تاریخ انتشار: ۱۳:۰۳ ۱۳۹۵/۶/۳۱ | کد خبر: 121395 | منبع: | پرینت |
حکمتیار! بیا که کابل دیری است از فراق ات آباد شده است. درختان سبز شدند و سرک ها تعمیر و خانه ها رنگ زندگی گرفته اند.
دیگر مسعود و مزاری نیست،
ربانی با سر کنده و تنی پاره پاره به آن دنیا رفت،
سیاف در شفاخانه هند بیمار و رنجور نفس می کشد،
محسنی کتاب دیگری در مورد مکروهات و مستحبات می نویسد و سال ها است در مرکز چند جریبی اش سیاست را رها کرده است.
جنرال دوستم سخنران ماهری شده است و بجای کشتن، سیاست می کند،
جنازه مولوی محمد نبی سال ها است که در زیر آوار خاک تفسیر بی کسی می کند،
مارشال فهیم در یک شب برای همیشه ابدی شد و از صحنه حذف شد تا بازیگران سیاست از صحنه تمرین به صحنه یک واقعیت داخل شوند،
عطا محمد نور همکاسه غنی شده،
داکتر عبدالله با ملا برادر ساز آشنایی می نوازد،
قانونی با عصایی بر دست در پس پرده می بافد و می دوزد،
گل آغا هنوز به تجارت های خانوادگی اش می پردازد و کرزی معرکه باز میدان پانزده ساله سیاست گاهی اینجا و گاهی آنجا آهنگ سیاست های چند بُعدی را می نوازد.
مهدی ثاقب
>>> جالب بود.تشکر ازنویسنده
>>> بیا با راکت هایت و یکبار دگر جشن آتش بازی بگیر و حمام خون بساز کابل را زیرا کابلیان همه از تو و چرکوک های دور و برت کرده پاک و منظم تر استند. پطلون پوشان را یکی زنده نمان همانطور که بالای مکروریانی ها دل پخته بودی حال بلاک های زیادی در کابل جور شده که همه خلاف اسلام نوع تو است. بیا بیا همه از دوریت پای لچ می خوابند.
>>> لا هول و لا قوت الله بالله.
سابق که یک راکت میزدی، ده خانه در یک منطقه چپه میشد. حالا این کافر ها و اولاد های شیطان از غرب آمدند و خانه های کانکریتی ساخته اند، نه بمب چپه شان میکند و نه راکت. فقط شیشه هایشان میشکند و باز شیشه نو میسازند.
گلبدین راکت یار.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است