باید تعصب ها را کنار گذاشت و زبان فارسی را به عنوان یک اصل و زبانی منطقه ساز نگاه کرد و با خرده فرهنگ های کوچک، فرهنگی بزرگ را رقم بزنیم | ||||
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۸ ۱۳۹۵/۴/۱۲ | کد خبر: 117750 | منبع: | پرینت |
ایران و افغانستان دو کشور دوست و همسایه که اشتراکات فرهنگی زیادی با یک دیگر دارند. امید می رود که از این اشتراکات برای بهبود روابط در همه ی زمینه ها به ویژه روابط سیاسی و فرهنگی استفاده شود.
آقای افسر رهبین وابسته فرهنگی افغانستان در برنامه رسانه ای در کابل، در مورد روابط ایران و افغانستان در زمینه روابط فرهنگی گفت: این دو کشور اشتراکات فرهنگی زیادی از جمله زبان و دین دارند که این دو را به یکدیگر متصل می کند.
وی در مورد جغرافیای زبان فارسی می افزاید: خواستگاه زبان پارسی در بلخ باستان می باشد و فارسی دری و فارسی که در ایران استفاده می شود منشعب از این زبان است که این عوامل باعث گره خوردن این دوکشور می شود. آقای رهیبن معتقد است یا توجه به حمله ارتش سرخ به افغانستان و مهاجرت جمعیتی افزون بر پنج میلیون نفر به این کشور روابط بین دو کشور را هرچه بیشتر تنگاتنگ کرده است.
به باور او اصلی ترین فاکتور اشتراک میان ایران و افغانستان زبان و دین می باشد که در فرهنگ سازی هر جامعه ای تاثیرگذار است. اگرچه که منافع سیاسی هرکشوری برایش قابل اهمیت است اما نمی توان بدون توجه به پیشینه و اشتراکات فرهنگی به یک تعامل سیاسی و فرهنگی سودمند دست پیدا کرد.
آقای رهبین نسبت به تفاوت های فرهنگی ایران و افغانستان در گذشته و حال می گوید: متاسفانه افغانستان در گذشته و حال فعالیت های فرهنگی اش نسبت به ایران ضعیف تر بوده است مثلا در مورد حضرت مولانا که او را از خود می دانیم فعالیت وسیعی در زمینه پژوهش و نشر آثار وی نکرده ایم.
وی در مورد تقاضای ترکیه و ایران برای ثبت مشترک نام مولانا در جامعه ی بین المللی گفت: افغانستان به این در خواست اعتراض و خواهان ثبت افغانستان به عنوان زادگاه مولانا و اضافه کردن افغانستان به این توافق فرهنگی شده است.
او اضافه می کند: دلیل اینکه ایران اینطور قاطع و محکم دست به این اقدام می زند این است که مردم افغانستان فعالیت های لازم را جهت آشنایی با مولانا و زبان او نمی کنند و به نحو احسن او را نمی شناسند. وی یکی از عوامل بی توجهی به فرهنگ زبان فارسی را عامل تاریخی می داند که در زمان منشعب شدن خراسان فارسی متاسفانه افغانستان نتوانست پاسدار خوبی برای زبان فارسی باشد. وی می افزاید که باید تعصب ها را کنار گذاشت و زبان فارسی را به عنوان یک اصل و زبانی منطقه ساز نگاه کرد و با خرده فرهنگ های کوچک، فرهنگی بزرگ را رقم بزنیم.
او از فعالیت های فرهنگی دریک دهه اخیر اینگونه یاد می کند که برخی فعالیت های فرهنگی از جمله تشکیل کانون های غیردولتی و ساختن خانه ی مولانا صورت گرفته است اما متاسفانه اوضاع افغانستان بگونه ای است که اجازه نمی دهد فعالیت های فرهنگی روال عادی خود را طی کند و تصمیم های سیاسی همه چیز را تحت تاثیر خود قرار می دهد.
آقای رهبین افزود: متاسفانه دولتمردان هیچ توجهی به ابعاد فرهنگی کشور نمی کنند و بودجه ی متعلق به وزارت فرهنگ بسیار اندک است. وی می افزاید کشوری که به وسیله ی فرهنگ در دنیا شناخته می شود اگر فرهنگ او را بگیریم دیگر هیچ چیزی برای عرضه نخواهد داشت و با از ذست دادن فرهنگ یکی از مهم ترین هستی های خو درا از دست خواهد داد.
او اشتراکات فرهنگی میان ایران و افغانستان را تاثیر گذار بر روابط دیگر و فرهنگ را سیاست ساز می داند. به باور او از آنجا که ایران با نگاه فرهنگی به سیاست نگاه می کند می توان به یک دستاورد بزرگ میان این دو کشور رسید. وی همچنان می گوید: روا نیست که ایران افغانستان را با پیشینه پر بار فرهنگی نادیده بگیریم.
کد (24)
>>> مولوی دربلخ ظهورکرد اگـرخــدایش چون آفتابی ازتبریزطلوع نمیکرد کی آتش به سوختگان عالم میزد ؟ آیا ممکن بودعـطآر کسیکه هفت شهر عشق را گشته بود سخن بیـمـورد بگــوید؟
درست است که مولانا دربلخ زاده شده اما دانشمندان ایرانی بودند که مولانارا بجهان شناساندند ما معلومات خویش را از کتب آنها تکمیل میکنیم ده ها سایت ده کتاب تحقیقی از نویسندگان ایرانی درمورد مولانا وجود دارد اما درافغانستان جز یک دوجلد کتاب درین مورد بیشتر چیزی وجود ندارد!
مردمان صاحب دل نسل های دهه چهل ونیمه پنجاه بخاطر دارند که برنامه های زمزمه های شب هنگام رادیو افغانستان با دکلماتوری اکرم عثمان، فریده انوری وبرنامه گلهای جاویدان دررادیوایران توسط پیرنیا، ابتهاج ، بانو مرضیــه و روشنک، در دل شب ها داروئی آرام بخشی بود برای دل های سوخته و درحقیقت لالائی بود برای کلان سالان تابا حظ بردن از آن درخواب شیرین فرو روند هردو برنامه دارای ذوق وسلیقه پشتوانه وشنونده فراوان مشابه بودند < هدف ین یاد آوری بازهم مشرکات معنوی دو ملت برادر بود دلم میخواهد صد ها صفحه را درهمچو موارد سیاه سازم اما دریغ که سواد سرهم بستن کلمات نغز را ندارم
گیلگمش
>>> فرهنگ و هنر مرز و ملیت نمیشناسد! امروز تمام معلومات در اینترنت و فضای مجازی بصورت علمی و معتبر برای حل مشکلات اهالی علم و مسلک پیدا میشود آیا به زبان پشتو یا دری پیدا میشود ؟ ایرانی ها تمام کتب و مقالات جدید و معتبر عمی جهان را فورآ خریده و ترجمه میکند و افغانها هم از آن مستفید شده میتانند، آیا اساتید پوهنتونها و محققین ما جز آثار سرا پای غلط و ناقص چند کتابی برای حل مشکلات علمی و روزمره محصلین و اساتید ما دارند؟ من که صدها کتاب شان را خواندم پر از نواقص بوده و حتی جاهای مهم و پیچیده یک مسآله علمی را رها کرده یا سرپوش گذاشته و رفته است. پس چه مشکلی دارد اگر یک فیصد تفاوت لفظی را حل کنیم و از پیشرفت علمی ایران مشکلات خود را 20 سال پیش اندازیم و از این حالت بیسوادی برآییم؟
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است