این تیوری موجود است که در آغاز ایجاد داعش، آمریکایی ها دست داشتند اما هرگاه که آنها گروهی را برای استفاده و منافع خود ایجاد کردند و به کار گرفتند روزی به ضرر خودشان کار کردند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۷ ۱۳۹۵/۵/۱۶ | کد خبر: 119127 | منبع: | پرینت |
این روزها سرو صداها در مورد داعش و کشتار گروه داعش در افغانستان و مبارزه حکومت افغانستان در برابر داعش در ولایت های مختلف افغانستان سرخط خبرهای افغانستان است. اما داعش در افغانستان چگونه به وجود آمد؟ پایگاه داعش کدام ولایت افغانستان خواهد بود؟ و داعش در افغانستان کدام و چه اهدافی را دنبال می کند؟ آیا داعش پروژه ای پس از طالبان و القاعده در افغانستان است؟
امین فرهنگ رییس نهاد خدمتگزاران کابل در برنامه «بازنگاه» گفت: معادله ای که در افغانستان هم اکنون وجود دارد بسیار پیچیده است. بعد از جنگ جهانی دوم که در جریان جنگ آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی که در حقیقت متحد همدیگر بودند بلافاصله بعد از ختم جنگ در مقابل هم قرار گرفتند و جنگ سرد شروع شد. این مسابقه تسلیحاتی و جنگ بین دو بلاک یعنی بلاک غرب و شرق باعث شد که بلاک غرب که آمریکا در راس آن قرار دارد در مقابل بلاک شرق قرار گرفتند و پیوسته برنامه هایی را به پیش گرفتند که آن را از بین ببرند.
وی، در خصوص تصمیم و عملکرد غرب برای از بین بردن شوروی بیان داشت: اولین کاری که بلاک های غرب کردند این بود که تصمیم گرفتند شوروی را توسط پیمان های نظامی محاصره کنند و پیمان های ناتو، سنتو و.. را به وجود آوردند. بعد از مدتی این موضوع دوام کرد اما نتیجه درست و مطلوبی برای آنها نداد. بعد از آن تصمیم گرفتند روسیه راتوسط مسابقات تسلیحاتی شوروی از پای درآورند. آنها بر این نظر بودند که می توانند در این مسابقه تسلیحات گران قیمت تولید کنند و در این رقابت، شوروی از لحاظ مالی ضعیف است. مجبور است از جیب ملت خود بزند، در این صورت مردم روزی ناراضی می شوند و علیه حاکم خود به پا می خیزند اما این موضوع هم نتیجه نداد و شوروی توانست مسابقه تسلیحاتی را نیز به پیش ببرد. پس از آن تصمیم گرفتند حربه ای دیگر را به پیش بگیرند.
فرهنگ، ادامه داد: در همین زمان بود که شوروی تصمیمی اشتباه گرفت و در افغانستان کودتاها را آورد و افغانستان را اشغال کرد. بعد از اشغال یک نیروی جدید به نام نیروی اسلامی در مقابل شوروی شکل گرفت. در آن زمان در پاکستان ضیاءالحق رییس جمهور بود. وی به آمریکا فهماند که حربه و ضربه کلان در مقابل شوروی اسلام افراطی است. این مورد باید تقویت شود تا شوروی ناکار شود. آمریکا هم به همین موضوع پرداخت و دیدیم که در دوران جهاد همان گروپ های افراطی بیشترین کمک ها را می گرفتند. القاعده و گروه های افراطی اینچنینی، در آن زمان گروه هایی بودند که آمریکایی ها آنهارا به صحنه آورده بود.
رییس نهاد خدمتگزاران کابل در خصوص خاستگاه داعش اظهار کرد: با این کارها بالاخره شوروی از صحنه رقابت حذف شد اما گروه هایی مانند القاعده، طالبان و حالا هم داعش در افغانستان تولید شدند و رشد کردند. این تیوری موجود است که در آغاز ایجاد داعش هم، آمریکایی ها دست داشتند اما هرگاه که آنها گروهی را برای استفاده و منافع خود ایجاد کردند و به کار گرفتند روزی به ضرر خودشان کار کردند. حالا نیز گفته می شود که طالبان و داعش گروه ههایی هستند که بر ضد خودشان نیز کار می کنند.
وی، در ارتباط با کارکرد گروه های افراطی و میزان رشد آنها در افغانستان بیان داشت: پاکستان هم اکنون در منافع خود حمایت از طالبان را می بیند و حکومت افغانستان به پشتیبانی از داعش پرداخته است اما داعش گروهی نیست که بتواند در افغانستان رشد کند. شاید چند روزی فعالیت های خود را گسترده کند اما پس از مدتی ضعیف می شود. به طور کلی این نوع گروه ها همه پس از مدتی قدرت گرفتن، دوام نمی آورند و ضعیف می شوند. یگانه قدرتی که چند صباحی دوام کرده و علت آن هم پشتیبانی بیش از حد پاکستان است، طالبان هستند که هنوز در صحنه افغانستان خودنمایی می کند.
کد (30)
>>> در وزیر ساختن تو هم دست داشتند حتی همان تجار تیل وگاز درقاچاق دست داشتند که تو ازانها حمایت میکردی
>>> امریکا میخواهد عقاید ارتش ومنابع دست نا خورده افغانستان را مر حله به مر حله ضعیف بسازد
وخواهان اسیر ساختن است اسیر حرص و آز منافع سیطره جویانه جیوایکونومی (انرژی محور) امریکا و انگلستان؛
•اسیر مافیای مواد مخدر و ده ها مافیای دیگر؛
•اسیر جنگ سالاران و جنگباره گان و زورمندان؛
•اسیر بازار فساد و فساد سالاران Z
•اسیر آفت قوم پرستی و زبان پرستی (که میلان به بیرون را تشدید می نماید)؛
•اسیر تفرقه و طاعون بی اتفاقی؛
•اسیر جهالت و بدویت قبیلوی.
(بی انصافی است اگر تمام مصایب خود را بر دوش امریکا و انگلستان بیندازیم و متوجه سهم خود نه باشیم ؛ اما قدر مسلم آن است که در افغانستان همیشه و به خصوص در برهه ی بیشتر از یک دهه ی اخیر نقش عامل بیرونی و خارجی عمده بوده و می باشد.).
باری شاعر و شخصیت ملی و اجتماعی کشور ما عبدالرحمن پژواک گفته بود:
مــرا ز ملک یـاد می دهد امـروز
که مردمان آن اسیر مملکت آزاد است
اکنون به «پژواک» ثانی ضرورت داریم که از اسارت مردم ما و اسارت کشور داد بزند. اما کجاست حرف حقیقت؟ مثل آن که ما عادت کرده ایم که حقیقت را در مسلخ مصلحت از بین ببریم:
یک نعره ی مستانه در این شهر نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخانه ندارد
انجنیر اسلام الدین حنیف
ازکابل
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است