خجالت می کشم به شیطان سنگ بزنم
 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۴۵    ۱۳۹۵/۶/۲۹ کد خبر: 121319 منبع: پرینت

دو سه سالی است که تصمیم دارم بروم مکه و با سنگ بزنم به کله شیطان اما گویا شیطان خجالت می کشد که من با سنگ او را بزنم. چند روز پیش از من شماره وایبر خواست و فرصتی شد و به من زنگ زد و گفت شما بیکارید مرا با سنگ می زنید، برو طنزت را نوشته کن، از سنگ زدن به من می خواهی چی را ثابت کنی؟

من سلام کردم، احوال خانواده اش را پرسیدم و سپس گفتم تو شیطانی و من باید با سنگ بزنم که گناهم بریزد چون نود و نه و نیم درصد گناهان من تقصیر توست، بدبخت، بیچاره، رانده شده، بی پدر و مادر، بی غیرت؛ اگر تو نبودی من تا حالا در باغ عَدن فقط کارم سیب خوری بود و داخل جوی شراب انگور ده هزار سال شفتالوی بهشتی می خوردم.

شیطان با نگرانی مرا کمی آرام کرد و گفت جان من آبرو ریزی نکن، من پیش دیگر شیاطین حیثیت و آبرو دارم و بعد ادامه داد، جانم من یک غلطی کردم و فقط یکبار از فرمان خدا سرپیچی کردم؛ شما آدم ها سرپیچی که هیچ اصلا خودتان را بجای خدا می گذارید و هر کاری که می خواهید انجام می دهید.

من حرفش را قطع کردم و گفتم: لعنتی حرف مُفت نزن، هز وقت تشناب می روم به تو لعنت می فرستم تا به مرض بواسیر گرفتار نشوم؛ خدا تو را شناخت و طوق لعنت به گردنت انداخت.

شیطان نگاه معنا داری به من کرد و گفت: خوب است که تو حاجی نشدی در غیر آن با سنگ که چی با موشک های بالستیک مرا می زدی؛ هنوز من به شما سجده نکردم شما بر سر بینی تان با من حرف می زنید اگر سجده می کردم که نسل ما را از روی دربار الهی منقرض می کردید.

من گفتم: بس کن شیطان، خدا گفته باید روزی صد بار لعنتت کنم تا مستقیم با کله بروم بهشت، با من حرف نزن، مرا به گناه وارد نکن، اصلا من با شما حرفی ندارم، اسم مرا هم از لیست وایبرت حذف کن.

شیطان التماس کرد که من لعنتش نکنم، فقط اجازه خواست یک خواهش کند؛ منم گفتم فقط مرا فریب ندهی که در غیر آن بصورت فوری از لیست؛ بلاک می کنم.

شیطان بصورت ورخطا و نگران زده گفت: فقط به بعضی از این حاجی های هموطن تان بفرمایید که با من شوخی نکنند و در وقت سنگ زدن به من شیطان کمی به وجدان خود مراجعه کنند، اصلا چطور دل شان می آید مرا بزنند؛ حالا از حاجی هایی که بخاطر جیب بری و دزدی حتی زیر دست و پا می میرند چیزی نمی گویم، باور کنید من دزد نیستم، من تا حالا کار قاچاق نکردم، من چه وقت آدم کشتم؟ جان من برای شان بگو که به من سنگ نزنند.

چیزی نگفتم و تماسش را قطع کردم و گفتم : اَعوذ و بالله منَ الشیطان الرّجیم"

مهدی ثاقب


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   حتماً نماينده ....در افغانستان هستي، و در دل حاجي ها شك مياندازي

>>>   سلام. مهدی ثاقت بسیار زیبا بود لذت بردم

>>>   چرا عین تا عربستان میروید شیطان خانه درکابل است چرا ارگ وپارلمان را بسنگ نمیزنید همه شیطان است موتر های سیاه را باسنگ بزنید مصرف بیجا نکنید درهمین شهر خودتان یک عالم شیطان است .
م ی

>>>   ههههههههههههه
ع

>>>   در کابل از سال 1371 ایقه شیطان رجیم آمد که نپرس!!!

>>>   در عربستان یکی از برادران لغمانی ما شیطان را بسنگ میزد شیطان در خواب لغمانی امد گفت ناجوان همه مردم که مرا بسنگ میزند خیر ولی تو که بچه کاکایم هستی تو چرا مرا بسنگ زدی .
rR


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است