بعضی ها حکومت افغانستان را خیال کچالو کرده اند که باید از آن چپس درست کرد و خورد. مثلا صلاح الدین ربانی که فعلا وزیر خارجه است از حکومت انتقاد می کند که چرا حکومت؛ حکومت نیست و معتقد است که حکومت در انجام بسیاری از امور کوتاهی کرده است. خُب هر کسی نداند فکر می کند صلاح الدین جان مهمان برنامه هستند و فعلا هم وزیرخارجه تانزانیا می باشد.

مجلس نمایندگان هم از حکومت افغانستان انتقاد می کنند که این چه وضعی است، چرا حکومت فکری به حال ما نمی کند. حکومت باید بداند که ما از خود خرچ و برچ داریم ریشخندی نیست که ما فقط با چند هزار دالر ناچیز و یک موتر زرهی و ده بادیگارد زندگی کنیم، حوصله مان سر رفته یک تغییر باید در حکومت آورده شود.

حزب اسلامی افغانستان هم به حکومت یک موافقتنامه امضاء کرده است که حکومت اگر امتیازهای ما را قبول نکند ما قبول شان نداریم و باز تا چند سال دیگر فقط آدم می کشیم.

وزیر دفاع پاکستان هم گفته است که حکومت افغانستان از طالبان پاکستانی حمایت می کند و طالبان پاکستانی هم در افغانستان آنقدر در آرامی زندگی می کنند که هر روز در پل خشتی کابل؛ آشک و بولانی می خورند. حکومت افغانستان هم حرف وزیر دفاع پاکستان را رد کرده و گفته است؛ جدی میگویید؛ چقدر جالب ما خبر نداشتیم اینقدر مهمان نواز بودیم.

مهدی ثاقب

>>>   ازاین خبردارید که افغانستان هم بند نیشکر است.

>>>   چرا سيب زمينى آلو کچ شد!
چرا کچالو , آلو کچ شد?
کچ آلو درى و سيب زمينى فارسى است?
در شاهنامه و در آثار ديگر ادبا و شاعران فارسى ايرانى و حتى شاعران پيش از نامگذارى افغان ستان و صدور تذکره افغانى مانند رودکی, ابومنصور دقیقی, ابوالفضل بیهقی, فرخی سيستانی, ابوشکور , ناصرخسرو بلخى و مولانا بلخى, نظامى و فرخى و خاقانى و عنصرى ابوطاهر خسروانی, ابوطیب مصعبی, ابوالحسن آغاجی, ابوالعباس ربنجنی, ابوالعلاء , وشتری, ابوالموید بلخی, انوری, بدیع بلخی, حنظله بادغیسی, خاقانی , خواجه عبدالله انصاری, خیام, شهید بلخی , عبدالحمید غزنوی, عطار...... تا جامى و تا سال ١٧٥٠ نه واژه و نه خود "کچالو" در هندو ايران يافت مى شد.

هيچگاه واژه "کچالو" را پيش از ١٧٥٠ پيدا نخواهى يافت, چرا?
زمان و وقت و دوران را بايست مد نظر گيريم , چون فردوسى بزرگ اصلن نه "کچالو" و نه "سيب زمينى" مى شناخت!

حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۱۹ خورشیدی، - درگذشتهٔ پیش از ۳۹۷ خورشیدی، در توس خراسان)،
319+621= 940 ميلادى

"سیب زمینی" (واژه اروپايى براى کچالو ) در حوالی سال ۱۵۷۰ به اروپا آمد.

قاره امريکا را که کشف کرد?
کریستف کلمب (کریستوبال کُلُن) (به اسپانیایی: Cristóbal Colón) ۱۴۵۱ - ۲۰ مه ۱۵۰۶) سوداگر و دریانورد اهل جنُوا در ایتالیا بود که بر حسب اتفاق قاره آمریکا را کشف کرد. او که از طرف پادشاهی کاستیل (بخشی از اسپانیا) مأموریت داشت تا راهی از سمت غرب به سوی هندوستان بیابد، در سال ۱۴۹۲ میلادی با سه کشتی از عرض اقیانوس اطلس گذشت اما به جای آسیا به آمریکا رسید. کلمب هرگز ندانست که قاره‌ای ناشناخته را کشف کرده است.

دانشمندان آمریکایی دریافته‌اند که سرمنشأ کلیه انواع سیب زمینی‌های امروزی را می‌توان به یک گیاه واحد که بیش از هفت هزار سال قبل در پرو (جمهوری پرو (به اسپانیایی: República del Perú) کشوری است در آمریکای جنوبی. پایتخت آن لیما است) کشت شد ردگیری کرد. سیب زمینی در حوالی سال ۱۵۷۰ توسط فاتحان اسپانیایی از آمریکای جنوبی به آن کشور منتقل شد و کشت آن در سراسر اروپا رواج یافت. سیب زمینی بعداً توسط مستعمره نشین‌های بریتانیایی به آمریکای شمالی منتقل شد. سیب زمینی نخستین بار توسط سرجان ملکم در اواسط پادشاهی فتحعلی‌شاه قاجار به ایران آورده شده‌است، برای همین در ابتدا به آن «آلوی مَلکَم» می‌گفتند. نخستین جایی که در ایران سیب زمینی کاشته شد، روستای پشند در استان البرز بوده است. به همین دلیل همچنان سیب زمینی پشندی در ایران معروف است.

>>>   کچالو از پنج حرف تشکیل شده است:
ک: کریستوف کولمب
چ: چرا
ا:این
ل: لوده ها را
و: واضح

یعنی این که: کریستف کولمب چرا این لوده ها را واضح نمی کند که سر واژه ها جنگ نکنید و کچالو و یا سیب زمینی را زهر و زقوم کنید و چپ بنشینید.

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است