افغانستان به یکی از طولانی ترین جنگ های تحمیلی تاریخ منطقه مبدل شده است.بواسطه روند طولانی جنگ 60 فیصد مردم افغانستان دسترسی به نیازهای ابتدایی زندگی در این عصر تمدن نظیر آب پاکیزه آشامیدنی ، غذای روزمره یک تکه نان ، خدمات بهداشتی ، آموزش ، پوشاک و حتی سرپناهی ندارند.

زراعت در طی این چهارده سال نیازمند تحول بنیادی بود ولی متاسفانه با وجود میلیاردها دالر کمک جامعه جهانی به دلیل کادرستیزی رهبران، زراعت ما امروز هم ماشینیزه نشده است و غم ملت مظلوم افغانستان و حفظ جان از بابت به دست آوردن یک لقمه نان بر آورده نشده است و زراعت کشور ما به شکل سنتی و نسل به نسل به صورت میراث باقی مانده است.

دفتر کمیسیون عالی بخش حقوق بشر سازمان ملل متحد در 2010 تلاش های متداوم در جهت جمع آوری مثمر ارقام فقر و طرز دید، نظریات و معلومات خود را طی مصاحبات انجام شده به حکومت مولک الطوایفی شریک ساخته است .

عدم توجه حکومت مولک الطوایفی در چهارده سال به زیر ساخت های اقتصادی بخصوص پروژه های تنظیم آب اثرات بیکاری و محرومیت از رفاه و آسایش و امکانات مادی زندگی مردم را در این کشور به شدت تحت تاثیر قرار داده و مردم بی دفاع کشور را با مشکلات زیادی از جمله فرار جوانان روبه رو ساخته است.

رفاه و آسایش و امنیت اجتماعی جز کار کرد های اصلی یک حکومت توانمند شایسته سالار است و همچنان دولت وظیفه دارد برای اتباع کشور امکانات کار ، مسکن ، خدمات درمانی ، خدمات آموزشی و آب آشامیدنی را فراهم کند و با ایجاد کار خانه ها زیربنایی اقتصادی ، مردم را از بیکاری دایمی به سمت اشتغال کامل سوق دهد.

فقر پدیده ای پیچیده و چند بعدی است و ابعاد مختلف آن در کنش متقابل با هم دیگر است.فقر یکی از بزرگترین پدیده های وحشت آفرین معاصر امروز است که در افغانستان اثرات زیادی را برجای گزاشته است. دلایل فقر امروز در افغانستان عدم توجه دولت در طی ۱۶ سال به رفاه کل اجتماع و نابرابری ها می باشد اما خود افراد هم بی تاثیر نیستند.

فقیر کسی است که نمی تواند خود را از حالت فقیر بیرون آورد. بنابراین باید دولت تمرکز خود را بروی شکاف قابلیتی و توانمندی افراد متخصص بگذارد و در این حالت سیاست هایی ازطرف دولت مد نظر قرار گیرد که معطوف بر رشد قابلیت های فردی و توانمند سازی افراد باشد.

اگر فقر و نابرابری تک تک افراد فقیر کشور ما را محصول روابط اجتماعی ، ساختار قدرت و عملکرد فرد ارزیابی کنیم آنگاه برای رفع آن نیز باید سیاست هایی را مد نظر قرار دهیم که نقطه عزمت آن با توجه به سه عامل فوق باشد.

دولت برای مبارزه با فقر باید به اصلاح روابط اجتماعی و اصلاح ساختار قدرت سیاسی و همچنان عملکرد افراد در قالب آنچه که امروز به آن توامند سازی می گویند.

توامند سازی به معنای قدرت بخشیدن افراد به کسب آموزش حرفه ای است و این یعنی به افراد کمک می کند تا احساس اعتماد بنفس خود را بهبود بخشند ، افراد برای ناتوانی خود در کارهای حرفه ای مسلط شوند. توانمندی سازی فرایندی است که در اثر آموزش موجب رشد شغل های حرفه ای می شود.

چنانچه می دانیم طی 35 سال جنگ مهاجرانی که از کشور خارج شده اند از امور زراعت و باغ داری دور بودند بنابراین وقتی به شغل زراعت برمی گردند هیچ نوع تجربه کاری و دانش حرفه ای نخواهند داشت.

به دلیل اینکه بنیاد اقتصاد افغانستان از گذشته تاکنون بواسطه تولید محصولات زراعتی و فرآوردهای باغداری است. علاوه بر آن محصولات و فرآورده های باغداری بخش بزرگی از غذاهای انسان را تشکیل می دهد.

کاشت درختان میوه دار متنوع درساحات سبز امکان آشنایی و افزایش آگاهی های اجتماعی ، نسبت به درختان را فراهم می کند.

اختصاص پارک های ساحات سبز محیط های آموزش در باغ بوتانیک به کاشت درختان میوه دار و بوته های میوه های گوشتی ، زمینه تحقیق در
جنبه های مختلف گیاه شناسی را برای دانشجویان در کار پرکتیک نیز ممکن می سازد و سازگاری گونه های درختان را در زون معلوم می کند.

یکی از راه های بسیار موثر در کنترل فرسایش این گیاهان ونباتات در ارایه خدمات بوم شناختی است.

آموزش گیاهان نباتاتی که دارای حدود تحمل خوبی نسبت به شوری ، خشکی ، قلیایی بودن خاک تشعش شدید آفتاب بسیار هستند در مرکزهای تحقیقاتی باغ های بوتانیک اکثر کشورها از طرف متخصصین در هر شرایط کشور برای سرسبزی و بهبود محیط زیست ضروری است.

تشویق باغداران جهت برگشت به شغل باغداریشان و تامین آنها با نهال ها ودرختان سنتی و لوازم کار ، ترویج نهال ها و درختان در منطقه که مطابق شرایط اقلیمی منطقه سازگار باشد، پاک کاری و پرسس میوه مطابق به نورم های بین المللی ،کمک در جهت حاصل برداری ، ذخیره و نگهداری محصولات میوه تر و خشک ، کمک در حفظ نگهداشت ، انتقال و بازاریابی برای محصولات باغداران ، تاسیس دستگاه های پرسس میوه برای باغداران در ولایات که امکانات تولید میوه است.

از وظایف خاص باغداران بزرگ در نواحی ولایات روستاها آن است که هنگام گردآوری محصول و میوه های باغی ، بخشی از آن را به بینوایان و نیازمندان بدهد.

خلاصه باید حکومت وحدت ملی بصورت عاجل تدبیر اتخاذ و ساختارهای قدرتمند و هدفمند را ایجاد کند و نیروهای کیفی و کاردان تحصیل کرده با تجربه مجرب را بکار گرفت و با عزم و اراده برای اجرای عدالت ، رفع فقر ومحرو میت ، فرصت های شغلی را ایجاد کرد و پاسداری از ارزش سلامت جامعه افغانستان ، سلامت نظام اقتصاد را برای تامین رفاه و آسایش و امنیت عمومی اقدام نمود.

(داکتر یار محمد حیدرزاده)

>>>   مـغــــز متفکز به اینها میگویند:
مسعود و محمود حسنی؛ پناهندگان افغانستانی در هالند، اولین وسیله پروازی بدون سرنشین را اختراع کرده اند که قادر به تشخیص، نقشه برداری و از بین بردن ماین های زمینی میباشد.
به گزارش مانیتورینگ خبرگزاری آوا، ماین روبی توسط این وسیله پروازی طی سه مرحله انجام می شود، در ابتدا این وسیله بالای منطقه پرواز میکندو با نقشه برداری دقیق مناطق پرمخاطره راجی – پی – اس شناسایی میکند.
سپس این وسیلۀ مجهز با بازوی میکانیکی کشاف، به اندازۀ چهارسانتی متر بالاتر ازسطح زمین ،به تشخیص ماین های زمینی می پردازد.
درنهایت ، این وسیلۀ مجهز با بازوی میکانیکی هریک از ماین ها را پیدا میکند. و سپس از یک فاصلۀ امن و معین بوسیلۀ یک تایمر آنرا انفجارمیدهد و از بین می برد.
این مخترعان جوان در ماه گذشته میلادی عملاً نشان دادند که چطور بازوهای روبات میتواند به عنوان مثال یک توپ بازی را از زمین برداشته از محل دور و سپس آنرا دریک موضع خاص عیناً مانند یک ماین کوچک انفجار میدهد.
مسعود حسنی میگوید این روبات یک طیاره بدون سرنشین بوده و می توان آن را انکشاف داد. در واقع بحیث یک روبات چند منظوره پرواز میکند و کارهای بسیارمشکلی را که مردم بخاطر دلایل ایمنی و امثال آن قادر به انجام آن نیستند، میتواند اجرا نماید
برادران حسنی سه سال را برای کارهای انجنیری این طیاره ماین روب صرف کردند.
حسنی می گوید بدنه و داخل طیاره بدون سرنشین، پوشش و تمام کارهای خاصی را که انجام داده اند از نرم افزارهایی استفاده کرده اند .
حسنی درحومۀ شهر کابل بزرگ شده و تخریب ماین های زمینی را در سنین جوانی تجربه کرده است.
حسنی در نوجوانی، به حیث یک پناهنده به هالند سفرکرد و درسال ۲۰۱۲ از اکادمی آیندهوڤن فارغ التحصیل شد.پروژۀ فارغ التحصیلی وی یک وسیلۀ بادی ساخته شده از نی بود.
قرار است طی دو ماه آینده حسنی پروژۀ خود را در افغانستان آزمایش کند.
این برادران در نظر دارند تا سال ۲۰۱۷ نمونه ی پیشرفته تر این ربات ماین روب را بسازند
گیلگمش

>>>   سلام جناب داکتر یار محمد حیدر زاده صاحب ! امید است که به متفکرین جهان توهین نکنید . متفکرین پدیده های نو و جدید را اختراع کردند وما متفکرین پوچ مغز قبیله گرا و ناکارا هستیم ودر تفریقه و نفاق دست بالا داریم و هر روز مان بدتر از روز دیگر است و هست . می پذیریم که آدم های خوب و زمینه برایشان مساعد گردد متفکرین هم پیدا خواهد شد ومردمان افغانستانی زکاوت شان خیلی بلند است ولی حاکمین در تاریخ ایم دیار به جز جنگ وویرانی و تفریقه بینداز حکومت کن کدام ثمره مثبت نداشته اند ودستار خوان شان دایم خالی و اگر بر شب دارند به فردا ندارند و دانشمندان و عدالتخواهان مطلق در عاشه قرار دارند.
زره

>>>   متفکر دوم جهان مغزش از کار افتاده است. مغزش در اختیار خودش نیست. تفکرش را دیگران برایشان می دهد.
فرید

>>>   وعده دیگر جناب رئیس جمهــــور ایــن بـــود که عـمـــر مـــردم را افزایش میـــــدهنــــد معلوم نشد درین بخش تاحال چی کرده اند
ر

>>>   "متفکر دوم جهان" آدم فوق العاده "ترسو" است او از "پتکه های" عطا و گلمرجان .... زیاد ولی ناحق میترسد.

>>>   اگر رئیس جمهورمتفکرنیست پس آنهائیکه کشوررابه کندواله تبدل کرده بود متفکراند؟

>>>   غنی گک بیچاره متفکر نیست ، چهل سال زندگی دریک کشور پیشرفته مثل امریکا و رسیدن به درجه پروفیسری وتدریس دردانشگاه وی را تغییرنداده است. او یک قبیله گرای درجه یک است. فراتراز تفکرقومی چیزی را نمیشناسد ، چطور میشود وی را متفکرخطاب کرد. او هزاران قدم با مرز انسانیت وانسان عادی فاصله دارد چه رسد به متفکربودن. خوب شد که تجربه ریاست جمهوری اش وی را برای همه شناساند.
من با نام این .... ازسال 1988 یعنی سال خروج شوروی ازفغانستان آشنا شدم وآنهم ازطریق صدای امریکا وبی بی سی.
سوال خبرنگاراین بود که بعداز خروج شوروی مجاهدین مقاومت چه راهی را انتخاب کنند. اشرف غنی احمدزی واضحاً مجاهدین را تشویق کرد تا به حملات خویش به دولت کابل (حکومت داکترنجیب) ادامه دهند. وی وامثالهم به همان اندازه طالبان جنایتکار وگروهی ازمجاهدین جنایتکار مقصراست. وی دانسته گروه های مجاهدین مورد حمایت سعودی وپاکستان را به کشتن مردم کابل تشویق کرده است. مجاهدین پیرو سعودی وپاکستان که خرد وعقل نداشتند اما اشرف غنی که آدم تکنوکرات بود ، چطور شد که وی هم به کشتن وراکت پراکنی فتوا داد. اشرف غنی وپیروان اوبدانند که ملت حافظه تاریخی دارد ، آنروز ها فراموش ما نشده است. من که آنسال 13 سال داشتم هر روز را با اضطراب از منزل به سوی مکتب میرفتم ، بارها شاهد بودم که انسان های بیگناه توسط جنایت کاران دنباله رو سعودی وپاکستان وبه تشویق غنی های غرب نشین کشته شدند. وجدان غنی وامثالهم مرده است اگر وجدان میداشت امروز باید ازفرط شرم وخجالت سکته میکرد اما میبینیم که چنین نیست وحتی ادای یک انسان دلسوز را هم درمیاورد.

>>>   او برادر همین متفکر صاحب را وقت بدهید تا تحقیقات شان تمام شود. اینکه تا آنوقت ملا نصرالدین میمیرد یا خرش یا تیمورلنگ اینرا به بی بی گل غرض نیست.

>>>   از روزیکه مثل این متفکرین در افغانستان جایگاه پیدا کرد زراعت افغانستان از بین رفت چرا از کود کیمیاوی زراعت بخاطر تباه کردن مردم استفاده کرد و این نوع روش رادر افغانستان اختراع کردند . دگر کدام اختراع از این ها به خاطر نداریم . انتخاب کردن بی سوادان را به پستهای بلند . دفاع از قاتلین خواندن مقاله های شیرین بی عمل و بی نتیجه کر سر دادن بی اعتنایی درقبال مسؤلیت و ازحان مردم پراندن کله های مردم توسط کود کیمیاوی زراعتی این ها از جمع اختراع چنین متفکرین است .

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است