ما از پی سنایی و عطار آمدیم
مولانا در یک سرزمین وسیع فرهنگی به دنیا آمد، زندگی کرد و نام و آثارش جاودانه شد و چنانکه خود می گوید:"ما از پی سنایی و عطار آمدیم"، حال کشوری نمی تواند مولانا را از آن خود داند و سنایی را دیگری پندارد 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۰۸    ۱۳۹۵/۶/۳ کد خبر: 120063 منبع: پرینت

مولانا در یک سرزمین وسیع فرهنگی به دنیا آمد، زندگی کرد و نام و آثارش جاودانه شد و چنانکه خود می گوید:"ما از پی سنایی و عطار آمدیم"، حال کشوری نمی تواند مولانا را از آن خود داند و سنایی را دیگری پندارد

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، شاعران و نویسندگان بزرگی که تاثیر گسترده ای در جهان داشته اند را انحصار مرزهای کنونی کشورها گنجاند نمی شوند، بلکه می تواند نقطه عطفی میان هم زبانان و افتخاری برای بشریت باشد.

همچنانکه بیدل در هندوستان زندگی کرده، رودکی در سمرقند، سنایی در غزنی، جامی در هرات و مولانا که در بلخ به پا خواسته و در قونیه فوت کرده است، همه این مفاخر می‌توانند وسیله‌ای برای پیوند ملل فارسی زبان باشند نه وسیله‌ای برای دوری و جدایی فرهنگ ها.

حال نمی توان مولانا را صرفا از جغرافیای کوچکی به نام افغانستان دانست، همچنان که نمی توان فردوسی را تنها به جغرافیای کوچکی به نام ایران نسبت داد، چرا که نگرانی های فرهنگی و دنیای فردوسی از بلخ تا سمنگان، زابل، بامیان، فاریاب، بدخشان و ... ادامه داد و قصه هایش از گوشه گوشه این جغرافیای فرهنگی و زبانی برخواسته است.

و اگر ما بخواهیم سرزمین گذشته را در جغرافیای اکنون کشورها جا دهیم و از دلش مفاخر را به خود وصله کنیم، مولانای امروز دیگر نمی توانست به راحتی گذشته از بلخ سفر را آغاز و از ایران گذر کند، چرا که دنیای امروز در مرزهایش محصور است.

با این وجود، همواره نگاه شرق به مولانا آنگونه بود که سعی داشت ابتدا تکلیف ملیتش را مشخص کند، اما غرب مولانا را به عنوان شاعری شرقی شناخت، آثارش را ترجمه و چاپ کرد و کرسی های متعددی برای شناخت وی به راه انداخت تا هم استفاده مادی کند و هم معنوی.

مولانا همواره ریشه بوده، ریشه قوی برای پیوند فارسی زبانان و از هر کجا که باشد، اکنون نه در بلخ است و نه در قونیه، بلکه در قلب میلیون ها انسانی است که در گوشه گوشه جهان با آثارش زندگی کردند و غرق در سماع شدند.

کد (18)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   اون زمان جایی به نام افغانستان وجود نداشته حتی خودتون هم افغانستان رو قبول ندارید و میگید کلمه ایی من درآوری هستش
اون موقع خراسان بوده و خراسان هم که میدونید مثل خیلی جاهای دیگه مثل آذربایجان مثل سیستان مثل کردستان مثل فارس برای ایران بوده و هست
اینکه یه عده انگلیسی اومدن و خراسان رو تکه تکه کردند دلیلی نمیشه که کسی بیاد خراسان و تاریخ خراسان رو که عجین شدست با ایران جدا بمونه
در هر حال همه ی این شاعرانی که اسم بردی همه ایرانی بوده و هستند و ما ایرانی ها تاجیک ها و بقیه اقوام ایرانی که شاید الان توی مرزهای فعلی کشور نباشند رو ایرانی میدونیم.
با یه نگاه ساده به کتیبه های تخت جمشید متوجه عرایض بنده میشید.

>>>   مولانا ایرانی بود به همین دلیل به راحتی از بلخ به قونیه رفت.

>>>   جملات بالا صحیح است ولی به شرطی که همسایه ها دست از انحصار طلبی بردارند وگر نه ما برای دفاع از فرهنگ خود دلایلی بسیار داریم .ولی فعلا نمیخواهم بیان کنم

>>>   چرا در سراسر متن ادبی زیبای خود این را ننوشتید که نام این سرزمین ادبی وسیع که پر از مفاخر و بزرگان بود خراسان پر افتخار نام داشت نه سرزمین ناله و فغان
شب بیدار

>>>   نوشتار عالی! بعد روز ها اخبار در باره ای تنش میان دو گرداننده حکومت وحدت ملی واخبار جنگ ونا بودی که باعث ازبین رفتن زندگی ها وبی خانمان شدن ها امروز چشمم به متن افتاد که دل ها را بیدار میکند ومتن ایکه پیام واقعی اشعار مولانای بزرگ وباقی شاعران این زبان شیرین وغنی را میدهد که حد ومرز نمیشناسد ودل ها را فتح میکند وزبان را از حد و مرز بیرون میبرد

>>>   بینش بسیار درست و حقشناسی در برابر بزرگواری راد مردان فرهنگ فارسی است. نگزارید که تنگنظری های مشت بی دانش راه را برای سوئ استفاده برای اهداف سیاسی سیستم های قدرت باز نگهدارد. این کار را حتی ایرانی ها هم میکنند. در فرهنگ اوغونستان تنها در ملکیت تام برخی از آنها ادعا می شود. خوشحال خان ختک ربطی به افغانستان ندارد و هیچگاه در این سرزمین شبی را نگزرانده است. اما در کابل جای های زیادی زیر نامش است. در هرات یک ساحه ای شهر را بنام اسپین ادی نام نهادند. هیچکس و من هم نمی دانیم این کی بوده است. تام خیالی؟ در هرات سد ها تن از بزرگان فرهنگ زیسته و مرده اند. تاجیکان بی غیرت به همه چیز تن در میدهند. و خود را میفروشند.

>>>   به نظر دهنده اول
شما در مورد کدوم ایران حرف میزنی؟
اگه منظورت همین ایالت پارسه که قرنها تحت حکومت حاکمان خراسانی ها بوده ویکی از ایالات خراسان بزرگ بوده بدون اسم فعلی اش جعلیه وشما همیشه یا مستعمره بودید یا جزیی از خراسان بزرگ لطفا بیشتر مطالعه کن. اطلاعاتت بره بالا. ...

>>>   ما باید همایش هایی در مورد سعدی وحافظ این شاعران افغانستانی بگیریم تا نام ویاد ان شاعران بزرگ از اذهان پاک نشود به هر حال قرنها ایران کنونی( پارس)یکی از ایالت های افغانستان بوده.

>>>   بـــه ( کتیبه های تخت جمشید.......
در یکی از کتـــــب ایرانی نوشته بود اسکنــــدر مقدونی اصلا ایرانی بوده > در سایت دیگری خواندم پدر پدرگلان اوباما ازشیراز بوده > براستی که هنر نزد ایرانیان است وبس !
ر

>>>   بیخبر تو اینقدر هم نمیدانی که چرا مولانا چرا از بلخ به قونیه رفت۰

>>>   بــــه (ما باید همایش هایی در مورد سعدی وحافظ این شاعران افغانستانی بگیریم ...........
شما اگر همایش برای حافظ میگیرید عیبی ندارد که یک شاعر بزرگوار ایرانی شیرازی را درافغانستان تجلیل کنید یا همینطور فردوسی طوسی را زیرا تجلیل از شخصیت های بزرگ درهمه جای دنیا رایج است وعیبی ندارد ، اما نیم از تاریخ کشورهای همسایه رابخود تاریخ ساختن تا ابد کاربرد ندارد زیرا تاریخ نگاران جهان هم موجود صحنه هستند وآنها تاریکی وغلطی هارا روشن میسازند حتی از خود کشور شما افرادی زیادی ازجمله ناصر پورپیرار درین مورد گفتنی های زیادی دارد ، تغیر نام شهر به نام های جعلی که درگذشته شهرت داشتند مثلا ناصر آباد رابه زابلستان تغیردادن اینها همه نمونه تقلب و دستبرد است
گیلگمش

>>>   اقای گیلگمش
چیزی که عوض دارد گله ندارد.

>>>   افغانستان کلمه ایی من درآوری هست طوری که خودتونم قبولش ندارید.دور نیست اون روزی که ناخالصی هایی رو از خراسان و آذربایجان بریزم همون جهنم دره ایی که ازش اومدن
در خطاب به اونی که نوشته ما باید همایش هایی رو در مورد...
فقط یه لحظه فکر کن اینایی که اسم آوردی افغان باشن
خخخخخخخ
کلا همه ی افغان ها تو توهمند بس که تریاک میکشن

>>>   فارسی تاجیکی دری همان یک زبان است۰ زبان و کلتور در سرحدات سیاسی امروزی منحصر نمیشوند، و ریشه خیلی عمیقتر از آن دارند که تنها منحصر به یک کشور امروزی باشند۰ناسیونالیست های کور مغز این بری و آن بری خجالت بکشید و انسان شوید۰
آیا رودکی تاجیکستان امروزی، جامی افغانستان امروزی، و سعدی ایران امروزی به زبانهای جداگانه شعر میسرائیدند؟ ...

>>>   امروز مشاهیر تاجکستان با فتخار خود را فرزند ایران زمین و نیاکان پارسی خود میدانند اما یک عده قوم پرست با فرهنگ طالب و داعش فکر میکنند مردم فارسی زبان ما اسیر خرافه آنها میشود من هیچ هراس و نگرانی نسبت به دوستان هم زبان خود در ایران و تاجکستان ندارم چون میدانم آنها خوب درک میکنند این نظرات شاخدار ضد ایرانی فقط میتواند کار یک اوغان قوم پرست متحجر باشد که نمیداند امروز عصر جهالت و حماقت نیست که با دروغ گویی بتوان تاریخ جعل کرد بلکه عصر دانش است کدام فرد مجنون و بی عقلی یافت مشود که این تاریخ های جعلی پشتونیزم ها را بپزیرد؟ یک مشت اراجیف در کله شاگردان مکاتب لیسه کردند که خود میدانند دروغ است ولی تعصب اوغانی نمیگزارد مانع جهالت شوند امروز هرکس میداند اوغانستان نامی صد و پنجاه ساله اختراعی انکلیس است و حتی حاکمان پشتونی هم خود را حاکم خراسان مینامیدند امروز دسترسی به آثار ادبا و مفاخر و دانشمندان ایران زمین و کتب تاریخ و تمدن های مشهور جهان کار سختی نیست فقط یک آدم خشک مغز متحجر میتواند در روز روشن بگوید به پدر کلانم قسم شب است و خودش هم باور کند اما مردم تابع جهالت او نمیشوند
مردم اصیل ولایت خراسان زمین هیچ مشکلی با مردمان ولایت فارس ندارند همیطور که مردم اصیل سیستان وتبرستان قدیم و آزربایجان با هم مشکل ندارند و به مفاخر و موطن تاریخی مشترک خود افتخار میکنند بلکه یک مشت بدخواه و اختلاف انداز قوم پرست که سودشان در تفرقه اندازی ببن پارسی گویان است از این یاوه نویسی شادمان مشوند اما نداند این خیال خام در کله اش تباه است و موجب رسوایی خودش میشود
عبدالحمید خراسانی

>>>   او که خود را با نام مستعار (ر) معرفی کردی تو این جمله (هنر نزد ایرانیان است و بس) را مسخره کردی چون نه فرهنگ و هنر و ادب میشناسی چیست این بیت شعر از حکیم ابوالقاسم فردوسی است که بیش از هزار بار نام ایران زمین را میستاید و نزد همه پارسی زبانان و بلکه سایر اقوام ایرانی کرد و بلوچ و مازنی گیلک و آذری محبوب است وی همچون دیگر شعرای نامدار فرخی سیستانی ابوشکور بلخی ظهیر فاریابی و سنایی و رودکی خود را فرزند ایران زمین میداند و خوب ولایات آن را میشناسد اما هرگز یک قوم پرست اوغان آن را درک کرده نتواند چون تظاهر به دوستی فردوسی میکند ولی قلبا با او متنفر است و کینه از زبان فارسی دارد.

برایت بگویم این شعر یعنی تمام توریستها که به اصفهان و شیراز و شهرهای ایران زمین می آید به این شعر اعتراف میکند فرهنگ را فرهنگ شناس یابد و در د جواهر را در شناس شناسد نه....
در تاریخ است روزی فردی به نام مکس خان از قوماندهان محمود اوغان بود میخواست مقبره حافظ شیرازی را خراب کند چون بر مزارش رسید اهل شیراز گفتند وی در زمان خویش ادیب و شاعر و حافظ قرآن بوده و نزد ما محترم است و ما بر دیوانش فال حافظ میکیریم وی گفت پس من فالی گیرم که آن را خراب کنم یا خیر چون دیوان حافظ را باز کرد این شعر آمد (ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست!
ظلمات است بترس از خطر تاریکی)
وی در حالیکه سخت حیران و متعجب مانده بود شیراز را ترک کرد.

>>>   برادر گیلگمش اولی به جعل و تقلبکاری در بین قوم پرستان خودمان است اکر آنها نام سبزوار را شیندند کردند و نام های فارسی را در خراسان را حذف کردند و بر آثار تاریخی هرات تاخت و تاز کردند و آنچه که نام ایران و فارسی بود تراشیدند و حتی به سنگ مزارها هم رحم نکردند و من این را از بزرگترها که یادشان میاید شنیده یاد دارم چرا نام تاریخی خراسان با این که دو ربعش در افغانستان کنونی است محذوف گردیده و نام اصلی سیستان و مرکز آن زرنج هم فراموش شده ، زابلستان و دیگر نام ها همه همینطور مقصر قوم پرستی و جهالت برخی مردمان خودمان است

>>>   اما جناب (ر) این که در فلان سایت مطلب مزخرفی بوده دلیل نمیشود صدهزار سایت مزخرف وجود دارد چه ربطی دارد؟ در سایت های اوغان اراجیف کم است؟

>>>   من هیچ گاه خود را افغان نمیدانم هویت جعلی انکلیسی هم نمیخواهم خراسان را با هیچ نام جعلی عوض نمیکنم

>>>   " ر " آن معلوماتی را که در بالا نوشته در کتاب پته خزانه که یکی از اختراعات پشتو تولنه وقت بوده خوانده، گناهش نیست۰


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است