رییس عدلیه ولایت زابل در دفترش بیکار نشسته بود که ناگهان شیطان آمد و گفت: "یا شیخ در این سن کهولت به چه فکر می کنی؟ گفت: "به بهشت و غُلمان و جوی شراب و مست کردن در بین یک لشکر تشکیلات بهشتی".

شیطان گفت: "پشت آینده نگرد، بهشتت را در همین دفتر کاری ات پیدا کن". شیطان رفت و گلاب محمد خطیر کسی را ندید جز جوانِ 19 ساله ای که کارمند دفترش بود و پیشنهاد کرد اگر می خواهی به سعادت برسی تو بخواب و من هم می خوابم، نگران نباش 500 افغانی هم می دهم که آینده ات درخشان شود.

جوان تا فهمید رییس اش چه می گوید و چه می خواهد بصورت عاجل با موبایل اش از تمام کیف و کان او فیلم گرفت و دوان دوان برد به مقام دیگر ولایت زابل تا چهره رییس خلافکار را در نزد تمام دنیا افشا کند. جناب مقام هم تا از این موضوع خبر شد و این قضیه را بر خلاف منافع ملی کشور تشخیص داد جوان را بازدداشت کرد و گفت مگر رییس با تو کاری کرده که سر آلت تناسلی جناب ایشان اتهام می بندی؟ جوان که فکر می کرد قرار است جایزه نوبل را برای خدشه وارد نشدن به عفتش بدست آورد سر افکنده و پشیمان در زندان با ماتحت اش همچنان غمگین ماند تا در محکمه مُلک بی ساز و بی قانون وضعیت اش مشخص شود. موضوع که جهانی و بین المللی شد رییس عدلیه ولایت زابل نیز وظیفه اش به حالت تعلیق قرار گرفت و تا اطلاع ثانوی از نزدیک شدن به هر چه نرهای جوان ممنوع المس شد.

جناب رییس عدلیه هم در واکنش به این قضیه گفت من کاری نکردم، حتی پاچه تنبان این جوان را دست نزدم که از جنس چی است، فیلم هم فتوشاپ شده است و به جای من شرلوک هلمز در نقش اول این فیلم بازی کرده است و من همه چیز را با ضمیر آگاه و وجدانی آسوده تکذیب می کنم".

فعلا همه ملت نگران جوان 19 ساله زابلی است که چی شد؟ شد یا نشد؟ تکلیف ماتحت به کجا رسید، آیا جوان هنوز هم دست نخورده در زندان باقی مانده است یا تبدیل به فسیل شده است؟؟ من فکر می کنم پس از سخنان گهربار جنرال دوستم در مورد بچه جان لوگری ... سوژه داغ دیگری است که در این روزها ذهن مردم مومن و همیشه در صحنه کشور را مخدوش کرده است.... واقعا مسوولان کشور چرا به این وضعیت نگران کننده رسیدگی نمی کنند.... واقعا چرا؟

مهدی ثاقب

>>>   هردم از این باغ(فاسد) بری میرسد
تازه تر از تازه تری میرسد

>>>   آنروز که سیما ثمر با نام جمهوری اسلامی افغانستان مخالفت میکرد را همین مسلمانهای بچه بی ریش دارها قریب بود زنده زنده بخورنش خوبه تا ما ملت یک مسئله را بخوبی وباعمق وجود حس نکنیم هرگز حقیقت را درک نمیکنیم بفرما این هم از قضات و ملا های ما که سلمان رشدی پیش اینها باید لنگ بندازه

>>>   یک کمی پرس و پال کنید. ببینید رئیس عدلیه ولایت زابل از تبار ... نیست؟؟!!

>>>   شما یقین کنید که ای ادمک ریس زابل در بچگی خود خیلی مفعول بود بیچاره اینها از پدر پدر ای کسب شان است قرض خود جمع میکند

>>>   ثاقب صاحب قلمت همیشه سبز باد در کشوری که همه مردمم به انواع مشکلات دست بر گریبان است و خندیدن را فراموش کرده اند اگر روزی با خواندن همچنین طنز تبسمی بر لبی ظاهر شود خالی از ثواب نخواهد بود.
موفق باشی.
افغان

>>>   من نگارن هستم دامنه این اعمال دردفتررئیس جمهور کشانده نشود

>>>   حتمأ این جوانک بیچاره در زندان به دیگر هم اطاقی هایش قصه میکند که رییس عدلیه میخواست تجاوز کند و من گریختم و به مقامات دولت اطلاع دادم که اورا زندانی کنند، اما در عوض من را زندانی کردند.
هم اطاقی هایش خواهند گفت که ما خو بدون آنهم در زندان هستیم و ما دوباره زندانی نخواهیم شد و در نهایت یک چند سال دیگر در میعاد قید ما اضافه خواهد شد.
یا الله! تنبان خود را بکش!

>>>   سیما سمر به چنین موضوعات خیلی علاقه دارد

>>>   کسی بر ای آنجان پول داده تا چنین داستانی بسازد

>>>   من خودم از ولایت زابل هستم صفات اخلاقی این مردم برای من بسیار روشن است. این کار برای آنان یک کار عادی و معمولی است و هیچ جای شرم ندارد.در مساجد آنان طلبه هایی با نام چری در خدمت ملایان و پیش نماز مساجد بودند. با کمال تأسف یک روز در صنف مکتب یک معلم بسیار فاسد که از قندهار بود از متعلمین امتحان راست و دروغ می گرفت.از میان این سی نفر متعلم تنها دو نفر سالم بر آمدند.من که سنم شاید کمتر از دوازده سال بود از این واقعیت تلخ بسیار شگفت زده شدم خداوند بر این ملت رحم کند با این وضعیت از این مردم جز فساد و فتنه چه کاری ساخته است والله این قوم از قوم لوط هم بدتر هستند.

>>>   تشویش نکنید ولایات قندهار - زابل - هلمند - ارزگان اینها تمامش در رده ریس محکمه روان استن جالب نیست ای مسله از قدیم به ارث مانده جای حجالتی نیست .قرض باید جمع شود

>>>   هههههههخخخخ
کوشتی من را ازخنده.
ع

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است