ظاهرا حضور هر دو چهره ی شاخص و نماینده ی اقوام بزرگ تاجیک تبارها و ازبک تبارها در کنار هم نتوانسته مطالبات و اهداف مورد نظر امریکایی ها را برآورده سازد، بنابراین در پی جایگزینی، جانشینی یا جابجایی های بزگ در ارگ ریاست جمهوری برآمده اند.

البته که داکتر عبدالله نسبت به جنرال دوستم نمایندگی رسمی و قطعی از جانب قوم و نژاد خود ندارد بدین معنا که ازبک ها یک نماینده ی بی چون و چرا در حکومت دارند و با تمام توان از وی دفاع می کنند اما تاجیک ها چندان متمایل به نماینده ی تحمیل شده ی خود نیستند و رقبای بسیاری در این قوم برای عبدالله وجود داشته و دارد.

با این حال، نه اشرف غنی در جایگاه رییس جمهور و نه امریکایی ها در جایگاه قیم و باعث و بانی و مالک حکومت ملی افغانستان توان کنار گذاشتن این دو بزرگ قومی را از ارگ ریاست جمهوری ندارند و کاملا بدان واقف اند بنابراین یانکی ها قمار سنگین دیگری را آغار کرده اند!

خبرهای تایید نشده ای حاکی از آنست که همزمان با اتمام دوره دوساله ریاست اجرایی در حکومت وحدت ملی و نیز عدم تغییر در قانون اساسی، اینبار آمریکا پست جدیدی برای عبدالله درنظر گرفته و به عبدالرشید دوستم پیشنهاد داده است که در بدل واگذاری معاونت اول ریاست جمهوری، رهبری وزارت های دفاع، داخله و ریاست عمومی امنیت ملی را از آن خود کند.

این که در قمار جدید یانکی ها، ازبک ها برنده می شوند یا تاجیک ها نه تنها بستگی به شرایط عبدالله عبدالله و عبدالرشید دوستم در میان اقوامشان دارد بلکه منافع و اهداف بلندمدت ابر قدرت غرب ایجاب می کند که هر از گاهی، دست نشاندگی و وابستگی محض ارگ نشینان به کاخ سفید را به ایشان یادآوری نماید.

نکته ی قابل تامل دیگری که نباید از نظر دور داشت اینست که امریکا تا چندی قبل با تمام توان از حکومت دست نشانده ی خود در کابل دفاع می کرد اما اعضای کنگره اخیرا لب به اعترافی تلخ از شکست پروژه ی وحدت ملی در افغانستان گشودند و به تبع آن هرگونه تردید در تغییر در ارگ ریاست جمهوری را از بین بردند.

در حال حاضر هر دو طرف معاونت اول و ریاست اجرایی حاضر در حکومت سرگردان قمار سنگین امریکایی در افغانستان و در قلب منطقه هستند و باید منتظر ماند و دید آیا گزینه های دیگری نیز روی میز قرار می گیرند یا رقابت تنگاتنگ دوستم و عبدالله به کجا می انجامد؟

کد (8)

>>>   پهلوانی بګیرد هر کدام خوید باز میدان را رها کند چون ....که در میدان بازنده شد باز به میدان نمیاید.
دګروال دوران رفری باشد چون تجربه سی ساله دارد.

>>>   راه حل دوم اینست که ع معاون اول دوستم گردد ومحقق معاون دوم دوستم
یا اینکه ع مشاور ارشد غ درمورد تعیینات وامورات قومی

>>>   تنها راهش این است که جنرال دوستم رییس جمهور شود و ع و غ معاون دوستم شوند .و جنرال دوستم همانطور که به ازبک ها خدمت کرد به دیگر اقوام کشور خدمات عرضه کند.
جمشید از تهران

>>>   اگر حقیقت را بگوئیم امریکائی ها نباشد این مردم باهم بزبان شمشیر صحبت میکنند وهرلحظه آماده ما جراجوئی وجنجال آفرینی هستند ، خط قرمز اینها منافع شخصی شان است، منافع ملی سرنوشت وطن واین مضامین نزد اینها قصه های مفت است خوبست کسی بالای سرشان باشد تا براه درست رهنمون باشد
تازمانیکه صاحب اردو پولیس و حکومت قوی شویم فرمانبری از امریکا به نفع ماست
ر

>>>   که کرزی تلاش دارد داکتر عبدالله را از قدرت بیرون به اندازد. زیرا به باور کرزی عبدالله مزاحم قدرت پشتون محور شده است. ازینرو کرزی خواهان برکناری عبدالله و یا سقوط حکومت وحدت ملی از طریق توطیه است. واقعیت اینست که کرزی همه امکانات داخلی در اختیار دارد از بسیج گروه های ناراض،بیکار و مافیای شریک دسترخوان زمان حکومت او گرفته تا طرفداران خود در میان طالبان مسلح. اما بزرگترین مانع در برابر به کرسی نشاندن توطیه های کرزی جامعه جهانی مثل امریکا قرار دارد که حامی حکومت وحدت ملی است و حاضر نیست حکومت غنی و عبدالله را قربانی قدرت طلبی های کرزی کند.

هوشدار ها
باید گفت در جنگ قدرت میان مافیای غلجایی و درانی هوشیار باید بود. جنگ قدرت‌میان زی ها چه درانی و‌چه غلجایی در سه سده اخیر نه تنها افغانستان برباد شد ، بلکه بد ترین قربانی را اقوام غیر زی پرداختند.
با سقوط حکومت وحشتناک طالبان در پی حملات امریکا ، افغانستان در واقع دوباره تولد شد و امنیت و بازسازی آن در کانون توجه جهانیان قرار گرفت. تصور میشد نخبگان زی و یا غیر زی از گذشته درس عبرت گرفته از فرصت طلایی پیش آمده به نفع ساختن دولت ملی و رفاه کشور استفاده خواهند کرد. اما با‌تاسف یک حلقه پشتونیست های اجیر غرب و پاکستان در تحت نام تکنوکرات و دموکرات وارد بازی قدرت با یک حلقه‌ای معروف به جهادیان و جنگ سالاران شمال شدند. سر انجام شاخه های مختلف زی ها از چپ و راست اختلافات شانرا کنار گذاشته در زیر چتر پشتونولی متحدانه با اتکا به ماشین جنگی،مالی و سیاسی غرب نیروهای شمال را به حاشیه راندند.
پشتونیست ها هم‌چنان یک حکومت مافیای پشتون محور در تحت رهبری کرزی بحیث نمادی قدرت درانی ها در افغانستان حاکم ساختند. اما به نظر می رسد پس از تصفیه غیر پشتونها از قدرت دوباره کشمکش سنتی قدرت میان درانی و غلجایی به آشکال مختلف هم در میان مافیای دولتی و هم در میان طالبان شدت گرفته است.
نخبگان مافیای درانی و غلجایی برای شکست یک دیگر از مافیا ها و دلالان سیاسی و قومی غیر پشتونها نیز بحیث ابزار استفاده می کنند. چنانچه در کشمکش کنونی قدرت کرزی از کاسه لیسان و شریکان مافیایی شمال خود استفاده می کند و غنی هم عین کار را می کند.
شاید برای نیروهای سالم و طرفدار حکومت ملی و مشروع بهتر باشد بجای همراهی با مافیا ها در جستجوی جنگاندن آنها تا مرزی نابودی هردو تلاش کنند.
به باور من افغانستان فاقد نیروهای سالم و وطنپرست نیست. اتحاد همچو نیروها بحیث قدرت سوم یک نیاز زمان است که جلو قدرت نمایی مافیاها و دلالان سیاسی و قومی را بگیرد.

>>>   در افغانستان خويده گى حق وحقوق بيشتر خواسته و ميخواهند در سابق وطنفروشى ننگ وشرم همه خانواده و قوم بود و فعلآ افتخار است اگر اينها حلال زاده ميبودند بايد به يك ريسمان خود را غرغره ميكردند . بدبختانه اگر جاسوس از قوم ديگرى باشد آزادانه در باره آش حرف مي زنيم ولى كور خد و بيناى مردم استند من ميگويم وطنفروش وخاين ملى جاسوس از هر قومى كه باشد برايش مرگ ميفرستيم .
م م لندن

>>>   پدرام حق داشت كه بگويد تاجيكان و ساير اقوام در كجاى اين حكومت قرار دارند. بعد از حكومت خيانت ملى و دست نشانده ى جان كيرى ، غنى از بالا به پايين و از پايين به بالا همه ى پست هاى مهم و تصميم گير نده را در سطح رهبرى كشور و اكثريت سفارت هاى كشور را به قوم خودش سپرده است و كسانى را هم به اقوام ديگر ارتباط دارند و در پست قرار دارند ، خلع قدرت و صلاحيت كرده است. عبدالله و تيم مزدورش به عنوان سر جنبان ها فقط مشروعيت اين استبداد را قانونيت بخشيده اند و بس. غنى با مهارت كامل همه را به حاشيه رانده است و امپراطور هاى پوشالى ما را موش هاى غار نشين كرده است. جاى تأسف اين است كه هنوز عده ى دنبال اين مزدوران غنى روان اند و كمر غنى را براى مهار بيشتر ديگران محكم بسته اند.

>>>   تا غرور كاذب و قدرت قبيله را درهم نشكنيد و بينى استبدادش را به خاك نماليد، ديگر هر گونه ماست مالى ، مزدورى و معامله گرى و قبول برترى قدرت قومى قبيله، جز بدبختى و ادامه فاجعه سه سده چيزى ديگرى نخواهد بود. كلكانى جرات كرد، و به قيمت جانش اين راه را باز كرد، ربانى و مسعود با وجود كم كارى ها و عدم دور انديشى هاى شان اين رد پا را تعقيب كردنند، نسل جديد هم بايد آماده قربانى باشند.

>>>   دوستم رتبه مارشالی بگیرد سر قوماندان اعلی قوای مسلح شود و وزرات های داخله دفاع و امنیت ره بگیرد در عوض ایلا بدهد معاونیت اول ره به داکتر عبدالله رها کند

>>>   أصلا بيچاره دوستم تا حال استفاده شده بعد از اين هم از بي سوادي او استفاده هاي بيشتري صورت خواهد رفت ،
عبدل بهترين مهره مجاهدين به غني است تا از وي به نمايندگي مجاهدين به هرشكلي ايكه خواهد استفاده نمايد ، اما بايدگفت كه اين فوكس ها در حال خلاص شدن است أنشالله عمر اين دولت الي ماه سنقبله وَيَا ميزان به پايان مي رسد و باداران هم به فضل خدا مصروف تقلب هاي ديري به كشور خود در انتخابات خواهند بود هيج كاري انجام داده نمي توانند
فايق

>>>   به جاي تمركز عليه طالبان در سنگرهاي داغ در ولايات، بهتر است دولت و مردم ابتدا با حامد كرزي تصفيه حساب كنند. كرزي در بيخ گوش ارگ به صراحت در رسانه هاي بين الملي از موضع طالبان حمايت مي كند و پيشرفت شانرا در برابر ارتش، مستحق مي شمارد. بنا خون اين همه جوانان در ارتش هدر مي رود و جنگ باطل است. تا زماني كه دشمن از كابل حمايت مي شوند، بهتر است جوانان از صفوف و سنگرها به خانه هاي شان برگردند. اين جنگ بايد تعريف داشته باشد. نبايد بر خون جوانان رشيد مان تجارت سياسي صورت گيرد. تا زماني صف دوست و دشمن روشن نشود، اين جنگ با اين روشِ مشكوك، بي معني است و غرق كردنِ ملت و پروسه انقراض جوانان خواهد بود.

>>>   گپِ امروز کرزی در رابطه به‌جنگ هلمند را جدی بگیرید؛ هر چند او این روزها بیهوده‌گویی زیاد می‌کند. من از صبح امروز هر چه به‌عمق گپِ او فکر می‌کنم، بیشتر شوکه می‌شوم و به ساده‌اندیشی و حماقت مردم ما تاسف می‌خورم. چطور همچون موجودی با این نوع طرز فکر طالبانی، 13 سال زمام امور را به‌دست داشت. شام امروز، همان‌طور که کرزی گفته بود [طالبانِ که در هلمند می‌جنگند، حق مالکیت بیشتر نسبت به‌ما دارند]، ولسوالی ناوه این ولایت به‌دست طالبان سقوط کرد. اگر حکومتی وجود د اشت باید کرزی را به‌خاطر این سخنان غیرمسوولانه‌اش مورد پیگرد عدلی قرار می‌داد. کرزی نه‌تنها حاکمیت ملی دولت را زیر سوال برده است، بل‌که عملا به‌خون هزاران سربازی که در برابر به تروریستان طالب می‌جنگند، بی‌حرمتی کرده است.

>>>   ارگ با سیاست های تباری و تبعیض گرا اش، اقوام شریف افغانستان را در تقابل قرار می دهد. من آینده این نوع سیاست ها را خطرناک می بینم.
امروز، از دومین سالروز کشته شدن حشمت خلیل کرزی در ارگ گرامی داشت شد و برای او عنوان شهید ولس اعطا شد. در حالیکه، مردم از شش ماه بدین سو، فقط فرمانی خاکسپاری امیر حبیب الله کلکانی را از حکومت وحدت ملی تقاضا دارند، حکومت حاضر به این کار نشده است.
آیا حکومت وحدت ملی نیز دنبال رو سیاست های نادر خوانی است؟
حکومت پاسخ این همه تبعیض و دو بینه‌گی را به تاریخ یازدهم سنبله خواهد داد.

>>>   کرزی خائین باز تشنه قدرت شده.
مارشال فهیم برادرخوانده کرزی هم زنده نیست که کرزی را کمک کند معاونش شود و پول های کابل بانک را برایش کمپاین کند.
دوستم گلم جم هم قهر کرده معلوم نیست که مریض است مرده زنده است کجا است.
خلیلی و محقق هم با غنی و عبدالله رفته دیگه معلوم نیست که این کرزی مداری باز سری کی بودنه میگیره که به قدرت برسد.

>>>   راه حل دوم اینست
آزادی شمال کشور بنام دولت اسلامی ترکستان
قبول است

>>>   در کجای دنیا بجز افغانستان کسی دیده یا شنیده که معاون
ریس جمهورش بیسواد معاون ریس اجرایه اش سواد ملایی
دارد پس باید بدانید که در افغانستان شرایط را طوری ساخته اند که لیاقت و تحصیل مهم نیست زور و ثروت مهم
است ظالم بودن و مافیایی بودن مهم است دولت ما از تهداب خراب است...م م

>>>   کرزی و اشرف غنی از همدیگر در عملکرد شان هیچ فرقی ندارد هردو هردو تند مزاج خود خواه جاطلب حرف ناشنو و مغرور قومگرا معتصب و دور ساختن دیگر اقوام از پست های کلیدی دولتی بیک اندیشه هستند فرق بین این دو شخص فقط دز پوشیدن چپن وکلاه قرقل ولنگی و پتکی سر شانه شان است و لحجه صحبت کردن شان دیگر هیچ فرق وجود ندارد و فرق دیگری کهبین انها وجود خواهد داشت یانی کرزی در اخر های قدرت اش در ریاست جمهوری نا رضایتی و ضدیت اش را با امریکا نشان داد تا خود را بحیث یک شخص ملی گرا تبارز دهد دیده شود که اشرف غنی بعد از ختم دوره ای کاری اش چه واکنش را در مقابل امریکا از خود تبارز خواهد داد این چیزیست که با گذشت زمان واضح خواهند شد .

>>>   چون حکومت وحدت ملی یک حکومت توافقی دو جناح در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۳ بوجود امده برنده وبازنده ان از طرف کمیسون انتخابات اعلان نشده است ریس جمهور وریس اجرایی یک سکه دو رخ اند هرگاه یک رخ از چلند افتد رخ دیگر ان قابل چلند باقی نمی ماند این مطلب را هردو شان میدانند وضمننا تقسیم قدرت بطور مساوی ۵۰ و ۵۰ بین داکتر اشرف غنی وداکتر عبدالله عبدالله تقسیم شده که در تواق نامه هردوی شان به ان متعهدگردیده اند حذف صلاحیت یکی شان توسط دیگر شان اصلا شده نمیتواند نا رضایتی ریس اجراییه از کم شنوی و عدم اجرای توزیع تذکره های الکترونیکی و عدم پابندی وتطبیق لویه جرگه قانون اساسی و اصلاح قانون انتخابات و تعین گزینش اشخاص جدید کمیسون های انتخاباتی بجای اشخاص تقلبکار وخیانتکار گذشته ان که هنوز بحال شان باقی مانده اند میباشد وهمچنان نارضایتیاز تعین نورستانی ریس کمیسون متقلب وخاین گذشته انتخابات بحیث سفیر کشور ایتالیا است این چیز های است که خواست مردم و پابند بودن به ان هم خواست مردم وهم شامل تواق نامه بین ان دو میباشد .

>>>   حالا که غ عطا را لنگ ساخته دوستم ازین بابت از غ خوشنود است

>>>   بالاخره یکی شان باید قبول کند در غیر آن امریکا تصمیم خوده می گیرد. این ها او قدر زدنی نیستن که بگویند تا آخر در پست های خود باقی می مانند چرا که اوباما امر کرده است
بدخشانی

>>>   آمریکا میخواهند یک ماس مالی کنه تا زیاد رو نشه وبخیال خودش افغان ها نبینه که آمریکا خم خمک وچم چمک داره درآخیر نه پروای عبدالله جانه داره ونه پروای دستم خانه چون هردویشان دست شانده اش است هروقت خواست پس میکنه ویا تغیر وتبدیل ..هیچ ضرورت به قبول شان هم نداره ..

>>>   در امریکا خلا قدرت وجود دارد و اشرف غنی میخواهد که با استفاده از موقع دوستم و عبدالله را خلع قدرت و صلاحیت کند.
بنأ سمت شمال باید بیدار باشند و قبل از آن که اشرف غنی برضد آنها کودتا کنند،آنها باید برضد اشرف غنی کودتا کنند و او را برطرف کنند و دولت موقت تشکیل دهند و زمینه انتخابات را فراهم کنند.
بدون آنهم این دولت انتخابی نیست و روی مصلحت ایجاد شده است و دلیلی برای ادامه کار آن وجود ندارد.

>>>   دوستم نو رهبر خود را پیدا کرده . این سوال را ازش دارم که خودت چی استی؟ این همه ازبک و تاجیک و ترکمن که تو را رهبر میگوید چه معنی دارد؟
بدخشانی

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است