چهار موضوع امنیتی از تخار در قالب چهار شایعه
تلکس شایعات 
تاریخ انتشار:   ۲۲:۲۳    ۱۳۹۵/۴/۲۶ کد خبر: 118254 منبع: پرینت

1
بيش از چهل تن از نيروهاي امنيتي در روستاي قره تيپه ولسوالي درقد تخار محاصره هستند.
اين نيروها دست كم يك ماه مي شود كه در محاصره طالبان قرار دارند؛ اما مسوولين امنيتي زون شمال شرق براي شكستن محاصره آنها در اين مدت هيچگونه اقدام نكرده اند.
اين نيروها مشمول پوليس مرزي، پوليس ملي و پوليس محلي مي باشند.

2
بر اساس یک گزارش دیگر، دو روز است که فضای وحشت در ولسوالى رستاق ولايت تخار، حاكم است و تفنگداران مسلح غیر مسوول در اطراف رستاق جابجا شده اند. يك قوماندان مسلح غيرمسول تمام ولايت را با نيروهاى امنيتى به چالش كشيده است.
اين درحالي است كه داكتر ضيا والى تخار، هر روز به حال مردم فقير، گريه مي كند، به سرك ها مي رود، عكس مي گيرد و به فيسبوك مي گذارد.

3
قوماندان غفور يكي از فرماندهان محلي غير مسوول در ولسوالي ينگي قلعه تخار همراه با شش ميل جنگ افزار بازداشت شد.

4
ملا پيرم قل گفته است كه هيچ حكومتي او را بازداشت كرده نمي تواند و بازداشت او به معناي از بين رفتن تخار است.
ملا پيرم قل متهم به قتل وكيل عين الدين در ولسوالي روستاق تخار است و وزارت داخله دستور داده است كه اين بزرگوار را بازداشت كنند.

(این خبر در بخش تلکس شایعات سایت شبکه اطلاع رسانی افغانستان نشر شده است.)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   حکومت داری خوب مقابله با چالش های موجود را نه میتوان با گریه وریختن اشک حل کرد بلکه متانت جسارت وهمت اراده قوی میطلبد تا حاکمیت قانون بر زور گویی غالب گردد با تا سف اراکین موجود در برخورد با قضایا گریه کنان اظهار همدردی نشان میدهندز در اذهان مردم معرفی شوند این روش خجالت اور است بیشترین روش جناب والی صاحب چنین بوده که باید اگر مدیر خوب میباشند خودرا جنرال وداکتر به معرفت میگیرند متناسب وشایسته حال شان نیست لازم است تاعملا به مقابله تهدیدات داخل اقدام شوند ورنه جز رسوایی وشرمنده گی اینده نصیبش نه خواهد شد.............. ایوبی

>>>   ازهرچارشایعه اش خوشم آمده است.
ع

>>>   بعد ادای احترام خوش شدن از خبر ویرانی وتباهی وطن ما سازگار منفعت ملی ما نبوده ریختن اب به اسیاب دشمن بیش نیست از خبر ترقی تعالی امنیت وعمران سرزمین ماخوش وبر غکس از خبرهای منفی نفرت باید نماییم. راستگو

>>>   ملا پیرم قل نه تنها که وکیل شورای ولایتی تخار را کشته ، بلکه صدها بیگناه دیگر توسط او و تفنگداران غیر مسوولش کشته ، آزار و اذیت شده اند ، او در طول دوران جنگ و آشوب کشور دارای افراد مسلح بوده و مظالیم گوناگون را به حق مردم ملکی و مظلوم ولسوالی رستاق روا داشته است ، ولی کو دولتی که از او بازخواست کند .
تخار

>>>   تمام گدودی ها از دست پیرم قل است.
حتی دوستم را نیز برضد دولت همین پیرم قل میشوراند.

>>>   پیرام قل را بازداشت کنید دوستم خفه میشود معاونش هست

>>>   باید گردن این پیرام گل زده شود

>>>   غارتگران آثار تاریخی آی‌خانم
پیرام قل
یکی از هزاران فردی که در چورکان تپه تاریخی آی‌خانم گنجی را یافت علیمردان است که بعداً به حاجی علیمردان بای هزارسمچی مشهور گردید. حاجی علیمردان بکس حاوی ٣٦٠٠ سکه طلا را که مشهور به سکه های طلایی دوکله ـ دواسپه بود، می یابد و به قریه هزار سمچ رستاق ولایت تخار انتقال می‌دهد. وزن هریک از این سکه ها چهارو نیم مثقال ـ معادل ٢٠.٢٥ گرام می‌شد. پیرم قل که ازین پیشامد نیک در جریان است به قریه هزارسمچ رستاق رفته مناصفه این سکه ها را به عنوان خمس از وی می‌ستاند و نصف باقی مانده آن را علیمردان همراه با برادرانش تقسیم می‌کند. هنگام تقسیم این گنج حاضرباشان و چاپلوسان اطراف پیرم قل هم تعدادی از آن را به عنوان شیرینی به دست می‌آورند. پهلوان قربان هزار سمچی ٢٥ دانه سکه را بخشش میگیرد. به همین ترتیب سایر افراد و حاضر باشان پیرم قل با دریافت چند چند دانه ازین سکه ها شیرینی حق خویش را دریافت میدارند. حاجی علیمردان ادعا دارد که پیرم قل با استفاده از زور و قدرت خویش بقیه سکه ها را به عناوین مختلف از نزدش گرفت. وقتی تعداد این سکه ها به بازار راه یافت و تجار آنرا جهت فروش به پاکستان انتقال دادند، کسانی که صرف دو یا سه دانه آنرا خریده و به پاکستان برد، به بزرگترین پول داران منطقه تبدیل شدند.
سبحان قل معاون پیرم قل در جریان کمپاین انتخابات پارلمانی خود یک دانه سکه طلا را مبلغ ٢٨٠٠٠ دالر امریکایی بفروش رساند. اگرچه دقیقاً واضح نگردید که این سکه از جمله کدام سکه ها بود سکه هایی که ازعلیمردان بای خمس گرفته و یا خمس کدام گنج دیگر تپه آی‌خانم. بهرحال، سکه هایی که حاجی علیمردان یافته بود و نصف بیشتر آن به ملا پیرم قل و افرادش رسید از جمله بی‌نظیرترین سکه های یافت شده دوران خود چه از لحاظ وزن و چه از لحاظ نوعیت شهرت یافته بود. به فرض اگر قیمت فی دانه این سکه ها را به پایین ترین نرخ فروش در تخار سی هزار دالر امریکایی حساب نماییم. قیمت مجموعی سکه هایی که پیرم قل از علیمردان بای خمس گرفته است چهل هشت ملیون دالر امریکایی می‌گردد. هرگاه یک قلم خمس که پیرم قل از آثار یافت شده تپه تاریخی آی‌خانم از یک نفر به دست آورد چنین باشد، تمامی خمس ها و اجناس بدست آمده در جریان سه یا چهار سال که توسط هزاران نفر هنگام تاراج آی‌خانم صورت گرفت و بدون شک ٩٠٪ آن به نفع اینان بود، چه مقدار خواهد بود؟
مناطق زیادی در هر نقطه افغانستان موجود اند که آثار تاریخی و ماقبل تاریخی زیادی را درخود مدفون دارند. در ولسوالی رستاق و سایر ولسوالی های ولایت تخار بخصوص ماورای کوکچه که پنج ولسوالی را شامل میشود ده ها مکان وجود دارد که مردم آنها را به عنوان اماکن تاریخی می‌شناسند. پل بیگم، کافرقلعه، سمچ کافر، بینی ملخ، گنج، خواجه مسکه، دشت طلا، زیارت خوجه سرخه، زیارت خواجه میری، ایل کاشان، هزار سمچ رستاق، کنده چشمه، چهل دختران، خان پشت، شرخه بازار، دشت آبی، قزل قلعه، خواجه جرغاتو، خواجه سبز پوش ولی، ده وری و... اماکنی اند که آثار تاریخی از آن بیرون شد. درین مناطق هم دهل چور از طرف پیرم قل نواخته شد به تعقیب آن صدها اثر تاریخی پیدا شده از آن توسط پیرم قل و سبحان قل ضبط شد. پیرم قل و قومندانان جنایتکارش معتقد بودند که اگر به مردم اجازه داده شود که بر اماکن تاریخی رستاق و ولسوالی های اطرافش جهت دریافت انتیک زیر نظر هیات شان کار صورت بگیرد درین صورت انتیک های موجود درین اماکن بدون مصرف و رایگان بدست شان میاید. فقط با این نیت شوم بود که دراین ساحات کار به شکل کاملاً بی‌رویه صورت گرفت و ارزش فرهنگی تمامی ساحات باستانی ولسوالی های ماورای کوکچه نابود گردید.
منطقه دشت طلای رستاق که یکی از ده ها مکان تاریخی ولسوالی رستاق ولایت تخار است زیر نظر امیران خون آشام رستاق پیرم قل و سبحان قل مدت دوسال مورد کاوش های خاینانه قرار گرفت. این مکان های تاریخی که دارای صدها قبر مربوط به چندین هزار سال قبل است، پامال خواسته های ضد فرهنگی زمامداران جاهل شد و هزاران تکه آثار (زیورات، ظروف، مجسمه ها، کمربندها، دستبند هایی که شکل ماهی، مار و سایر اشکال بخصوص خزندگان را دارا بودند و از فلزات مختلفی چون طلا، نقره، هفت جوش و گاهی هم سنگی به وزن های مختلف و اندازه های متفاوت پیدا میگردید) که متعاقباً توسط پیرم قل و سبحان قل بزور تصاحب میشد. اگر از جمله کاوشگران کسی و یا جمعی که اشیای انتیک را می‌یافت و سروصدایش بالا نمیشد، میتوانست آن را در بازارهای پاکستان به فروش برساند.
برای وضاحت بیشتر دو داستان را بازگو میکنم که گواه این مدعا اند:
درجریان کندن نهر آب در رستاق که ازمنطقه دشت طلای ولسوالی رستاق ولایت تخار میگذشت و این ساحه تاریخی بعد از قریه خانقاه ولسوالی رستاق آغاز میشود، جمعه خان برادر قادر سیابی دو کاسه طلایی را پیدا میکند. افواه پیدا شدن دو کاسه طلایی بالا میگیرد تا بالاخره که گپ به «آمرصاحبان» رستاق میرسد. سبحان قل معاونِ پیرم قل جمعه خان را احضار نموده کاسه های طلایی را از نزد شان میگیرد.
در شرایطی که قلعه تاریخی آی‌خانم با حفر غیرقانونی تاراج میشد، تعدادی از افراد در قلعه تاریخی که به نام کافر قلعه یاد میشود و در یکی از قریه های ولسوالی رستاق موقعیت دارد، همزمان کار میکردند. از میان کاوشگران در کافرقلعه یک گروپ جنس تاریخی طلایی که شباهت به سگک کمربند دارد را پیدا میکند. همینکه این شخص در اثر کاوش چند هفته‌ای این را اثر را می‌یابد، موضوع فاش میشود و گپ به پیرم قل میرسد. پیرم قل فوراً میرسد و به او امر میکند که جنس را تسلیم نماید. امام علی برادر سرمعلم ملا ولی که یکی از افراد این تیم میباشد، کسی است که مقابل پیرم قل می‌ایستد و پیرم قل را در میان صدها نفر که نظاره‌گر ماجرا هستند با اثبات نمودن اینکه او آدم بی‌پاسی بیش نیست بی‌آب و بی‌آبرو میسازد. او به پیرم قل اظهارمیدارد که تو سرگروپی بیش نبودی که حالا بزورگیری میکنی. من از طرف ملانادر مامور کشتن تو تعیین شده بودم و در شرایطی که یک فشارماشه کلاشنکوف از طرف ما میتوانست به زندگی‌ات خاتمه دهد اینکار را نکردم چیزی که تو هم بی‌خبر نیستی. ولی تو را ببین که چه اندازه خم چشم و بی‌حیا هستی که آنروزها را نادیده میگیری. با وجودیکه شرایط بد اقتصادی ما را میدانی و فقر و فلاکت ما را می‌بینی دست از بزور گیری حتی از من برنمیداری. تف و لعنت به تو آدم بی‌پاس!
هنگام کاوش های غیرقانونی خاکش را بدور ریخته ارزش تاریخی‌ آنرا برای ابد نابود میکردند، یکی هم دشت آبی رستاق است. ناصر پسر بای جان، خلیل سیف الله و حبیب در جریان کاوش هایی که درین منطقه داشتند یک جوره گوشواره طلایی با نگین های یاقوت را پیدا میکنند که آوازه آن به گوش حاکمان میرسد. سبحان قل این سه نفر را در خانه قومندان بای احضار میکند و با تهدید گوشواره را با پرداخت یک هزار دالر از نزدشان می‌ستاند. سبحان قل بعداً این گوشواره را به قیمت ٢٦٠٠٠ دالر امریکایی به عیسی خان پسر حاجی بابه دشتی قلعه چی به فروش میرساند.
زمانیکه طالبان به اطراف به تخار نزدیک شدند شش فروند هلیکوپتر در چهار پرواز مال و دارایی های پیرم قل و سبحان قل را به بیرون انتقال داد. در یکی از پروازها که اموال پیرم قل انتقال میشد، یک نفر زخمی بنام گل ولد نور از دشت آبی ولسوالی رستاق ولایت تخار از افراد میرعلم کندزی که درخط جنگ آسیب جدی دیده بود بخاطر تداوی به ایران برده میشد، نیز حضور داشت. به دلیل عدم موجودیت شفاخانه مجهز در تخار مرسوم بود که زخمی های خط جنگ جبهه مسعود جهت تداوی به ایران و تاجیکستان منتقل شوند. ازجمله اموال مربوط پیرم قل سیزده بکس که حاوی آثار تاریخی میباشد هنگام تلاشی پولیس ایران جنجال میافریند که بعداً به اشاره مسعود رها میگردد. گل ولد نور که در متن موضوع قرار دارد، بعد از صحت یابی به رستاق میاید و آن را هرکجا قصه میکند. پیرم قل هم ازین افشاگری عصبانی گردیده جهت زیاد درز نکردن موضوع به فکر کشتن گل می‌افتد. تا اینکه در جشن نوروزی رستاق موقع را برابر میکند و با اسپ بزکشی وی را پامال میسازد. درین حادثه که گل شدیداً ضربه دیده بود، هنگام انتقال جهت تداوی به کندز در مسیر راه جان باخت.
اگر این سوال مطرح شود که شش بال هلیکوپتر در چهار پرواز کدام اموال پیرم قل و سبحان قل را به انتقال داد، از هیچکس این جواب را نخواهید شنید ولی بدون شک که ایشان دوشک و بالشت های خانه خویش را در شش طیاره طی چهار پرواز انتقال ندادند! حتی اطفال هم میدانند که او اموال و دارایی های خویش را که در طول دوره به اصطلاح جهاد و مقاومت از خون و مال مردم رستاق جمع آوری کرده بود در مشهد جابجا ساخت. اگرچه یک قسمت جواب این سوال در بالا تذکر یافته است ولی ماجرا ابعاد به مراتب گسترده تر دارد. بناءً بجا میدانیم که یک مقدارمفصل تر در رابطه به سرچشمه های اموال «عالی جنابان جهادی» که بیشتر اموال شان را شِمش طلا تشکیل میداد انتقال یافت به موضوع پرداخته شود.
پیرم قل که از میراث پدر خر نداشت تا سوار شود، بعد از حاکم شدن به سرنوشت مردم رستاق به سرمایه های قارونی دست یافت که بخش عمده آنرا از آی‌خانم بدست آورد. خون مردم وی را صاحب هزاران راس گوسفند، ده ها دربند حویلی قشنگ چندین جریبی در شهر رستاق و سایر شهرهای افغانستان که هرکدام بیش از نیم ملیون دالر ارزش دارد، ده ها راس اسپ بزی که قیمت هریک شان از صدهزار دالر تجاوز می‌کند، مارکیت های بزرگ، باغ های بی‌طول و عرض میوه، تانک های تیل، حمام، هوتل، زمین های زراعتی، صندوق های طلا و غیره ساخت.
نقل توسط ( ر )

>>>   من منحیث یک ازبک تخاری اعتراف میکنم که ما ازبک ها کله خام هستیم ، اگر کله خام نباشیم معاون اول ریاست جمهوری خود را داوطلبانه والی ولایت جوزجان نمی سازد و ملا پیرم قل داوطلبانه عضویت شورای ملی را رها کرده وخود را ولسوال رستاق یا قوماندان امنیهٔ ولسوالی رستاق تعیین نموده که باسرنوشت هزاران تخاری بازی نموده وحق مشروع مردم رنجدیدهٔ تخار را درشورای ملی تلف نموده ویک چوکی وکیل ولایت تخار درولسی جرگه سالهاست که خالی بوده ودر مسایل مهم وسرنوشت ساز میهنی دخیل نیست ۰ ....به چنین ملا ها ووکلای بی دانش وبی فرهنگ ! و .....به مردمی که به چنین افراد بی دانش رأی دادند وامروز از رأی قانونی خود استفاده نمی کنند
کبیرعادل از ولسوالی ینگی قلعهٔ ولایت تخار

>>>   عبدالرحیم عباس کریمی را در تخار والی سازند همه مشکلات را رفع خواهد کرد آقای کریمی وزیر عدلیه اسبق در حکومت کرزی بود

>>>   کبیرعادل از ولسوالی ینگی قلعهٔ ولایت تخار؟
ما ازبک ها کله خام ھرگیز نیستیم
۱ یک تخار نیست بلکہ بدخشان پجشیر ھم این غارتگران موجود است
این تمام فساد تاجک ھا است
کندوزی

>>>   کبیرعادل از ولسوالی ینگی قلعهٔ ولایت تخار
این جای شرم است کہ از حقیقت را ندیدہیت
شاید از چششم شما کور ھستین
غارتگران
۱ عطا از مزار
غارتگران
۲ بدخشانی
غارتگران
۳ پنجشیری
ما ازبک هاھرگیزکله خام نیستیم
این تمام شیطانی ھای { ع } است برای { غ }
۴ تمام مناتیق اوزبیک ھا جنگ است ازطرف { ع + غ }
وزیر ھای ع +غ اعتیبار بوکنید شاید ھم بی کفن بیمانید
ھر چیزی کہ رھبر عالی قدر کردہ برای ملت خود بسیار خوب کردہ است
دار این جا نگران نباشید
محمد اسماعیل خان قلع ذال کندوز

>>>   پیرام گل کله خام است یا کله پخته ؟ هرچه هست دزد هم هست آنهم از جمله دزد های چپه شــــــآخ !

>>>   اسماعبل قلعه ذالی! کله خام خو نیستی مگر لودگی را قبول کن. ببین! اگه تو عقل داشته باشی دنبال یک مرد بی سواد جانی میروی؟ که تا حال ده 30 سال تو ره ده دفعه از کارمل و نجیب شروع الی پاکستان، ترکیه و روس و.... که که سودا کده و گول خورده و باز پشیمان می شه.
طیغون بای قرلق

>>>   پیرم قل قوی ونیرومند نیست این دستگاه اداری دولت است که نا توان است همین امکانات وحتی ازین بیشتر را در زمان کرزی داشت ولی در طول ماه ها از خانه بیرون شده نمی توانست اکنون دولت هزارو پنجصد نفر را معاش میدهد که این دشمن مردم مظلوم را محافظت و تحت امر این ظالم به غارت مردم ادامه دهند. این عمل مایه سر افگندگی دست اندرکاران شده است. یک افسر جوان وطن پرست میتواند در ظرف نیم ساعت این دشمن مردم را به جزای اعمالش برساند. از یاد مردم نخواهد رفت علاوه بر سایر زورمندان که مناسبت های باوی داشتند اقای احمد ضیا مسول حکمتداری خوب هم اورا در خانه خرابی مردم بی پناه رستاق نه تنها تشویق بل حمایه کرد در حالیکه والی منطقه که مسول نظم است موجود بود وغیر مستقیم به والی فهماند که به او مزاحمت ایجاد نکند.این مردم خدادارد واه مظلومان اخیرا دامن ظالمان را خواهد گرفت. سلطان احمد ً"طلایی"

>>>   تمام این بیغیرتها شیرخانه وروباه های بیرون هستند دوکانداران اسلام

>>>   این ها همه برای تنظیم های دزد و فرومایه خود مانند شورای .... و جنبش میجنگند و منافع ملی برای اینها اصلآ مطرح نیست

>>>   آقای اسمعیل خان از قلعهٔ ذال کندز:
وجداناُ قضاوت کنید که جنرال دوستم معاون اول رییاست جمهوری است یا والی جوزجان؟ تاحال چند روز را در ریاست جمهوری سپری نموده وچند بار امضأ نموده وچند بار امر بالای وزارت خانه ها صادر نموده ونتیجهٔ این اوامر کجا وچه بوده؟ همچنان قضاوت کنید که آقای اشرف غنی احمدزی درسفرهای خارج کشور چرا اورا مطابق حکم قانون اساسی کشور سرپرست ریاست جمهوری مقرر نمی کند؟ من که یک معلم هستم ـ صلاحیتم در چوکات کاری نسبت به ایشان بسیار زیاد وغیر قابل مقایسه است! بلی پهلوان زنده خوش است ؛؛؛
همچنان در مورد ملاپیرم قل که تاهنوز دردو دوره اعضای شورای ملی اورا اصلأ ندیده اند ونمی شناسند چه برسد به ادارارات دولتی ومردم بیچارهٔ که غرض دفاع از حقوق شهروندی شان این هیولای بیسواد را منحیث وکیل خویش انتخاب نمودند واز عمل نابخشودنی خود نادم اند
کبیرعادل ازینگی قلعه

>>>   طیغون بای قرلق
مگر لودگی را قبول بکنیم یا نکنیم ؟
۱- ده دفعه از کارمل و نجیب شروع الی پاکستان، ترکیه و روس
جواب ؟
که که سودا کده
اول آینہ گرفتہ ازخود وتنظیم ھای خود نیگا بوکن تا سال ۱۹۹۶ یادید بیاید ھمین کلھ پوختہ پرپیسر عقلمد ھای شما بدست یک دال خور از کوجا زندگی میکرد
این قصھ را گل مرجان بوگو
۲- از تمام شما آدام ھای آسمانی ھستین بیگنا معصوم صرف ما آدام ھا زمین او ھم گوناگر ؟؟
۳- ما ھمین مرد بی سواد شکر گزار ھستیم { شکرالحمداللہ } باھابار حم ثنا باشد رب اللہ الرحیم
چونکہ ماھم از ھمین دنیادیدام از سال ۱۹۹۴ الی ۱۹۹۶ بہ کعبہ قسم خورہ آمدہ بود ھمین رھبر صاحب ھا ۷ تنظیم شما
محمد اسماعیل خان قلع ذال کندوز

>>>   کبیرعادل ازینگی قلعه
وجداناُ قضاوت کنید که جنرال دوستم معاون اول رییاست جمهوری است یا والی جوزجان؟ تاحال چند روز را در ریاست جمهوری سپری نموده وچند بار امضأ نموده وچند بار امر بالای وزارت خانه ها صادر نموده ونتیجهٔ این اوامر کجا وچه بوده؟ همچنان قضاوت کنید که آقای اشرف غنی احمدزی درسفرهای خارج کشور چرا اورا مطابق حکم قانون اساسی کشور سرپرست ریاست جمهوری مقرر نمی کند؟ من که یک معلم هستم ـ صلاحیتم در چوکات کاری نسبت به ایشان بسیار زیاد وغیر قابل مقایسه است! بلی پهلوان زنده خوش است ؛
۱-
این است سوال شما ؟؟؟؟؟
محترام الحاج جنرال عبدالرشید دوستم صاحب
رھبر حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان
عاشق ملت است آرمیش ملت سربلندی ملت است
نہ ھرگیز عاشق چوکی نیست
چوکی دوست نیست بلکہ ملت دوست است

غارتگرای را دوست نداردبلکہ ملت را دوست دارد
صرف کندوز بغلان است کہ این حال رسیدہ است تمام سال جنگ است
از طرف غلامان بی حیا بی نمک ع~ غ است
اگر این نمک حرام قسم خور موجود باشد او وقت دور نیست کہ چند سال آیندہ وطن ما میدان فوتبال/ آموزشگابارودی / جھان قرستان خوھد شود
آمین کندوزی

>>>   محمد اسماعیل قلعه ذال سلام! ما کم یا زیاد ازبک که قتی تنظیم بودیم به خاطر قومیت فریب شهرانی که یک مزدور آی اس آی و سعودی بوده را خوردیم که در آخر همه ره فریب داد و به نام قوم 1000 معامله کرد. حالی مه می گوم فهمیده ما که ای بود ای دوستم چه امید. اگه دوستم اکه به قوم بد نکده تا حالی هیچ کاری هم غیر که بچه مردم در خط جنگ کشته می شوه دگه یک چوکی هم نگرفته.
قرلق


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است