تاریخ انتشار: ۱۱:۱۵ ۱۳۹۵/۵/۱۶ | کد خبر: 119121 | منبع: | پرینت |
شاید شماری فکر کنند خیلی دوست دارم چیزهایی را بنویسم که به اصطلاح وحدت ملی را بر هم می زنند. نه، خدایی عاشق همبستگی تمام اقوام کشورهستم. اما، می بینم شماری از دوستان بسیار دانشمند طوری مسایل را تحلیل و برسی می کنند که دست کم برای منی علاقمند مسایل سیاسی و اجتماعی قابل فهم نیست مجبور می شوم بنویسم، حالا فرقی نمی کند کجایی وحدت ملی را خراب می کنم.
در تازه ترین مورد علیۀ حبیب الله کلکانی متوجه می شوم که قیام اورا، جریان اورا، و دورۀ اورا با جریان و تفکر طالبانی یکسان به داوری می گیرند. این یعنی فهم برون ذهنی و ناقص. دین مداری حبیب الله کلکانی و طالبان را مخرج مشترک تحلیل های شان قرار می دهند و حکم یکسان صادر می کنند. ظاهرن دین داری فصل مشترک طالبان، حبیب الله کلکانی، مجاهدین و همه جریان های سیاسی مذهبی است. ولی، چگونگی تفکر مذهبی و برپا داری نظام اسلامی تعریف و تفسیر یکسان در میان گروه های اسلامی ندارد. اولا، به همین دلیل تضادهای قرائتی درون دینی از حکومت مذهبی آن ساده سازی و یکسان پنداری جریان ها غلط است. دوم، زمان و انگیزه های پدیدآمدن جریان های انقلابی مزیدی است بر تضاد های قرائتی حکومت اسلامی، از این بابت هم ساده سازی و مخرج گیری مشترک از دین باوری غلط است. از سوی دیگر، تحلیلگران بسیار ارجمند و استاتید گرامی هنگامی که لب به سخن می گشایند روایت می کنند. حالانکه روایت فهم برون ذهنی اوضاع و ازینرو درک ناقص است. به اضافۀ آن فراموش می کنند که وقتی از رویدادهای تاریخی حرف می زنند مساله شان سیاست و فرهنگ سیاسی است. آن هم در کشوری که ده ها نوع فرهنگ سیاسی دارد.
بگذارید بسیار ساده و شفاف بگویم که طالبان تداوم قساوت، جنون قدرت خواهی، بی رحمی و سنگدلی یک تاریخ سیاسی چرکین قبیلوی بودند و هستند که ازاحمدشاه ابدالی تا همین دم خون تُف کرده است. مگر چنین نیست؟ تاریخ معاصر خوانده اید؟ مگر نخوانده اید که پسر پدر را می کشد و برادر چشم برادر با میله می کشد؟ دروغ می گویم؟ به تاریخ توجه کنید. باشه از نزدیک ترهایی این تاریخ مثال بیاورم. مگر روایت تاریخی نیست که سردار داوود خانوادۀ ظاهر شاه پسرکاکایش را برای قدرت گروگان گرفت؟ مگر طالبان داکتر نجیب الله و برادرش را در چهار راهی آریانا حقله آویز نکردند؟ اسم این قساوت را چه می گذارید؟ از چه فرهنگی نشأت می گیرد؟ شاید این مسایل را به یاد نداشته باشید.
بگذارید بسیار نزدیک تر بیایم و مثال عینی تر ارایه کنم. اواخر حکومت کرزی یاد تان است که محمود خان کرزی ادای اپوزیسیونی در می آورد و حکومت حامد کرزی را نقد می کرد و این درحالی بود که از برکت همین حکومت به نان و آب فراوانی رسیده بود و چور و چپاول زیادی نیز کرده است. فکرمی کنید دموکراسی را تمرین می کرد؟ شاید سخنان اورا گوش نکرده باشید، حتما کاندیداتوری قیوم خان کرزی یاد تان است، فقط دوسال پیش نامزد ریاست جمهوری بود. راستی یاد تان است که اشرف غنی احمدزی و حشمت غنی احمدزی دوبرادر همزمان نامزد ریاست جمهوری بودند؟ و حالا حشمت خان منتقد حکومت غنی است. فکرمی کنید عمل دموکراتیک انجام می دهند؟ نه، این ها همه جنون قدرت خواهی هستند که از فرهنگ سیاسی-قبیلوی ناشی می شوند. یک زمانی پدر را کشتند تا قدرت بگیرند حالا کمی اصلاح شدند آن جنون و دیوانگی را در قبای منتقد تخلیه می کنند. اما، کلکانی قیام کرد قدرت گرفت. آری! باور دینی سنتی داشت. روستا زادۀ بی سواد بود ولی پس از پیروزی هیچ کسی را گروگان نگرفت. گور دسته جمعی نساخت. سربه دارشد ولی عهد نشکست. این یعنی کاکگی و مردانگی یک شاه بی سواد در آغاز قرن بیست. ربانی و مسعود قدرت را گرفتند. نجیب الله را می توانستند بکشند، نکشتند. به اضافۀ این که نجیب را نکشتند، هیچ سندی از کشتارسیاسی و گور دسته جمعی مخالفان سیاسی حکومت ربانی و مسعود ندارید.آری! تا آخرین لحظه از حکومت و داعیۀ که داشتند دفاع کردند. تا زمانی که طالبان رفتند و بن اول شکل گرفت. حالا جلسۀ بن را معامله می دانید هرچه چیز دیگری ولی استاد ربانی قدرت را مسالمت آمیز به یک پشتون تحویل داد. اسم این همه مدارا و پرهیز از کشت و خون را چه می گذارید؟ ازکجا برمی آید؟ طبعن ازیک فرهنگ سیاسی زاده می شود.
روی هم رفته، تاریخ معاصر کشور را جدا از روایتگری اگر بخوانید. و مصدر کنش هایی سیاسی شاهان و حاکمان را تحلیل کنید کلکانی، ربانی و مسعود که هرسه آدم هایی مذهبی-سیاسی بودند به رغم کاستی ها و انتقاد هایی وارد به دورۀ زعامت شان به گل هایی می مانند که درشوره زار قهر و خشم از یک فرهنگ سیاسی دیگر زاده شدند. بنابرآنچه گفته آمدم ساده سازی مسایل و مخرج گیری های مشترک سطحی از تاریخ سیاسی باطل و غیر منطقی است.
ک. همسخن
>>> چی خوب تحلیل وارزیابی دقیق که تاحالا کمتر از زبان کسی برآمده است .خداوند متعال بشما مزد بدهد.هراتی
>>> جناب هم سخن با این نوشته ات همان رشته باریک نا چیزی که از وحدت ملی باقی مانده بود همان هم گسست فاتحه اش را خواندی، اگر می خواهی وحدت ملی خوب رشد کند وپخته گردد از خوشحال ختک رحمن بابا و کــــوه ها زیاد توصیف کن ضمنا اگر کمی از لـــــروبـر منحیث مساله دران یکجا کنی دیگر کاملا بی عیب وتکمیل میگردد
>>> بسیار یک تحلیل همه جانبه وجامع واقعآ حقایق رابیان داشتید زنده باشید قلم تان رساتر ودشمنان تان خوار وزبون.
دل پر ازکابل
>>> واقعیت همیشه تلخ بوده و دوستانما در هر نوع گفته ها اعتراض خود را دارند. خداوند همه مارا هدایت کند.
حیدری
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است