مجازات اهانت به خدا و امیر کویت یکی است
 
تاریخ انتشار:   ۰۷:۵۷    ۱۳۹۵/۴/۵ کد خبر: 117479 منبع: پرینت

پارلمان کویت قانونی را تصویب کرد که بر اساس آن، شرکت در انتخابات برای هر کسی که به "ذات الهی یا انبیاء یا ساحت امیر" خدشه وارد کند، ممنوع است. بدین ترتیب، از نظر مقامات کویتی، اهانت به امیر این کشور در ردیف اهانت به خدا و پیامبران (ع) قرار گرفته و مجازات یکسانی دارد.

به نوشته رای الیوم، این اصلاحیه قانون انتخابات دهها نفر از شخصیت های معارض از جمله مسلم البراک نماینده سابق پارلمان را از ورود به انتخابات عمومی سال آینده محروم می کند.

40 نماینده از جمله همه وزیران دولت که در جلسه حضور داشتند، از این اصلاحیه قانون انتخابات حمایت کردند و فقط سه نفر با آن مخالف بودند.

این اصلاحیه قانون انتخابات به محض تصویب در دولت و انتشار آن در مطبوعات رسمی اجرایی خواهد شد.

دادگاه های کویت در سالهای گذشته چندین احکام زندان علیه فعالان معارض به اتهام اهانت به شیخ صباح الاحمد الصباح امیر کویت صادر کرده اند.

مسلم البراک دبیرکل فراکسیون فعالیت مردمی دومین سال زندان خودش را به خاطر اهانت به امیر کویت در سخنرانی خود در تجمع سال 2012 میلادی می گذراند.

کد (6)


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   در زمان ظاهر شاه پادشاه افغانستان در افغانستان ملا ها تبلیغ نموده بودند که پادشاه سایه خدا است و هرکس به دیدار او موفق شود،آتش دوزخ به او حرام میگردد.
در یکی از سفر های ظاهر شاه به سمت شمال کشور در ولایات تخار و بدخشان که در آن وقت موتر به ندرت پیدا میشد، مردان پیر هفتاد هشتاد ساله که با عصا چوب به سختی راه رفته میتوانستند، از قریه جات ده ها کیلومتر پیاده طی کرده ،خود را به مرکز ولایت و یا ولسوالی میرساندند تا ظاهر شاه را ببینند.
بعد از آن که او را میدیدند، یخن خویش را گرفته و شکرانه خدا را بجا میکردند که آتش دوزخ بر رویشان حرام شد.
همچنان ظاهر شاه نیز که به کابل میرسید، عاجل حمام میگرفت که چرک و چروک ملاقات هایش با مردم پاک شود و در موتر خویش خودش در سر جلو مینشست ،یا به کاریز میر میرفت و یا به بند امیر و ماهیپر و قرغه و با معشوقه هایش میشد و شکر خدا را بجا میکرد که از تکلیف و چرک و چروک ملاقات های مردم برای چندی بیغم شد.
یگان وقت هم که دلش پشت پری های اروپایی تنگ میشد،عازم ایتالیا به اروپا میشد.
در سفر آخرش به ایتالیا، داود خان پسر کاکایش برضد اش کودتا کرد و اعضا فامیل ظاهر شاه را همه اش را به نزد او به ایتالیا فرستاد.
یک روز که در یکی از پارک های ایتالیا غمگین نشسته بود و یاد و خاطرات پادشاهی خود را به یادش می آورد و افسوس میکشید، یک ایتالیایی آمد و در پهلویش نشست و گفت:
چرا غمگین هستی؟ چه چرت میزنی؟
ظاهرشاه در جوابش گفت: هیچ، به یاد دوران پادشاهی خویش افتادم.
ایتالیوی گفت: چی؟ تو پادشاه بودی؟ پادشاه کدام کشور؟
گفت: پادشاه افغانستان.
ایتالیوی باز پرسید: پدرت چه کاره بود؟
گفت: پدرم نیز پادشاه بود.
ایتالیوی برایش گفت: دیروز در همینجا یک دیوانه دیگر نیز ادعای پادشاهی کرده بود، او را به دیوانه خانه بردند. عاجل فرار کن که تو را نیز به دیوانه خانه خواهند برد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است