سخنان عجیب امام‌جمعه وهابی مکه
 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۱۱    ۱۳۹۵/۵/۲۳ کد خبر: 119408 منبع: پرینت

«خالد الغامدی» امام جمعه وهابی و خطیب امروز مسجدالحرام، مدعی شد که فرشته‌های خداوند علیه ستمگران در سوریه می‌جنگند.

«خالد الغامدی» امام جمعه و خطیب نماز جمعه امروز مکه مکرمه در صحن مسجدالحرام، مدعی سخنان عجیب دیگری شد.

به نوشته پایگاه خبری روزنامه رأی الیوم، وی گفت: خداوند فرشته‌هایی برای جنگ با ستمگران و ظالمین در بلاد شام دارد و آن‌ها را مأمور هلاکت و مجازات ستمگران قرار داده است.

الغامدی در ادامه گفت: عده‌ای از فرشته‌های خداوند هم در مکه و مدینه برای محافظت از این دو شهر حضور دارند و از ورود دجال به آن جلوگیری می‌کنند.

این مفتی وهابی، سپس تأکید کرد که ایمان به ملائکه از اصول دین و محکمات شریعت است.

پیش از این هم «محمد العریفی» دیگر مفتی وهابی عربستان به نقل از یک شیخ سوری گفته بود که پسرش افراد سفید پوشی سوار بر اسب‌های سفیدی را در سوریه دیده است که فرشته‌های خدا بودند و علیه ارتش سوریه می‌جنگیدند.

کد (6)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   این اعراب خشتک کشال را عیاشی، شراب و پول مست کرده و هزیان میگویند. حتمن نشه بوده.

>>>   اگر موجود میبودند اول شاه وشاهزادگان مفسد را راه نمیدادند

>>>   عربستان تمام فساد به کشورهای اسلامی درجهان است امید است مورد غضب الهی قرارگیرد

>>>   برادران اگر ایمان به الله وروز رستاخیز دارید به حرم وامام حرم توهین نکنید..... اکثریت مردم افغانستان وپاکستان ازقبرها کمک طلب میکنند. تعصبات مذهبی تانرا کنار بگذارید.
حاج سیدزاده ازولایت باستانی تخار

>>>   انکار از فرشتگان اسمانی و دفاع مظلومین وستم دیدگان از جانب الله ج انسان را به شرک میرساند و مانباید بخاطر بد بینی و یا ترحم بیکطرف خود را به شریک و گناه نزدیک سازیم حرفم بخاطر سخنان مفتی هایعربستان نیست هدفم در کل است .

>>>   جناب سید زاده ،وقتی یک تکه پارچه پیراهن یوسف به اذن الله شفای چشم یعقوب شد،قبور اهل ایمان هم به اذن خدا شفا میدهند.

>>>   علت چرس كشيدن بيش از حد است.
علم ثابت كرده كه وقتي كشيدن چرس يك قسمت از مغز فلج ميشود و به همين علت
چيز هاي عجيب و غريبي به چشم انسان ميايد،
بنا براين اين مفتي قبل از نماز به چرس رجوع كرده بوده،
مولوي سبحان قل از لندن.

>>>   لا حول ولا قوت الله بالله العظيم.
حقيقت است.
برادران ديني و مسلمان و مؤمن من.
يك خاطره از دوران... ب يادم امد.
در دوران .... من در سنگر بودم و از سرما هلاك ميشديم.
براي همين براي ما چرس مياوردن تا گرم شويم و هم نترسيم.
از شما چه پنهان كنم.
يك شب چرس رفيقم را دزدي كردم و به جاي او هم چهار پلته
چرس شيرك كشيده بودم و در سنگر خمار بودم كه
سر ما كافر حمله كرد.
وقتي مرمي فير ميكرد من احساس ميكردم لشكر مگس از
بغل گوشم ميرود و من مثل فرشته ها بال كشيديم و لباس سفيد
دارم و در اسمان پرواز ميكردم.
خلاصه ٢٢ نفر از همسنگران من در اون شب شهيد شده و من صبح همان شب
خودم را زير كوه سر برفها پيدا كردم و زنده ماندم.
بعداً به مولوي صاحب گفتم و او گفت كه لباس سفيدت
همان برف بوده
لشكر مگس هم همان باران مرمي بوده.
پرواز كردنت هم همان كه از كوه لول خوردي بوده و تو نشه بودي
و اين ها خيالي بوده.
ولي خوشا به حالت كه زنده ماندي انهم براي كشيدن چهار پلته چرس بوده.
فضل الرحمن از پلخمري.

>>>   من با مولوي صاحب و فضل جان موافقم.
من درايور لين كابل مزار هستم.
براي اينكه در راه مانده نشوم قبل از حركت چرس ميكشم.
قسم به خدا كه همين موتر هاي كه از پيش رويم تير ميشن
مثل كه از بغل گوشم پشه وَز وَز كده تير ميشه.
ادما ره به اندازه مگس ميبينم.
اين مولوي مكه هم مثل كه چرسي است از همان چرس
هاي شيرك ميكشه و به ان پسر شيخ سوري هم از همان
چرس شيرك ميته.
گور و گردن شان.
خليل پنجشيري از رخه


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است