شاه امان‌الله بعد از حصول استقلال سياسى، به نقش زنان در روند تحولات اجتماعى توجه خاص مبذول داشت. به تأسيس انجمن نسوان و مکاتب دخترانه اقدام کرد.
وى تعدادى از دختران را براى فراگيرى تحصيلات عالى در رشته‌هاى طبابت و نرسنگ و غيره به ترکيه فرستاد.

شاه ازدواج با صغير را ممنوع اعلام کرد و ازدواج مرد با چهار زن را به يک زن محدود ساخت.
شاه امان‌الله در مورد گرفتن طويانه و عروسى قيوداتى وضع کرد تا فشار عروسى را از روى شانه‌هاى خانواده داماد کم کند.

سن ازدواج را براى مردان ٢٢ سال و براى دختران ١٨ سال تعيين نمود، اما در لوي جرگه دوم در سال (١٩٢٤) که بخاطر خاموش کردن شورش پکتيا تدوير يافت، چون اکثريت اعضاى آن جرگه را ملاکين و خان ها و روحانيون متعصب تشکيل مي دادند، بعضى تعديلات در برنامه ريفورم ها وارد شد که دولت مجبور شد موقتاً آنرا بپذيرد.

با همه دشوارى‌هايى که برسر راه شاه امان‌الله قرار داشت، در برنامه‌هاى اصلاحى دولت براى حقوق زنان فصل خاصى عنوان شده بود.
بنابر در خواست ملکه ثريا، در تابستان ١٩٢٨ «انجمن حمايت از نسوان» تشکيل شد. به شهرداری دستور داده شد تا لیست زنان بیوه و بی سرپرست را ترتیب و آنها را در شفاخانه‌ها و لابراتوارها شامل کار نماید.

شخص ملکه ثريا اداره مکتب مستورات را با همکارى عده اى از زنان روشنفکر کابل به عهده گرفتند. کار نشر مجله «ارشاد النسوان» را مادر ملکه (اسما اسميه) و روح افزا طرزى، دختر محمد زمان خان طرزی کاکاى ملکه بدوش گرفتند.
"ارشاد النسوان" نخستین نشریه مخصوص زنان بود که در دوران اصلاحات امانی در اول حمل سال ۱۳۰۰ خورشیدی به مدیریت اسما رسمیه، همسر محمود طرزی در کابل منتشر شد.

وقتى جشن استقلال تمام گرديد، لوي جرگه تدوير يافت که در آن يک هزارویک نماينده از سراسر افغانستان اشتراک ورزيده بودند. امان‌الله خان با بعضى از نمايندگان ديدارخصوصى داشت و به آنها پروگرام‌هاى اصلاحى خود را تشريح نموده گفت که براى زنان آزادى داده شود، تعدُد ازدواج غيرقانونى و تعليم و تربيه زن و مرد اجبارى، اجراى طلاق از طريق قانون مدنى صورت بگيرد، داشتن اسلحه منع گردد و بانک ملى تاسيس و در پهلوى پول مسکوک پول کاغذى چاپ شود. لوي جرگه هيچکدام از اين اصلاحات را نپذيرفت، بخصوص نمايندگان قبايل سرحدى که تحت نفوذ حضرات شوربازار بودند آنرا رد کردند.

در لوي جرگه ١٩٢٨ که زنان هم در آن اشتراک ورزیده بودند، کبراجان، خواهر شاه امان‌الله به نمايندگى از زنان افغانستان سخنرانى کرد.
شاه امان‌الله یک ماه بعد از لوی جرگه (هفته اول ماه اکتوبر) چهار جلسهً بزرگ در قصر ستور وزارت خارجه دایر کرد که در هر یکی ششصد تن از معاریف و مامورین عالی رتبه با خانم های شان بشمول دپلوماتان خارجی مقیم کابل اشتراک داشتند.
شاه در بیانیه روز چهارم خود بر این موضوع تاکید نمود که ظرف دو ماه دیگر برقع از سر زن ها برداشته خواهد شد و بجای آن یک روسری (دستمال) مانند زنان ترکیه بر سر انداخته می‌شود که در زیر گردن گره می‌خورد. مگر شاه متذکر شد که اختیار اینگونه ستر اجباری نیست.
همچنان شاه به این نکته اشاره کرد که چادری در اسلام فرض نیست

حمیرا ثاقب

>>>   افغانستان همان افغانستان 97 سال پیش نیست بلکه افغانستان 197 سال پیش است هنوز که هنوز است مردم اش تعصب قومی زبانی و مذهبی را دارند و تا هنوز بی عقل و شعور باقی مانده اند و بازیچه دست بیگانه گان قرار میگیرند

>>>   شاه امان الله با اصلاحات مزخرفش خواست با خداوند ج مقابله کند ولی خداوند با یک چال چنان مات اش کرد که حتی فکرش را هم نمیکرد. خداوند از گناه های او بگذرد.

>>>   شاه امان الله مردی ظاهر بین وفاقد تدبیر واندیشه بود او آب را ندیده موزه های خود را کشید ترقی را در تغیر لباس و بی حجابی زنان می دانست بنا بر چشم دید غبار امان الله دستور صادر نمود ،فردا همه مامورین بادریشی وکلاه شپو سر کار خود بروند ودر همان زمان صدجوره دریشی و نود دانه کلاه شپو در دکان های کابل موجود بود مردم از ترس نتوانستند بالای وظیفه خود بروند شاه با لای عقاید وباور های مردم دست درازی نمود کاری که هیچ آنسان عاقلی به آن دست نمی زندخون کاکای بی گناه خود را در. حالتی ریختاند که تسلیم شده بودوادعای رسیدن به قدرت را درسر ندشت با آنکه میدانست پدرش به اساس توطه مادر و نادر خان به قتل رسیده با نا جوان مردی پدر استاذ خلیلی را اعدام نمود امان الله مانند. ا سلافش دوست محمد یعقوب خان ووو دست نشان ده وایسرای هند بریتانیا بودند آنها برای بقای استعمار در نیم قاره هند همکاری نزدیک داشتند عاقبت گرگ زاده گرگ بود گرچه با آدمی بزرک شود آمان الله استقلال را حصول نکرده استرداد استقلال به اساس معاهده بود که در صورت بی طرف ماندن افغانستان درجنگ جهانی اول انگلیس تضمین دادن استقلال افغانستان را به رسمیت می شناسد
گل جان از شمشتو

>>>   همان رهبران بي عقل بودند كه تا امروز ما در اتش تعصب و بي عقلي مي سوزيم
امان الله اگر عقل مي داشت در ان زمان روي إصلاحات روبنايي خود را و مردمش را خراب نمود .
فايق

>>>   اکثریت سران بی سر و پای مجاهدین خانمهای خود را در کابل پشت دیوارهای کانکریتی "نگاه" میکنند، ولی در بیرون از کشور چنان "آزاد " اند که قریب است به "نایت کلبها" با "بایفریندهای" خود بروند!!!

>>>   اگر تمدن وترقی در بی حجابی وبرهنگی باشد باید حیوانات از همه مترقی ومتمدن باشند

>>>   زنده باد آرمانهای شاه امان الله غازی

>>>   خودی شاه امان الله هدفش. مرامش. غیرتش. اصلاحاتش وفادار بودنش به این سرزمین. واقعا جای ستایش قدردانی است . اما درآن زمان کشور روبه به پیشرفت بود یک تعداد آدمهای خبیث وخود فروخته و جاسوس اجنبی ها بعنوان ملا و مولوی وپیش نماز مردم ساده لو را علیه شاه تحریک کردند که بعدآ ها نقاب از چهره کثیف خبیث این ملا لنگ برداشته شد.که دیگر کار از کار گذشته بود. اما شاه امان الله غازی مرد دلسوز و ادم رحم دل بود باخود گفت بخاطر این جاهلان که خون بی گناهان ریخته نشود از قدرت کنایه گیری کرد اگر نه ميتوانست و خوب هم میتوانست مثلی آتاتورک رفتار بکند.ای کاش که رقم آتاتورک رفتار می کرد (( ای شاه عزیز روحت شاد و یادش گرامی باد)

>>>   این مقاله مشابه به فتوای آن ملای انگلیس است که 40 سال درمسجد پل خشتی به مردم نماز جماعت داده بود وعلیه شاه امان الله خان غازی تبلیغ کفرکرده بود

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است