما نگاه قهقرایی به قضایای دینی و اجتماعی نیز نداشت و بیشترن سیاسی به پدیده ها منگریست.

>>>   خوب است که مثل شکریه بارکزی د اروپا همرای خارجی ها پیک نمیزنه اگه نی خدا میدانه چه قضیه میساختن

>>>   ظاهرن شدن دختر استاد ربان به عنوان يك فرد مستقل در حوزه فعاليت هاى غير سياسى نتنها بد نيست ، بل نشان دهنده آن است كه استاد ربانى هيچگاه نخواسته ااست خلاف ميل فرزندانش آنها را در اسارت ديگاه هاى تنگ و تاريك جامعه سنتى افغانستان گير آورد .
استاد ربانى يك .... بود و براى ارزش هاى بلند عقيدى مبارزه مى كرد ، نه براى استقرار يك نظام افراطى اسلامى . استاد ربانى را كه من مى شناسم ، حتا يك حرف هم عليه آزادى زنان نگفته است و زنان را جز اصلى بدنه جامعه مى دانست. ، در زمان اشغال كشور توسط طالبان و القاعده كه مدارس ، دانشگاه ها و ادارات درلتى به رخ دختران و زنان بسته بود ، در بدخشان يگانه استان بيرون از تسلط طالبان ، به ابتكار شخصى استاد ربانى دانشگاه بدخشان ايجاد شد و اكثريت مطلق دانشجويان آنرا دختران تشكيل مى داد . به ياد دارم كه استاد شهيد در آن زمان ، زمينه فعاليت سازمان هاى زنان را در بدخشان مساعد كرده بود و دفترى را براى فعاليت زنان نخبه در بدخشان ايجاد نموده بود كه من خود شخصن شاهد آن بودم . استاد در آن زمان نقش زنان را در شرايط كه طالبان در هشتاد كيلومترى مركز بدخشان قرار داشتند فراموش نكرده بود و به آن ارزش ويژه قايل بود. استاد ربانى بينش وسيع و فارغ از تعصب در مقابل زنان داشت و براى همين دخترانش همه در مدارج عالى به آموزش پرداختند و شخصيت هاى مستقل شدند و اين پوياى استاد ربانى را به عنوان يك رهبر اسلامى نشان مى داد . من شخصن از آزادى عمل دختر استاد ربانى به عنوان يك فرد مستقل استقبال مى كنم و اميد وارم ايشان بتوانند كار هاى مثمر در حوزه ى دلخواه خود انجام دهند. آنهاى كه از روى عقده و تعصب و با اين بهانه به استاد ربانى مى تازند ، آنها بايد بدانند كه استاد ربانى را بايد در خودش و فعاليت هاى سياسى خودش به نقد بگيرند نه آنكه با كوته نگرى او را از منظر ديگران بيبينند حتا اگر آن ها فرزندان استاد هم باشند!!!
minuten

>>>   تویی که دم ازناموس میزنی ناموس خودت کجاست ؟ زمانیکه هزاران دخترمعصوم افغان درکمپهای مهاجرین درپاکستان دراختیاراعراب وچتلستانیها و... قرارداشتندکجا بودی ؟ همین اکنون که جنوب افغانستان محل تاخ وتازهزاران بیگانه ازهرکجای جهان است امثال توبی اصل ونسب کجاهستید؟ اگرمردیدوراست میگوییدبرویدوولایتهای جنوبی راکه حکم ناموستانراداردازچنگال بیگانگان نجات دهید

>>>   خطاب به نجیب باور :
طوریکه.... نامه ات راخواندم و معذرت خواهی های مکرر در نوشته هایت دیدم تعجب ام امد که هستند کسانی که بخاطر یک مقام یا کرسی تا این حد خود را خود را خم وچم میکند و غرور و حیثیت اش را زیر پا کرده و برس را گرفته به بوت ارباب میزند ویک قوم را تحقیر و توهین میکند تا دل ارباب اش راخوشحال نماید و کرسی را با تمام نا لایقی اش بوی بسپارد و هدف انهم خدمت نه بلکه بخاطر سوی استفاده ناجایز و زر اندوی چیزی دیگری نخواهد بود خداوند انسان را به این اندازه بی غیرت و پست و مادی پرست نسازد که بخاطر قدرت چوکی هم چیز را حیثیت و ابرو و غرور انسانی وشهامت و نسب وشخیت اش را فدای کرسی چهار روزه دنیایی نماید و سیاه روزی ابدی و تاریخی را بخود کمایی کند .

>>>   حرف بالای این دختر نیست مثل این دختر بسیار است ولی حرف بالای استاد ربانی است که نتیجه مال ....است . استاد ربانی در ... به تاجیک چه کرد؟ تاجیک ملت با شرفی هست که بر علیه روس جنگید و دهان طالب مزدور را شکست و از شاه شجاع تا ترکی و نجیب و ملا عمر تاریخ ندارد. روی همرفته این دختر نمایندگی از تاجیک نمیکند همانطور که فتانه گیلانی و فاطمه گیلانی نمایندگی از پشتون نکند
مگر مردم بدخشان رسوا شدند
غلام غوث

>>>   بدخشانی ها زنده هستید؟ دیگر به صلاح الدین بلی میگویید؟ ابروی شما چه شد؟امروز بخاطر کسیکه خواهرش را جمع کرده نمیتواند کتره و کیانهء قندهاری تا پنشیری را میشنوید
مصور فیض ابادی

>>>   خانم ربانی کاش به همین راضی می شدند که بنام آزادی چادر و حجاب ات را بردارند !!
مواظب قدمهای بعدی باش تا به بهانه آزادی و دیموکراسی بر هویت تو لباس برهنگی نپوشانند.
کوه اگر بودی ز جا رفتی بنازم حوصله
اینهمه آزردگی داری و خرسندی هنوز
خنده‌ات بر خود نیامد پاره‌ای بر خود بخند
......، بسته آن سست پیوندی هنوز
به گروه....... تبریک

>>>   خـــــدایـــــــــــا هر چنــــد وقـــت یکبــــار به ما یـــــــــاد آوری کن: نامحـــــــــرم نامحـــــــــــــرم اســــــــت.... چه در دنیـــــــــای حقــــــــیقی ...چه در دنیای مجــــــــــــازی ...یادمـــــــــان بینــــــــــداز بی بی فاطـــــــمــــــــــــه (رض) را که از نابینــــا رو می پوشاند.......
به گروه جهادیان و مقاومت تبریک

>>>   دوستان و هموطنان
پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوت اش گم شد
سگ اصحاب کهف پی نیکان گرفت و مردم شد
هیچ وقت نباید عملکرد یک شخص را به شخص دیگر ربط داد استاد ربانی رهبر صلح افغانستان همیشه جاویدان است. با بیراهه بودن شدن دخترش نمی توان به او یا تاجیک حمله ور شد . ما همه از یک وطن هستیم و کسانیکه فرصت طلبی می کنند و مناقانه نام تاجیک یا پشتون یا .... به وسط می کشند از همه جا بی خبر و وطن فروش اند. چرا اینقدر ما سطحی نگر باشیم ؟ ما مردم همیشه از این نظریات توتالیتری خود ضربه دیده ایم تا یک پشتون عملکرد بد انجام دهد فوری به همگی شان حمله می کنیم و تا یک هزاره یا ازبک عملکرد بد انجام همه را مورد هجمه قرار می دهیم این آخر بی انصافی و بی عقلی است.

>>>   رحمت و احسن به فاطمه جان قهرمان و شجاع که از آزادی و حقوق زن دفاع کرد و راه خود را با آزادی و دلیری انتخاب کرد. این زن شجاع و نجیب افتخار افغانستان و خار چشم تروریستان طالب و داعش است. مرگ بر طالبان تروریست و جاهل زنده باد زن قهرمان بدخشان. تاجیکان ثابت کردند که قهرمان شجاع و آزاده استند. دل داعش و طالب و گلبدین منفجر شود.

>>>   زنگ آیینه شدن سد سکندر شکنی‌ست"
سالها پیش گذرم به دفتر استاد ربانی در فقیر آباد پشاور افتاد. من نوجوان که تازه شوق جهاد کرده بودم از صدای موسیقی ایکه از رستوران مقابل دارالانشاء جمعیت اسلامی پخش میشد شوکه شده بودم چون میدانستم که حتی در کمپ مهاجرین شمشتو، مربوط حزب اسلامی بود، شنیدن آواز پرندگان هم ممنوع بود، چه رسد به اینکه کسی در جوار دفتر یا خانه حکمتیار صاحب ساز لوگری بنوازد.
از آن زمان سه دهه میگذرد، و بعد ها متوجه شدم که برداشت استاد مرحوم از دین و دنیا چقدر با برداشتهای دیگران فرق داشت - حتی در اوج جهاد. و دیگر اینکه آن من بودم که در خطا بودم، نه آن استاد حلیم که اهل افراط و تنگ نظری نبود.
حالا که دختر آن مرحوم (فاطمه ربانی)، که در اروپا در بخش سیاست و امور زنان تحصیل کرده است، در همیاری با نواده پیر صاحب گیلانی (سریا ناظمی)، بخاطر آگهی و اطلاع رسانی از خامه دوزی، دستبافت و زیورات ساخت زنان مظلوم افغانستان دست به یک ابتکار خیلی انسانی زده اند، عده که اسلام را با انتحار و انفجار و برقعه به اشتباه گرفته اند، خیلی ناجوانمردانه به جان این خواهران افتیده اند. جالب اینکه دهن عده متعصب و متحجر خیمه نشین، که حالا شاه امان الله را "قهرمان ملی" خود ساخته اند بیشتر از دیگران کف کرده است!
عزیزان، دنیا در حال تغییر است و جلو این تغییر و دگراندیشی را هم کسی یا چیزی گرفته نمیتواند - خاطر دگم اندیشان جمع باشد. اگر خودها را با عصر جدید عیار کرده نمیتوانید گناه دیگران نیست، بلکه گناه شماست که از قافله سایر جوامع بشری بشکل خیلی وحشتناکی عقب مانده اید.
آیت الله خمینی، و ملا های همزمان او، برای ده ها سال علیه رفع حجاب شاه ایران مبارزه کردند، ولی وقتی بقدرت رسیدند نتوانستند که برقعه دلخواه شانرا احیا کنند. بلکه با واقیعت بینی، چادر کوچک و پتلون را بعنوان حجاب اسلامی پذیرفتند. و یاد تان باشد که نسل بعدی شان خیلی جلوتر ازین خواهند رفت.
بر همه قلم بدستان و دگراندیشان است که از فاطمه ربانی و سریا ناظمی گیلانی بخاطر تابو شکنی شان دفاع جانانه کنند در غیر آن هر روز باید منتظر چماق ملا عبدلسلام عابد و ملا ایازی بود.
بزرگترین عامل ذوال جوامع اسلامی هم در به حاشیه کشیدن زنان یعنی نصف خیلی موثر شان است. زنان و مادران یهود و نصارا و هندو به فضا رفتند و اولاد سالم به جوامع شان تربیه کردند، ولی زن در قلب اسلام حتی اجازه رانندگی هم ندارد و هنوز هم بنام حجاب در یک توپ تکه پیچیده است! با این مادران درمانده و بیچاره و این اسلام به کجا میروید؟!
حضرت مولانا در کتاب فی ما فیه خود بیموجب حجاب را "مایه فساد" نخوانده است! و در جایی چه زیبا میفرماید که "گر نداری دانش ترکیب رنگ ... بین گلها زشت یا زیبا مکن"
منان ناصح

>>>   از کوچیهای شتر سوار و بیسواد طالب ....ساخته میشود از تاجیک متمدن زن دلیر و آبرومند ازاده ساخته میشود که صنایع دستبافت کشور را بدنیا معرفی میکند. تفاوت بین زن مظلوم و زندانی پتان و تاجیک زمین تا آسمان است. زمان متعصبین را بزباله دان تاریخ گور میکند و زنان شجاع را رهبر و رهنمای افغانستان میسازد

>>>   شجاعت، رشادت، آزادگی، نجابت و تابو شکنی فاطمه او را متفاوت کرده است. زندباد زنان دلیر افغانستان

>>>   زلزله چند روز پیش که کابل را لرزاند بی موجب نبوده حالا معلوم شد که دلیلش این بوده که دختر رهبر ما روسری نپوشیده!

>>>   اقای منان ناصح پس وقتی که بی حجابی خوب باشد و برای بی حجابی بقول شما باید تلاش شود پس استاذ ربانی ادم خوبی نبود که مردم را بر علیه حکومت بخاطر حجاب و همین موضوعات جنگانید . مشکل این است که یکی دگم اندیشی است یکی هیچ اندیشی شما از نوع هیچ اندیشی اش هستید که به هر کس که زورق داشت سلام تسلیم میزنید روس باشد امریکا باشد اسرائل باشد فرق نمیکند
مصور فیض ابادی

>>>   مشکل اینجاست که تاجک است اگر از اقوام دیگر می بود هیچ مشکل نبود چون روزانه به هزاران قسم ویدیو از پشاورپاکستان از اقوام درجه اول به افغانستان وارد می شود .... صورت می گیرد هیچ مکشل نیست،دوم اینکه انتحار انفجار صورت می گیرد روزانه صدها هموطن مان را به خاک وخون می کشد هیچ سخن در رابطه وجود ندارد.کاش دراین کشور آدمیت حاکم می بود.

>>>   اگر بی حجابی تمدن است حیوانات متمدنترند . این جاهلیت اولی است و ازادی و به حق رسیدن نیست بلکه به اسارت در امدن در قید هوای نفس و شیطان است و آزادی یعنی استقلال داشتن در برابر شیطان و بی حجابی در برابر نا محرم پایمال کردن حقوق دیگران است از جمله شوهر اگر ربانی و امثالش به مردم ظلم کردن این را گردن حجاب و اسلام نیندازید. هم راه پدرش غلط بود هم راه خودش غلط است. به هر حال دین از بین مردم رخت بر بسته است که میگویند خوب کاری کرده کشور های غربی با ترویج فرهنگ غلط کفر آمیز در افغانستان و سرمایه گذاری بر روی جوانان از جوان افغان جوانی در اوج بی غیرتی بسازند که در حال حاظر از لحاظ مالی محتاج بیگانه است و زمانی شود که جوان افغان از خود دفاع هم نمیتواند و همه گونه زیر دست و فرمان کشورهای غربی خواهند شد.

>>>   من به تاج بودن اش کاری ندارم اگر پشتون هم میبود به پشتون بودنش کاری ندارم مثله این است وقتی زن امان الله حجاب ندارد علیه اش انقلاب راه میافتد درحالکیه خود امان الله هرگز نگفته این کار اسلام است ویا من رهبر اسلام هستم ویا من مجاهد اسلام هستم در حالکیه دیگران این دعوا را دارند که رهبر مسلمانان هستم واز این را هم ثروت سر شار وهم قدرت سر شار بدست آورده است حال کسی که خودش افرادی را در داخل کشور به خاطر نگذاشتن ریش ..... میکرد چطور دختراش به یک مجله مد آنهم خارجی بدون حجاب ظاهر میشود آیا دختر چند نفردرافغانستان بدون حجاب است حتی در همین تلویزیون ها؟ که هرروز این کارکنان تلویزیون هارا به هزار بدنامی یاد میکنیم؟ چند نفردر شهر ملیونی کابل میتوانند بدون حجاب بگردد؟ کی میگوید حجاب در اسلام مهم نیست ؟ درزمان آقایی ربانی میلون ها مرد به خاطر نداشتن ریش یا ریش کوتاه مورد مواخذه قرار میگرفتند باور ندارید مهم نیست چون این روز هارا ما به چشم دیده ایم زن ها که اصلا جرعت رفتن به مکتب رفتن را نداشتتن باری تلویزیون ملی در زمان آقایی ربانی 1372 نطاق زن داشت که حتی رویش دیده نمی شد چی برسد به اینکه بیجاره چادر نداشته باشد. مگر اسلام چند رقم است؟ کفر اگر از کعبه خیزد کجا ماند مسلمانی -هرچی بگندد نمکش میزنند وای بدان روز که بگندد نمک

>>>   فاطمه ملامت نیست مردم ملامت اند انها میخواسته اند محصولات افغانی را به نمایش بگذارند ازجمله خودش که محصول یک رهبری جهادی ودینی بوده با این سر ووضع پریشاندر انظار عامه قرار گرفته است این تازه اول فیلم است شاید روزی چند سکس تر از امروز ومدل تر از حالا به میدان خواهد امد افسوس به حال ملت تاجک واصد افسوس به حال جمعیت که با فحط الرجالی مواجه است وبرادر نامرد این مکاره را به رهبری گزیده اند اگر فاطمه به حال پدر رحم نمی کرد باید کمی دلش به فساد الدین ربانی میسوخت واین عمل را مرتکب نمیشد میگویند وقت شهوت غلبه نماید غقل زایل میگردد اوبیچاره را کریمه صمیم یک ولگرد وبی بندو بار است فریب داده وبا استفاده از نام پدرش میخواسته مدل خودرا مشهور بسازدکریمه که بیش از چهل سال عمر دارد تاهنوز شوهر نکرده خواهر نعیم صمیم مقیم سعودی است او نیز ازین عملکرد خواهرش مبالات مینماید نزد انها پول در اوردن مهم است ولواز هر راه وطریقی که باشد وگرنه مالک ده ها ملیون دالر هستند وانصافا نه به سکس ضرورت دارند ونه هم به مد وفیشناینها تا که میتوانند به دین واسلام ضربه میزنند وا اسلاما
عبدالله مجددی

>>>   خوشحالم که زنان افغان ازغار نشینی به دانشگاه رو آورند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است