رهبران افغانستان در مقابل همدیگر در درون کاخ ریاست جمهوری و کاخ ریاست اجرایی موضع گیری می کنند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، هیلی ارشاد، عضو مجلس نمایندگان گفت: مشکل اساسی میان داکتر عبدالله و اشرف غنی بر سر تقسیم چوکی و قدرت است و هیچ چیز دیگری برای آنها مهم نیست. نه اوضاع هلمند برای آنها مهم است و نه جنگی که در تمام ولایات است. خون مردم و جوانانی هم که ریخته است به هیچ عنوان اهمیتی برای آنها ندارد.

وی افزود: این دو رهبر با تشکیل حکومت وحدت ملی برای یکبار آرای مردم را زیر پا کردند و حالا بار دیگر می خواهند با آرزوهای مردم بازی کنند و به تمام امیدهای مردم خاک بپاشند.

این نماینده مجلس با انتقاد از سر وصداهای اخیر دو رهبر حکومت ابراز داشت: این دو رهبر باید به صورت حرفه ای باهم می نشستند و اختلافات خود را حل می کردند. نیازی نبود که به پرده تلوزیون ظاهر شوند و ضرورتی نداشت که تا این حد سر و صدا بلند شود و ملک را به بحران ببرند.

کد (30)

>>>   آنها ماه ها قبل در "چشم مردم چی که در چشم روشنفکران هم خاک پاشیده اند" ، هیلۍ جان!!!!!

>>>   افسوس که یک تعداد ...... حاکمان سرزمینم هستند . افسوس... حبیب الله یوسفزی

>>>   دوستان،
همو مداریهایی که همیشه می گفتند مار و موشخرما را به جنگ می اندازند، کجا شدند؟
شاید شماری از شما به یاد داشته باشید که روزهای بازار در اطراف و گاهگاهی در شهرهای بزرگ مردی در گوشه یی از بازار بساط پهن می کرد و به نمایش می پرداخت. یکی از این نمایشات جنگ انداختن مار و موش خرما بود، مگر هیچگاهی این جنگ انداختن عملی نمی شد. مداری با چال و نیرنگ و فریب و حرافی خاص خودشان مردم را سرگرم می کردند و ازآنها پول می گرفتندد. گاهگاهی اصلاً مداری نه موشخرمایی داشت و نه هم ماری، بلکه یک سبد پوشیده با تکه و یک خریطه را روی میدان می گذاشت و مردم ساده دل تصور می کردند که دراین خریطه و سبد مار و موشخرماست و اینک مداری آنها را به جنگ می اندازد- امیدی که هرگز به حقیقت نمی پیوست. البته شماری از این مداری ها شادیباز هم بوده اند.
از خصوصیات دیگر این مداریها آن بود که افرادی از خودشان را در میان جمعیت داشتند که گاهگاهی به صحنه داخل می شدند و منحیث فردی از جمعیت چالبازی های مداری را راست و درست جلوه می دادند. مثلا بخشی از نمایش این می بود که نی (توله) مداری بند می شد. آن وقت مداری ادعا می کرد که یک نفر در بین جمعیت توله اش را بند کرده است. با هزار قسم و افسانه و درامه آن از آن فرد می خواست که به میدان بیاید. آن مرد می آمد، اعتراف می کرد که توله مداری را بند کرده است و درامه ادامه می یافت...
آیا هنوزهم مداریها را در شهر ها می تون یافت و یا همه سیاستمدار و قصرنشین شده اند؟
پ.ن: در مورد گروه دیگری از مداریها که شرافت پیشه و کارشان را می دانستند در فرصت دیگری صحبت خواهیم کرد.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است