تاریخ انتشار: ۱۰:۰۴ ۱۳۹۵/۵/۱۱ | کد خبر: 118905 | منبع: | پرینت |
کاربرد اصطلاحی به نام "چوک" در زبان پارسی از غلط های مشهور و فاحش است که کمتر کسی متوجه آن میشود؛ زیرا این واژه در هیچ یک از متون کهن منظوم یا منثور زبان پارسی نیامده بلکه از زبان اردو وارد گفتار عامیانه و روزمره ما شده است.
در فرهنگ های "جهانگیری"، "برهان قاطع"، "آنندراج"، "فرهنگ نظّام"، "ناظمالاطباء" و جز آن که بیشتر آنها توسط پارسیزبانان هندوستان ترتیب و تنظیم شده به تصریح؛ این واژه یک واژه اردو و در اصل به معنای آلت تناسلی نرینه است و اگر تا کنون مردم ما اصطلاح هایی چون "چوک شهدا"، "چوک دهمزنگ"، "چوک سینما"، "چوک شهر نو" و جز آن را بکار بردهاند، به مفهوم اصلی آن توجه نداشتهاند.
در بین خود اردوزبان ها نیز "چوک" به معنای میدانی یا چهارراه نیست بلکه به محل خرید و فروش اجناس، از جمله اجناس دست دوم اطلاق میشود و در مفهوم عام آن منظورشان بازار و محل خرید و فروش است نه "چارسو" یا "چند راه" و "میدانی".
بهتر است که بجای اصطلاح "چوک" همین واژه بامفهوم و دارای دلالت "میدان" را بکار ببریم زیرا در زبان پارسی ترکیبی است از "می" و "دان" که پسوند ظرف است مانند گلدان، نمکدان، قنددان، جامهدان (چمدان)، خاکدان، دیگدان و جز آن و نیز در زبان عربی از ترکیب "مید" به معنای جنبیدن و حرکتکردن و "ان" یا پسوندی که با آن "اسم مصدر" ساخته میشود، ساخته شده و در مجموع به معنای محل جنب و جوش است.
از این هم که بگذریم اکنون در بیشتر کشورهای غربی نیز اصطلاح "میدان" را با همین تلفظ برای چندراهی های بزرگ استفاده میکنند.
فضل الله زرکوب
>>> چهارراهی چطور زرکوب؟
>>> باید برای واژه های خارجی دیگر نیز مانند: تلویزیون، رادیو، بایسکل، موتر، پتنوس، دموکراسی، موبایل، کمپیوتر، کوچ و فرنیچر، خلاصه هزاران واژه شرقی و غربی و عربی و ترکی و روسی و غیره کشور ها، معادل این واژه ها را یا باید در متون فارسی قدیم پیدا کرد و یا این که یک اداره واژه سازی مثل پشتو تولنه ایجاد کرد و در عوض رادیو از واژه غژ دبلی استفاده کرد و در عوض تبنور از واژه شرنگ سوتی.آیا از نظر شما این امکان پذیر است؟
>>> لک یعنی صدهزار هم پارسی نیست!
داود
>>> به نفر دوم :
بله تا حد زیادی امکان پذیر است . مثلا در ایران 60 سال پیش می نوشتند : مفتشِ مالیه دورسیه طیاره را به آژان مسترد کرد که به بلدیه برساند . اما الان با انتخاب واژه های فارسی مناسب همین جمله را اینطور می نویسند : بازرسِ دارایی پرونده هواپیما را به پاسبان داد که به شهرداری برساند . همینطور برای کلمه هائی که شما در بالا نوشته اید در ایران رادیو تلوزیون را صدا و سیما ، دستگاه آن را گیرنده ، بایسکل را دو چرخه ، موتر را خودرو دموکراسی را مردم سالاری ، موبایل را همراه ، کمپیوتر را رایانه می گویند و به جای فرنیچر مبلمان را انتخاب کرده اند . عرب ها هم برای بسیاری از لغت های بیگانه کلمات مناسب عربی به کار می برند مانند اینکه تلفن را هاتف ، خودرو را سیاره می گویند . در افغانستان تروریست را دهشت افکن می گویند که واژه جالبی است و بهتر است در ایران هم همین کلمه را به کار ببرند .
شهروند - ایران
>>> بلی دیگرام اصلاح میشه اما ای یکتا زود اصلاح شود چون معنی آن خیلی فرق داره
چوک یعنی نری
>>> اصلا وازه فارسی با ما همخوانی ندارد چرا که به لسان دری صحبت میکنیم نه فارسی
>>> وباید هلیکوپتر را چولرکی نگویند چون در فرهنگ ها بنام چورلکی وجود ندارد وباید طیاره کوچک باربری گفته شود.
>>> با سلام فرموده شما کاملاً درست و بجا است وزارت محترم فرهنگ و معارف افغانستان باید در راستای اصلاحات لغت و گفتاری مردم افغانستان کارهای عملی خوبی بکند واژه های بیگانه باید از زبان گفتاری و نوشتاری ما حذف گردد و بجایش از لغت و گفتارهای فارسی استفاده شود ما از ادبیات کهن وزیبای فارسی برخوداریم که خودش جای شکرگذاری دارد موفق باشید
>>> زرکوب صاحب!
نه وقت خود را ضایع سازید و نه وقت مردم را.
>>> برای اطلاع است نه چیزی دیگری
بی ادبی معا ف
در زبا ن اردو واژه چوک مروج است همچنان برای آن ( چو راهه ) نیز میگو یند در هند وستا ن عو ض چو ک یا میدان ( ما رگ ) میگو یند .
......................
خو شحا ل لغما نی
>>> (... آیا از نظر شما این امکان پذیر است؟ )
موکول است به علاقه و غیرت یک مردم به زبان خود. اگر علاقه نداشته باشند زبان تبدیل میشود. همو قسم که زبان مردم مصر به عربی بدل شد. اگر مردمی به زبان خود غیرت داشته باشند 2 کار ممکن است:
1- استفاده از کلمات فارسی در متون قدیم
2- ساخت کلمات جدید فارسی مثل دانشگاه و نگارخانه و نوشابه و نرم افزار و هزاران کلمات جدید دیگر.پس شدنیست.
در خود غرب هم که در قدیم کمپیوتر نبوده یا تلویزیون یا بایسیکل. این کلمات همه جدید هستند و در 100 سال اخیر جور شده اند. در افغانستان و ایران یک بیماری مزمن هست که کاربرد کلمات انگلیسی را قسمی از تجدد و مدرن بودن میدانند حال آنکه یک قسم خاک توسری است و نشانه عقده حقارت. مرضی است که تداوی باید.
>>> زبانه عامیانه مردم را هیچکسی نمیتوانند با چنین جملات ومفاهیم خودشان تغیر دهد مانند چوک ارغندی سر چوک وغیره هر اسمی را که مردم از گذشته های دور اسم گذاری کرده اند به مفهوم زبان وکلچر خودشان نام گذاری کرده اند تغیر ان توسط واژه های دیگر از یکطرف طرف پذیرش جامه ومردم نیست واز جانب دیگر مفهوم ومعنی اصلی انرا که سنجیده شده بود از بین میبرد پس شما را راه تان وما را راه مان ادبا وفضلای کشور ما چرا در این چندین صده های گذشته به این وازه انگشت انتقعاد نگذاشته بودند در حالیکه بیشتر از اشخاص امروز فاضل تر ودانا تر هم بودند که امروز کسانی میخواهند که بجای وازه وفرهنگ قبول شده مردم یک وازه وارداتی جاگزین ان سازند پس شما را راه تان وما راه راه مان .
>>> چوک فعلا اسم میدان شده اشکالی دارده
>>> آقای زرکوب لطفا وقت تانرا با موضوعات بیهوده ضایع نکنید.
کارته وال
>>> زرکوب صاحب! کوبیدن خو کردی اما بیجا!
کلمه چوک کلمه است نشان دهنده تاریخ حاکمیت افغانها در هند است!
>>> می به معنی شراب وشراب به معنی شربت و شیره و اما در عرف و قبول کشور مسلمان فارسی زبان ما به شربت ممنوعه و حرام کتابی گفته میشود (وقتیکه شراب میگوییم
مراد شیره و شربت ممنوعه است . ولی در خودزبان عام و زبان بیزنس عربی که زبان فارسی در نتیجه تحت حاکمیت و تسلط آن قرار گرفته واژه شراب همان شربت عادی میوه جات است که بطور عام بالای همه قوتی ها و ظرف های آب میوه (خاصتآ ) ذکر است . ویا دو واژه مترادف غلام و عبد و . . .
با این تذکر میدان یا می دان مشود ظرف شراب .
من کارشناس زبان ها وازه ها و گویش ها لهجه ها نیستم اما از مطالعه و دیدن ها میگویم.
یک مثال دیگر
حدیث در عام عربی نو و جدید را میگویند مثلآ خبز الحدیث اما در قبول کشور ما به سخنان (متفقآ قبول شده ) .... گفته میشود و یا سایق دریور را موتر وان را میگویند اما در قبول ما مفهوم دیگر و صدها مثال دیگر .. . نظر اینست که درین ها تا جاییکه معنی و مفهوم را در زبان رایج ملک زشت نه میسازد پیچیدن ضرور نیست .
واژه ها وهویت ها عاملان ورهروان بی سرحد استند . هرکجا به اثر جنگها - سیاست - مهاجرت های اجباری و رضایتی -اقتصادی
کسب علوم و تجارب سیر و سیاحت ها ایجاد قرابت ها و . . . منزل یافتند اتراق مینمایند و خانه و بسترمیسازند .اینرا تاریخ ثابت میکند.
م.ش.فروغ کابل
>>> به : اصلا وازه فارسی با ما همخوانی ندارد ...
قبول دارم شما دری صحبت می کنید و ما فارسی یعنی به زعم شما دو زبان از هم جدا . به مثال های خودم بر می گردم :
ما در فارسی می گوییم صدا شما در دری چه می گویید ؟
ما در فارسی می گوییم سیما شما در دری چه می گویید ؟
ما می گوییم گیرنده شما در دری به کسی یا چیزی که عمل گرفتن را انجام می دهد چه می گویید ؟
ما در فارسی می گوییم دو ( عدد بعد از یک ) در دری چه می گویید ؟
ما می گوییم چرخ شما در دری به آن چه می گویید ؟
ما می گوییم خود در زبان دری به خود چه می گویند ؟
فعل امر و اسم فاعل رفتن در فارسی می شود رو شما در زبان دری به آن چه می گویید ؟
ما در زبان فارسی گوییم مردم شما به آن چه می گویید ؟
ما در زبان فارسی کلمه سالار داریم در زبان دری به آن چه می گویید ؟
شما در زبان دری به همراه چه می گویید ؟
فارسی و دری یک حقیقت واحد است که به دو صورت متفاوت جلوه گری می کند .
شهروند - ایران
>>> اگر واژه میدان را مرکب از می + دان بدانیم و آن را ظرف می بخوانیم ظاهرا درست است اما در اشعار و نوشته های گذشتگان ما هیچ گاه این واژه به این معنی به کار نرفته و از خم و سبو و کوزه و مانند آن استفاده شده است. از سوی دیگر کلماتی مانند : میدانگاه ، میدان داری کردن ، میدان دادن ، میدان آرا ، میدان دار و مانند آن نشان می دهد که این واژه فقط از نظر ظاهر با می + دان شباهت دارد اما هیچ ربط معنایی با آن پیدا نمی کند . میدان در منابع به معنی گستره ، محوطه ، جولانگاه ، ساحت ، عرصه ، زمین بازی ، زمین مسابقه ، محل رزم و جای مصاف فضا و زمینه فعالیت به کار رفته است و این معنی با آنچه که امروزه در شهرها به یک فضای باز و وسیع که چندین خیابان به آن می رسد گفته می شود ، همخوانی دارد .
شهروند - ایران
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است