به رغم تجربهٔ تلخ ایدیولوژی ها در این کشور، امروزه تاثیر ایدیولوژی های فرامرزی از حوزهٔ تنظیم ها و احزاب فراتر رفته و کل جامعهٔ ما را بگونه هایی بیمار و چند قطبی ساخته است | ||||
تاریخ انتشار: ۰۰:۱۴ ۱۳۹۵/۵/۱۲ | کد خبر: 118930 | منبع: | پرینت |
باید بدانیم که عامل بخش اعظم تباهی افغانستان ورود ایدیولوژی های وارداتی چپ، راست و حتی میانه در این کشور است. فرق نمی کند که این ایدیولوژی ها از روسیه و چین آمده باشند یا از آلمان و ترکیه و یا مصر و سعودی؛ بدون استثنا همه مضر و بنیاد برانداز بوده اند.
ایدیولوژی های فراملی، مبانی و مایه های ملی را تضعیف و مردم یک کشور را در مقابل هم قرار می دهند.
به رغم تجربهٔ تلخ ایدیولوژی ها در این کشور، امروزه تاثیر ایدیولوژی های فرامرزی از حوزهٔ تنظیم ها و احزاب فراتر رفته و کل جامعهٔ ما را بگونه هایی بیمار و چند قطبی ساخته است.
بگونهٔ مثال کودتای ترکیه این مردم را چنان به جان هم انداخت و در اقطاب مقابل هم قرار داد، که اگر فرصت جنگ گرم وجود می داشت، میزان تلفات این کودتا در افغانستان به مراتب بیشتر از ترکیه می بود.
آگاهی به اندازهٔ نیاز به خصوص از رویدادهای کشورهایی که با ما مجاورت جغرافیایی و یا فرهنگی دارند، خوب است. اما رویدادهای بیرونی نباید باعث آن شود که ما بر له یا علیه این و یا آن جناح یک کشور بیگانه قرار بگیریم.
باید تاکید کنم که کشورهایی که در یک کشور دیگر منافع تباری و ایدیولوژیک را دنبال می کنند، هرگز به نفع منافع ملی آن کشور عمل نخواهند کرد.
به همین بهانه چند نکته را در رابطه به ایدیولوژی از دیدگاه خودم خدمت شما عرض می کنم :
۱. هر بستهٔ فکری، سیاسی و اعتقادی که انسان ها را بر اساس باورها و اعتقادات به خودی و بیگانه تقسیم کند، ایدیولوژی است.
۲. ایدیولوژی تصویر و برداشت افراد و گروه ها از حقیقت است، نه خود حقیقت. حتی بانیان و صاحبان حقیقت های بزرگ نیز در مرحلهٔ معرفی آن حقیت به جامعه به تدریج ایدیولوژیک می شوند.
۳. تمام مذاهب و ادیان جهان نیز در قالب ایدیولوژی های دینی قابل تعریف اند.
۴. ایدیولوژی ها حقیقت را تنها در انحصار خود می دانند.
۵. ایدیولوژی ها با نگاهی حذفی به دیگران نگاه می کتند.
۶. ایدیولوژی ها راه حل خود را، تنها و بهترین راه حل مسائل زندگی و جهان پیرامون خویش می دانند.
۷. ایدیولوژی ها تمامیت خواه و انحصار طلب اند.
۸. ایدیولوژی ها، باعث چند پارچگی و جناحی شدن جوامع کوچک (خانواده) و جوامع بزرگ (قوم ، ملت و فرا ملت) می شوند.
۹. ایدیولوژی ها یکی از عوامل اصلی جنگ های سنتی و جنگ های مدرن می باشند.
۱۰. ایدیولوژی ها برای گسترش و نهادینه شدن خویش هر امری را به شمول قتل عام ها، غارت اموال و تجاوز به ناموس دیگران و حتی تصاحب آنرا مباح و در برخی موارد عبادت می دانند.
۱۱. در ژرفای هر ایدیولوژی یی اهداف و منافع مادی، سیاسی و قدرت طلبانه نهفته است.
۱۲. گروه های متشکلی که ایدیولوژی ها را عملیاتی می کنند به جاه و مقام و تمول می رسند، اما پیروان نا آگاه و نا متشکل آن ایدیولوژی، همواره به عنوان ابزار و قربانی اهداف رؤوس ایدیولوژیک عمل می کنند.
۱۳. تمام ایدیولوژی ها زمینی اند؛ در این میان آنهایی که خود را زمینی و مادی می دانند زودتر نابود و یا استحاله می شوند؛ اما ایدیولوژی هایی که خود را به خدا منتسب می دانند، سخت جان تر و معمر تر اند.
۱۴. هر ایدیولوژی صاحب رهبر و یا گروهی از رهبران است که اغلب به حد تقدس می رسند.
۱۵. تمام ایدیولوژی ها سازمان ها و ساختارهایی برای فریب مردم در اختیار دارند.
۱۶. ایدیولوژی ها آزادی را محدود و پیروان خود را در نظمی خود ساخته و غیر طبیعی یی قرار می دهند.
۱۷. ایدیولوژی ها قضاوت کننده اند و معیار خوبی و بدی را تعیین می کنند.
و...
با این حال از ایدیولوژی گریزی نیست. چون بدون یک سازمان و یک چارچوب فکری منسجم نمی توان به میدان های زندگی معاصر وارد شد. بهترین ایدیولوژی، ایدیولوژی باورمند به کلیت تجزیه ناپذیر موجودی بنام انسان است. اما این نوع ایدیولوژی تنها در آرمانشهر ها ممکن است یافت شود.
پس از این بهترین ایدیولوژی؛ ایدیولوژی ملی است که بر مبنای آن یک واحد سیاسی شکل بگیرد و تمام شهروندان کشور و جوامع درون ملی بر اساس یک هویت قرادادی - قانونی مکلفیت های ملی را به صورت مشترک به دوش کشند و از حقوق و امتیازات مساوی برخوردار باشند.
عزیزالله آریافر
>>> از نوشته شما این گونه برداشت می شود که شما میان «دین» و «اید ئولوژی» تفاوت قائل نشده اید در حال که این دوکاملا بایکدیگر فرق دارد، ویژکی های که بر شمردید تاحدی خوب است. اما باید تفاوت دین واید ئولوژی را در نظر بگیرید.
دین منشاء الهی دارد اما اید ئولوژی صبغه ای بشری دارد،دین ساخته خدا است اما ایدئولوژی ساخته بشر است.
>>> آقای نویسنده اینها که نظریات شما در مورد ایدیولوژی نیست نظریات کریم سروش است.
>>> آقای اریافر نمیدانم ایدلوژی خودت به کدام مطابقت دارد، ایدلوژی های ساخته وپرداخته تصور انسانی یا ایدلوی که وحدانیت وحقیقت انسان را تبارز میدهد و ایدلوژی راستین است وایدلوژی ایکه خواب وخیال انسان را در چارچوب نظام ساخته شده بشر نشان میدهد اساس دایمی ندارد و در همیشه در حالت تغیر است حالا خودت قضا و تهنیت کن کدام بهتر است .
عبدالله ریحان
>>> ازینکه نویسنده دین راهم ایدیولوژی گفته اندکاملادقیق است .چون احکام الهی خوب و بد راگفته امابدست هررهبریک دین جدیدنداده حال یکی دیگری راکافرگفته واجب القتل بداند .پس دین هم یک ایدیولوژی است که خواست یک گروه جداگانه راانعکاس میدهد.
منشاایدیولوژی خودجامعه است اگرغریب پامال شود دردفاع حق خودکمونیست راببار میآورداگرجامعه گوسفندی باشد غارتگربنام دین همه را رسماچپاول کرده خودرا نماینده خداکارخود راامراخدادانسته مخالف رابنام امرخداقتل میکند. اگرکشوری وطن دیگران رااشغال کند اشغالگربنام گلوبالیسم واشغال شده گی بنام وطنپرست گویاملت پرست قدعلم میکند .هیچ ایدیولوژی حماقت یاساخت و بافت دوتانویسنده نیست بلکه منافع گروهی یاکشوری بوده درجای خودازآن کارگرفته اند.
اینکه حال بعضی هامنکر هرگونه ایدیولوژی خواستار امرقانون باشندرسمیت برجامعه چوپان گوسفندی است .چنانچه افغانستان مافیارا حکومت ساخته زورمند ازمالیات گمرگ معاف فقیرمالیات دوچند بایدبپردازدچون قدرت حاکمه قانون کشیده است .اینست خواست مخالفین ایدیولوژی درافغانستان.
وطندار
>>> آریافر گرامی را درود میفرستم، واقعاً مطالب جالبی را اشاره نموده اند اما میخواهم منحیث نظر خودم در مورد فرموده های شما گفته هایی داشته باشم:
من فکر میکنم آیدیولوژی هیچگاهی وارداتی بوده نمیتواند، آیدیولوژی بنا به ضرورت یک جامعه در افکار شکل گرفته و رشد مینماید، اینرا میپذیرم که تعدادی تقلید آیدیولوژی را مینمایند که تقلید نمیتواند با فرهنگ جامعه سازگار باشد. آیدیولوژی بخودی خود خطرناک و خطرساز نبوده و نیست، اگر کتب آیدیولوژیهای مختلف را مورد مطالعه قرار بدهید، در هیچیک شان چیزی نوشته نشده است که آیدیولوژیک ها را به راه نادرست و انجام اعمال نادرست رهنمون باشد اما تفاوت میان آیدیا و اعمال است که اعمال اکثراً خلاف آیدیولوژیها سر میزنند، بهر ترتیب همانگونه که شما فرموده اید (از آیدیولوژی گریزی نیست) من با تائید این فرمودۀ تان علاوه میکنم که: زندگی بدون آیدیولوژی ممکن نیست! عمل بدون آیدیولوژی کورکورانه و هیچ است! در مورد حقانیت این آیدیولوژی و آن آیدیولوژی هم نمیتوان قضاوت کرد آنچه مسلم است این است که باید دانسته شود که کدام آیدیولوژی، با کدام راهکار، چه تعداد انسان را تحت پوشش دارد! آیدیولوژیها همه خوب اند، قضاوت در مورد شان از روی اعمال شده میتواند.
آقاییکه فرموده اند که شما میان «دین» و «آیدیولوژی» تفاوت قایل نشده اید در حالیکه این دو کاملاً با هم فرق دارند! من میگویم که آقای محترم کدام فرق؟ مگر احزاب نامنهاد اسلامی که «دین» را در چوکات احزاب شان بندی نموده اند، دارای آیدیولوژی نیستند؟ اگر دین ساختۀ خدا هم باشد اینرا فقط یک شخصیت میداند و آن حضرت محمد (ص) است نه من و تو، آنچه من و تو میدانیم آیدیولوژی ای است که توسط آن حضرت به ما رسیده است نه توسط خدا (ج)! پس در نزد من و تو دین هم ساختۀ بشر است، اگر نیست پس شما حضرت بیغمبر را شمار بشر نمیدانید در حالیکه وی هم بشر بود نه خدا! و اگر آن پیغمبر گرامی میان خدا و بشر قرار نمیداشت امروز نه دینی بود و نه آئینی! شما قبول کنید یا نکنید (دین یک آید یولوژی است)
میهن زرغون
>>> سلام به نظر می رسد آشنایی کامل از مکتب اسلام نداری ،اطلاعات دینی خودت را بیشتر کن دیدگاه تان قطعا تغییر می کند
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است