امریکایی که پاکستان را متحد بخواند دوست ما نیست
امریکا همواره در جایگاه یک استعمارگر و اشغالگر و حاکم بوده است تا یک متحد و دوست و حامی، هیچ شکی نیست اما اهانت ها و تحقیرهای مدیریتی در سطح کلان استراتژیک را نمی توان نادیده انگاشت 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۴۵    ۱۳۹۵/۴/۲۳ کد خبر: 118162 منبع: پرینت

در ادامه ی سفرهای از پیش اعلام نشده و سرزده و ناگهانی مقام های نظامی و سیاسی امریکایی به خاک افغانستان، اینبار اشتون کارتر وزیر دفاع این کشور میهمان ناخوانده ی روسای جمهور و اجرایی و دیگر ارگ نشینان بود تا آخرین تصامیم و موضع گیری های خود را به حکومت اعلام نماید.

در اینکه امریکا هرگز نتوانسته چنانکه باید و شاید نظر موافق و اطمینان خاطر سران دولتی افغانستان را به خود جلب نماید و همواره در جایگاه یک استعمارگر و اشغالگر و حاکم بوده است تا یک متحد و دوست و حامی، هیچ شکی نیست اما چنین اهانت ها و تحقیرهای مدیریتی در سطح کلان استراتژیک را نمی توان نادیده انگاشت.

بدین معنا که وزیر دفاع ابر قدرت غرب، حتی کوچکترین زحمتی به خود نداده است که مواضع و راهکارهای جدید کشورش را در قبال قلب منطقه و در خاک افغانستان با حکومت و سران امنیتی در میان بگذارد و صرفا به ارایه ی اطلاع و آمار در واپسین لحظات پیش از اجرای برنامه های جدید بسنده کرده است.

اشتون کارتر در دیدار با اشرف غنی و عبدالله، افزایش صلاحیت های ویژه جنرال نیکلسون، حمایت مالی از نیروهای اردوی ملی و حضور نظامیان آمریکایی تا سال 2017 در افغانستان را اهداف سه گانه ی امریکا در قبال کشورمان و نیز بهانه ی سومین سفر غیرمنتظره اش به کابل خواند و ارگ را در عمل انجام شده قرار داد.

این تنها یک روی سکه و یک داغ ابدی از متضرر شدن چندجانبه ی قلب منطقه از رژه ی بیش از 57 کشور جهان به سرکردگی امریکا است و روی دیگر سکه حاکی از یک حقیقت تلخ ولی انکار ناشدنی برای خوش باوران و ساده اندیشان دولتی و غیردولتی امیدوار به ادامه ی حمایت و همکاری ظاهری کابل واشنگتن است و آن اینکه:

اینکه وزیر دفاع امریکا (که سیاست خارجی کشورش به چندپهلویی و ابهام و ایما و اشاره شهرت جهانی دارد) صراحتا و رسما در نشست خبری و جمع مطبوعات اعلام می کند که پاکستان دوست و معتمد و متحد قدیمی ابر قدرت غرب است و خود این کشور نیز از تروریسم متضرر شده؛ یعنی آب پاکی روی دست حکومت ریخته شد.

کاخ سفید و متحدانش در طول بیش از 14 سال گذشته چنان از انفعال و اتکای بیش از حد کابل به واشنگتن و نیز تشدید تنش ها در مرز دیورند سود جسته اند که دیگر ابایی از اعتراف به حمایت همه جانبه ی خود از اسلام آباد ندارند؛ این درحالی است که بیش از نیمی از ارگ نشینان و مردم ملکی و نهادهای مدنی همواره در پی کوچکترین تهدیدی از جانب همسایه، متوسل به امریکا می شده اند غافل از اینکه امریکایی که پاکستان را دوست خود بخواند خار چشم افغانستان است و نمی تواند دوست ما باشد.

کد (8)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   این مقاله ها را قبل از امضای دو پیمان فروش افغانستان به امریکا می نوشتید. حالا داد زدن بسیار دیر است.

>>>   انتقال قدرت در چهل و هشت ساعت !
Theresa May به عنوان دومين نخست وزير زن بريتانيا وارد خانه شماره ده شد.
در دو روز گذشته در بريتانيا چه گذشت ؟
انتخاب بانو Theresa May به حيث رهبر جديد حزب محافظه كار بريتانيا،
انتخاب Theresa Mayبه عنوان نخست وزيرجديد،
استعفاء David Cameron از نخست وزيرى ،
پذيرش استعفاء نخست وزير از طرف ملكه بريتانيا
(Elizabeth II Queen)،
صدور فرمان نخست وزيرى جديد،
تخليه كاخ نخست وزيرى ،
و انتقال نخست وزير جديد به اقامتگاه و خانه شماره ده خيابان
Downing Street.
اينها ؛ همه فقط در چهل و ساعت !
دوشنبه
حزب محافظه كار در دو ساعت رهبر خود را انتخاب نمود .
نخست وزير بريتانيا بلافاصله رهبرى جديد را تبريك گفت و اعلام آمادگى خود را براى استعفاء و ترك خانه شماره ده اعلام نمود.
ديروز سه شنبه براى اخرين بار جلسه اى كابينه را برگزار نمود و آمادگى خود را براى ترك اقامتگاه نخست وزيرى گرفت .
امروز چهارشنبه براى اخرين بار طبق سنت معمول بريتانيا براى پاسخ گويى به پارلمان رفت و به سوالات پاسخ گفت .
بعد از ظهر امروز براى اخرين بار به ديدار ملكه رفت ، استعفاء خود را تقديم نمود.
ملكه آن را بلافاصله قبول نمود.
لحظاتى بعد نخست وزير بعدى به ديدار ملكه رفت و حكم نخست وزيرى را از ملكه گرفت .
او مانند يك انسان و بچه آدم دست زن و بچه هاى خود را گرفت و اقامتگاه و دفتر نخست وزيرى را ترك نمود.
مسؤليت نتيجه رفروندوم را پذيرفت ؛
ماشينهاى نخست وزيرى را با خود به غنيمت نبرد؛
ذخيره فوق العاده صندوق صدارت عظمى را تخليه نكرد؛
پيروان هيچ دين و آئينى را مقصر ندانست ؛
اداء ننه من غريبم بازى در نياورد؛
نگفت : توطيه مسكو و انكارا و بيجينگ بوده است ؛
از هيچ كشيشى نخواست استخاره نمايد.
طرفدارانش عربده نكشيدند و هيچ احمقى اداى رهبرى درنياورد....

>>>   آمریکا در اثر سیاست های لغرش آمیزش در چند دهه گذشته در قبال مساله افغانستان چنان به گروگان پاکستان مبدل شده است که حالا دیگر هیچ کاری از دستش بر نمی آید. نه توان تحریم پاکستان را دارد و نه می تواند بر آن کشور فشار برآورد. زیرا در آن صورت پاکستان بیشتر و بیشتر به ایران چین و روسیه گرایش پیدا نموده بیخی دست آمریکا را از افغانستان آسیایی میانه و منطقه کوتاه خواهد کرد. همه این حرف ها خانه بعد از عید است. آمریکا همه فرصت ها را در دوره کرزی برباد داد. اکنون چاره یی جز اتحاد با ایران نداری. دادستان پاکستان پایان یافته است و دیگر متحد و همزمان چین به شمار می رود. آمریکا باید در افغانستان یک رزیم هوادار ایران را روی کار برآورد و منافع آن را در عراق و سوریه و لبنان به رسمیت بشناسد. در عین آن پاکستان به یاری چین دست کم نیمی از افغانستان را خواهد بلعید. همچنین باید جلو ددمنشی های اعراب و ترکیه را هم بگیرد.

>>>   در این روز ها دولت مردان امریکا تازه متوجه " مصیبت های پاکستانی" شده اند و این حالت "هیجانات ملی " را در افغانستان نیز بالا برده است .
اما چرا در این روز ها ؟
پس از خروج نظامیان شوروی ازافغانستان امریکا نه خواست تا یکجا با شوروی وکشور های دیگرمنطقه افغانستان را برای دولت سازی در شرایط جدید کمک کند . آنگاه رونالد ریگان ماموریت دولت سازی برای مردم افغانستان را به پاکستان سپرده بود و پاکستان هم فقط یک گزینه داشت ؛ دولت مجاهدین با زعامت حکمت یار . به آن گزینه مردم کابل نه گفتند و به خاطر آن مجازات شدند و سوختند و این سوختن تا حال ادامه دارد . سرو صدا های پاکستان ستیزانه ی امریکا برای افغانستان نیست ، برای آن است تا پاکستان در انقطاب های جدید منطقه یی در کنار دیگران نه ایستد . در این بازی بازار، افغانستان باید برای خودش فکر کند . نه برای هیچ دیگری و باید برای معامله وکار با پاکستان و دیگر همسایه ها در خط منافع خودش فکر کند و نه هیچ دیگری.
پاکستان یا با امریکا خواهد ماند یا با شانگهای و حالت دیکر را تجربه نخواهد کرد .

>>>   در اخر كار زمامداران افغانستان هيچگاهي ملي و براي افغانستان فكر نكرده اند. پاكستان ميداند كه در افغانستان منافع قومي و قبيلوي هميشه مقدم تَر إز منافع ملي بوده و است پس هيچ تشويشي هم ندارند. براي پاكستاني ها پيدا كردن چند گلبدين و ملا عمر در مقاطع مختلف زماني مشكل نيست بلكه مشكل انها روبرو شدن با امريكا است. تا تصميم بگيرند كه كي صاحب اصلي است.

>>>   تجزیه پاکستان تجزیه افغانستان نیز است. اما پاکستان نه تجزیه می شود و نه کسی توان تجزیه را دارد. افزون بر آن منافع غرب در تجزیه پاکستان نیست. مهم ترین منبع تروریزم فرهنگ خشونت قبیلوی در دو سوی مرز مقدس دیورند است.
هم چنان مردم پاکستان از پشتون و بلوچ گرفته تا پنجابی و سندی و غیره وطن خود پاکستان را دوست دارند و در دفاع از آن آماده قربانی بشمول استفاده از سلاح اتمی اند.
خیال تجزیه پاکستان و ایجاد پشتونستان خیالی بیش از ۶۸ سال است و بویژه از زمان داوود خان که به خیال پلونخبگان سیاسی ما تبدیل شده است. افغانستان برباد بر سر خیال پلو پشتونستان خیالی شد و شوروی فروپاشید اما بر عکس پاکستان نیرومند در منطقه ظهور کرد.
دلیل خیلی ضعیف در مورد تجزیه پاکستان وجود دارد و آن اینکه پاکستان بخاطر حمایت از تروریزم توسط غرب تجزیه می شود. آما آیا حامی تروریزم
تنها پاکستان است؟ حامی اصلی تروریزم غرب و عربستان‌سعودی نیست؟ آیا حامی تروریزم طالبانی در افغانستان کرزی،غنی و اهالی پشتون در شمال و جنوب نیستند؟
اگر قرار باشد بخاطر تربیت و حمایت تروریزم کشوری تجزیه و یا مجازات شود، بهتر است این را از افغانستان شروع کنند.

>>>   به همه پیشنهاد میکنم. برید کتاب افغانستان در مسیر تاریخ رو بخونید تا هم افغانستان رو کامل تر بشناسید هم بدونید پاکستان در اصل همون هند انگلیسی است و اهداف کثیف خودش رو از طریق اسلام و شریعت و روحانیون خود فروخته اجرا میکنه. حالا با این شرایط خودتون میفهمید که منظور از رابطه تاریخی آمریکا و پاکستان چیه؟
آیران هیچوقت نمیتواند دوست آمریکا باشد به جز اینکه نظام حکومتی ایران تغییر کند.
آمریکا و اروپا هیچوقت نمی خواهند که خاورمیانه امنیت داشته و توسعه و پیشرفته شود بدلیل اینکه:۱-با پیشرفت خاورمیانه بازار محصولات اروپا و آمریکا از بین میرود.
۲-مواد اولیه و کارگر و بیشتر دانشمندان اروپا و آمریکا از خاور میانه تأمین میشود پس اگر خاور میانه امن شود و پیشرفت کند تبدیل به رقیبی برای اروپا خواهد شد.
محل سکونت:ایران،مشهد


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است