سید حسین انوری مشاور رییس جمهور وفات یافت
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۱۱    ۱۳۹۵/۴/۱۶ کد خبر: 117925 منبع: پرینت

سید حسین انوری رییس حزب حرکت اسلامی افغانستان بر اثر بیماری سرطان در شفاخانه ای در هندوستان وفات یافت

وی از جمله فرماندهان جهادی بشمار می رفت که در زمان ریاست جمهوری حامد کرزی در پست های مختلفی از جمله والی ولایت هرات ایفای وظیفه کرد.

سید حسین انوری در این روز ها به عنوان مشاور رییس جمهور غنی مشغول بکار بود.

وی از بیماری سرطان خون رنج می برد و چندین بار برای تداوی به خارج از افغانستان سفر کرده بود.

او یکی از چهره های پر نفوذی جهادی و سیاسی افغانستان بود که پس از استعفای آیت الله شیخ محمد آصف محسنی به ریاست حزب حرکت اسلامی افغانستان رسید.

سید حسین انوری در ولایت پروان متولد شد، او در دوران جنگ شوروی در افغانستان از فرماندهان مجاهدین بود و رهبری شاخه نظامی حزب حرکت اسلامی افغانستان را بر عهده داشت.
پس از پیروزی مجاهدین در سال ۱۳۷۱ به عنوان عضو کمیسیون دفاع و امنیت کابل و وزیر کار و امور اجتماعی در دولت اسلامی افغانستان منصوب شد.

انوری پس از روی کار آمدن طالبان به ایتلاف شمال پیوست و در همین دوران به عنوان رییس حزب حرکت اسلامی انتخاب شد و برهان‌الدین ربانی رییس‌ جمهور دولت اسلامی رتبه ستر جنرال را به او اعطا کرد.

او بعد از فروپاشی نظام طالبان به عنوان وزیر زراعت و مالداری در دولت انتقالی حامد کرزی انتخاب شد. سپس مدتی به عنوان والی کابل کار کرد و از سال ۱۳۸۴ تا ۸۷ به عنوان والی هرات انتخاب شد.

این فرمانده جهادی در دو انتخابات سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۹ مجلس به عنوان نماینده از کابل به مجلس راه یافت.

سید حسین انوری در باره چگونگی مبارزه با طالبان با آیت الله شیخ محمد آصف محسنی و در سال ۱۳۸۲ پس از پیروزی ایتلاف شمال و سقوط کابل حزب جدیدی به نام حرکت اسلامی مردم افغانستان را تشکیل داد.
او در تحولات پس از طالبان و در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۳ به عنوان معاون دوم عبدالرحیم وردک وارد کارزار انتخاباتی شد.

از انوری دو همسر، شش دختر و پنج پسر به جای مانده است.

کد (4)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   خدایش بیامرزد . خدمت های بزرگ ایشان هرگز فراموش نخواهد شد .
حبیب الله یوسفزی

>>>   انوری یک خایین بالفطره بود وجنایات بسیاری انجام داد ازجمله به شهادت رساندن بزرگ مرد شهید صادقی نیلی بسیاری جنایات دیگر

>>>   خداوند تمام ....هارا به هر بهانه که میشود نیست و نابود کند. تا ملت اقلآ یک لحظه نفس ارام بکشند.

>>>   خداوند ببخشد آدم خوبی بود جنگ سالاران نام مردم خوب را هم در اذهان بد ساخته اند

>>>   خداوند بیامرزدش.

>>>   ما تابحال نام اینرا بصفت مشاور ریس جمهور نشونیده بودیم بنظرم چوبخطی ریس جمهور بود مثل قوماندان امنیه
هلمندکه سربازهای خیالی داشت مشاور خیالی بود. اینکه چقدر مشاورین خیالی دیگرموجود است مردم نمیفهمند.

>>>   سید حسین انوری مجاهد دلیر در دوران جهاد با اشغالگران روحش شاد
نبی جاغوری

>>>   از سید حسین انوری ۶ دختر و۵ پسر به جای مانده است !
فرزند کمتر زندگانی راحت تر و آینده روشن تر

>>>   سید حسین انوری یک انسان کم سواد ولی دنباله رور بود

>>>   ت خدا وند این سید بزرگواران را رحمت کند.
انوری شخصیت بسیار شجاع و دلاوری داشت
علی

>>>   روحش شادو یادش جاودان باد

>>>   خدایش بیامرزاد اما نابودی اش به از وجود
م.کریم بامیان

>>>   اولین و آخرین دیدارم با سید حسین انوری
مرحوم آقای سیدحسین انوری را برای اولین بار با لباس پلنگی و نظامی در سال 1368 در بامیان و در اجلاس تشکیل حزب وحدت اسلامی دیدم. او و دیگر چهره های شاخص حرکت اسلامی در آن اجلاس، شرکت داشتند.
بعد از چند روز جلسه، همه ی شرکت کنندگان برای تشکیل حزب واحد، توافق کرده و میثاقنامه وحدت را نوشتند.
روز امضای میثاقنامه، روز عجیب و فضای معنوی خاصی در مسجد المهدی زیر بازار حاکم بود.
در کنار میثاقنامه، قرآن و یک چاقو به یاد تیغ ابالفضل (ع) گذاشته بودند که امضاکنندگان، با بوسیدن قرآن و آن تیغ، میثاقنامه را امضا می کردند.
بعد از امضای میثاقنامه، دعای وحدت خوانده شد؛ در حالی که همه ی شرکت کنندگان دستهای هم را محکم گرفته و هماهنگ به سمت آسمان بلند کرده بودند، دعا را همخوانی کرده و اشک می ریختند.
آقای انوری، در گوشه سمت راست درب ورودی، پیش پنجره نشسته بود و از شدت هیجان، در حالی که اشک می ریخت، سرش را به دیوار نیز می کوبید. آن لحظه ی فراموش نشدنی، پیام های زیادی داشت و گویای زبان حال کسانی که از گذشته شان ابراز ندامت می کردند و یا از شدت خوشحالی و اتحاد دوباره مردم ما اشک شوق می ریختند.
آن روزها شیرین در بامیان سپری شد و حزب وحدت، به وجود آمد. ما هم با خوشحالی به خانه های خود برگشتیم و ماهها بعد شنیدیم که سران حرکت اسلامی، پا پس کشیدند و من ماندم و یک دنیا حیرت. دیگر هرگز نتوانستم پارادوکس دست روی قرآن و تیغ ابالفضل گذاشتن و سرکوفتن ها و کنار کشیدن ها را برای خود حل کنم. نمی دانم این، شاید داستان روزگار ما باشد و برای سیاست پیشگان ما، امر عادی.
در آخر سال 1372 تا نیمه اول 1373 طی هشت ماه اقامتم
در کابل هیچ وقت موفق نشدم آقای انوری را بیایم و تلاشهایم نیز برای ضبط خاطرات جهادی اش، بی ثمر بود. از سال 1374 دیگر یک سره در غربتم و در باره انوری، بسیار خواندم و شنیدم که تاریخ، زندگی پر فراز و نشیب وی را داوری خواهد کرد.
محمدحسین فیاض

>>>   خداوند رحمتش کنه ادم خوبی بود درضمن به جواب نظر دهنده دوم بایدگفت که... تو خودت هستی نه سید حسین انوری

>>>   خداوند متعال رحمتش کند فردی بسیار نیک اندیش و خوبی بود

>>>   خدا رحمتش کند خیلی شجاع وشیر مرد بود. نظر هنده که نوشته بود اقای انوری کم سواد بود باید بگویم ایشان زمان داوود خان چهارده پاس وکارمند وزارت فواید عامه بود سوال اینجاس ایا خلیلی محقق مزاری و... سوادش از ایشان زیاد تر است؟

>>>   خداوند رحمتش کند الحاج سترجنرال سید حسین انوری را آدم خوبی بود,,,,,,,با نهایت تاسف بزرگ مرد افغانستان به رحمت ایزدی پیوست خداوند روحش را قرین رحمت بگرداند, وهمچنین به خانواده ایشان ابراز همدردی مخصوصا پسر ارشد ایشان سید خلیل الله انوری وبرادرانش منمایم خداوند صبر به تمامی خانواده سترجنرال سید حسین انوری بدهد ,روحش شاد

>>>   خداوند بیامرزد پدرش را رحمت بکند مادرش راخودش را هم رحمت بکند.ع ح

>>>   درسالهای 1358 الی 1367 منزل ما و منزل مرحوم سید انورشاه خان در گولائی پارک خیرخانه در دو نوش کوچه که مشهور به چهارارهی هواشناسی بود، قرار داشت و ما و مرحوم آغا صاحب سید انورشاه خان و پسران شان باهم ارتباطات نزدیک فامیلی و دوستی بی آلایشانه داشتیم و درهمان سالهای اول من و یک برادر انوری صاحب درفاکولته زراعت کابل هم دوره بودیم. درآنزمان مرحوم آغاصاحب و خانم شان اظهار میکردند که یک پسرشان به اسم سید حسین درصف مجاهدان کوه های پغمان و میدان شهر قرار دارد ولی شخصا خود ما این پسر آغا صاحب را ندیده بودیم. روابط قبله گاه و برادران و ماماهای مرحوم انوری صاحب درکوچه و محله ما با مردم محل آنقدر صمیمی و دوستانه بود که همگی مرحوم سیدانورشاه آغا را به دیده قدر مینگرستند و احترام خاص مینمودند و شخصا خود آغا صاحب و خانم شان برای ما که نزدیک ترین همسایه بودیم ، برای ما بمثابه برادر بزرگ و خواهر بزرگ موقف داشتند که درهمان زمانیکه ما همانجا سکونت داشتیم ، آغاصاحب سید انورشاه برضای خدا پیوستند و ما هم بنابر تبدیل وظیفوی ازکابل به مزار شریف کوچ کردیم و ارتباطات ما صرف با یگان سفر به کابل و یا هم ازطریق مبایل باقی ماند که متاسفانه درین اواخر همان ارتباطات هم قطع شده ولی خاطرات همسایگی ما با فامیل محترم سید انورشاه آغا کماکان درج خاطرات شخصی ما باقی خواهد ماند. آرزومندم خداوند ج ارواح آغاصاحب سید انورشاه و پسربزرگ و سید حسین خان انوری را غریق رحمت اش بگرداند و به بازماندگان شان صبرجمیل عطا بفرماید. مطلب را که نوشتم صرف پیرامون کرکتر شخصی فامیل محترم انوری صاحب میچرخد نه در رابطه به مسائل سیاسی جناب انوری صاحب.
با عرض حرمت.
انجنیرثمرالدین خرم ازشهر مزارشریف، افغانستان.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است