پروسه تخریب افغانستان 40 سال قبل آغاز شد
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۱۷    ۱۳۹۵/۳/۸ کد خبر: 116357 منبع: پرینت

پروسه تخریب افغانستان 40 سال قبل آغاز شد و پروسه انکشاف دبی نیز 40 سال قبل.

چهل سال قبل، شیخ رشید، تصمیم گرفت که از یک جزیره شن و ریگ و بی حاصل، مرکز سرمایه گذاری میلیونرها و میلیاردرها بسازد و سردمداران افغانستان از یک کشور دارای منابع کافی طبیعی و اهمیت سوق الجیشی، تجارتی و قلب اسیا، یک کشور فقیر، جنگ زده با ملتی بیسواد و مرکز ویروس دهشت افگنی و طالب و ده ها عقب مانده و بنیادگرای عرب و عجم.

شیخ رشید، با مفکوره انکشاف سرزمین اش به یک شعار اعتقاد داشت :" شما بسازید و آنها خواهند امد!" و همینطور هم شد. دبی با تنها داشته اش که ریگ و ماسه و شن بود جزیره مصنوعی و زمین ساخت، عمارت و خانه و ساختمان اباد کرد و میلیونرها اروپایی و امریکایی و اسیایی و افریقایی، دسته دسته برای پرداخت میلیون ها دالر برای خرید این خانه ها و عمارت ها بر جزیره های ساختگی شنی دبی، به ان سرزمین آمدند و با خود میلیاردها دالر برای سرمایه گذاری اوردند.

این پروسه "انکشاف" در دبی به شکل سرسام اوری جریان دارد، تا 6 سال دیگر بزرگترین شهربازی که در ان از برج ایفل اغاز تا اهرام مصر و ساعت بیگ بن، به اندازه اصلی ان ساخته خواهد شد، گشایش خواهد یافت.

در کشور اسلامی که زنان اش به نقاب یا جل الباب یا همان خریطه سیاه ملبس اند، سردمداران اش بنیادگرایی مذهبی را بی اساس خوانده و حکومت را از شر ملا و مفتی و مولوی جدا ساخته و دست هر گروه بنیادگرا از این سرزمین قطع کردند.

دبی با شعار "بسازید و انها خواهند امد" پول و سرمایه جهان را در خود مکید و در سرزمین ما، حمایت از بنیادگرایی مذهبی و مذهب با شعار "انتحار کنید و به بهشت بروید" به یک مخروبه محتاج به خیرات جهان مبدل شد.

افتخار به تمام سردمدارانی که مانند شیخ رشید از سرزمین های خود و از هیچ، (از یک مشت ریگ)، محل تجمع میلیونرهای جهان می سازند و از پول شان برای انکشاف کشور خود استفاده می کنند و تاسف بر کشور ما که یک سردمدار و سیاسی با وجدان برای خدمت به ان قد علم نکرد و همه غرق فساد به کرسی و مقام و جیب خود می اندیشند.

شما فکر کنید که اگر افغانستان و هر تبعه آن به جای فکر کردن به مردن و رفتن به بهشت، روی انکشاف مبدل ساختن سرزمین خود به بهشت فکر می کرد طوریکه یک عرب یا پاکستانی یا هندی یا ایرانی فکر می کند، ده ها هتل در زیباترین بخش های این کشور برای جلب سیاحت، ایجاد می شد، معادن آن به معاهده گذاشته شده و روی استخراج تمام آن پلان و طرح صورت می گرفت، از موافقتنامه های انتقال گاز و برق از آسیای مرکزی به آسیای جنوبی و پروژه های اقتصادی چون راه ابریشم از شرق به غرب، کار در اسرع وقت آغاز می شد.

افغانستان از منایع و طبعیت و موقعیت حساس و مهم و حیاتی خود در منطقه نهایت استفاده را می کرد. امروز 30 میلیون نفوس یک کشور غنی و ثروتمند با منابع طبیعی و موقعیت خارق العاده جغرافیایی، بیشتر از یک شهروند دبی، پولدار و متمول می بود. حیف که به نام طالب و چند پا برهنه و بهشت این مردم را مصروف کردند تا انها به اوج انکشاف و پیشرفت و رفاهی که قابلیت آنرا دارند نرسند.

لینا روزبه


این خبر را به اشتراک بگذارید
نظرات بینندگان:

>>>   تحلیل فوق صد در صد حقیقت دارد.

>>>   این گپ ها همه درست و نویسنده هم کار دیرین باشنده گان اوغانستان را میکند یعنی نمی گوید که چه باید کرد.
از دیدگاه من افغانستان در گرو خود خواهی قومی بویژه پشتون سالاری تباه شده است. مردمان پشون در هویت فرهنگی قبایلی بسر میبرند مانند عرب های شبه جزیره ای حجاز . مردمان پارسی زبان 5000 سال پیش با افکار اجتماعی و فلسفی مشغول شدند.
ارزش های بینش قبایلی چیست. به بیگانه اعتماد نیست. تند خوئی. احساساتی شدن. دشمنی با بیگانه . نترسیدن از مرگ. نبودن اتکا روحی در مواقع مشکل زندگی که از آن برای آرامش حاطر و دلجوئی نیرو گرفت. مانند ضربالمثل ها دعا و نماز و افسانه و حکایت. جرگه ای قومی اجلاس میکند و هر بدی که سرکرده ای قبیله به زبان آورد اجرا می شود. در حالی که در سرزمین های پیشرفته مانند هند و یونان و ایران برای راهجوئی مشکلات بگونه ئ دیگری برخورد می شد. منشور کوروش بزرگ بیش از 3000 سال کهنه است و در آن از عدالت. رحم و بخشایش . حقوق اسیران جنگی و غیره گفته شده است. در فرهنگ کنونی پشتون ها به غرور افغانی . غیرت . و سلحشوری خیلی تاکید مشود بدون توجه به اینکه با این ویژه گی های درجه 2 انسانی نمی شود که جامعه ئ شهری ساخت. در این راه غلط حتی تاریخ و ارزش فرهنگی خود را هم در هم و برهم کرده اند. مثال. خوشحال خان ختک یک اندیشمند بزرگ خراسان زمین بود با آگاهی برزگ و آزادی خواه سوگند خورده در مبارزه بر ضد استبداد مغل و در زندان آنها در هندوستان هم بسر برد. اما پشتون ها از او یک ملیت پرست جنون زده ای قومی ساخته اند. رحمان یک صوفی بزرگوار و انسان جهان اندیشی بود . از او هم معرفی درستی نشده است.
پس گپ به کجا است. قدرت. تسلط. پول. و پخش ناقلین و دزدی سرزمین مردم غیر پشتون. با این روش نمی شود کشوری و ملتی ساخت. این بیچارگی اکنون به مسخ شدن هویت میهنی رسیده است. اجاره گرانی می آیند برای مدت معینی برای پیشبرد اهداف از پیش تعیین شده بدست خارجیان و باز گروه دیگری می آید. تا اینک روزی جهان قدرت دگر گونی های را بخواهد که هم ئ ما بهت زده بشویم. در این آتش همه ای غریبان چه پشتون و چه تاجیک با هم مانند اعضای یک خانواده می سوزند اما قدرتمندان به کشور های کوناکون بسوی حساب های بانکی شان میگریزند. ومن الله توفیق. فرزند هریوا ./ .امید که هم میهنان من با نوشته ای من احساساتی برخورد نکنند و آنرا مانند یک اندیشه بپندارند.

>>>   لینا جان ممنون شما با تبصره عالی موفق باشید

>>>   فرزند هریوا تو هم تفکرت کمتر از پشتوها بوی ناسیونالیسمی ندارد حتی نزدیک به فاشیست میباشد تو نیزاشتباهی که پشتونها میکنند راامید داری .گویا در افغانستان فقط پشتون وتاجیک زندگی می کنند ودیگر اقوام را که اگر بیشتر در فرهنگ این سرزمین نقش نداشته باشند کمتر نیز ندارند مطمئنا چون پشتونها را که فعلا قدرت دارند رابه حساب اوردی.وگر نه انها را نیز به حساب نمی اوردی البته ملامت نمیشی چون این خوی دورنگی ونیرنگ در ذات قوم دهقان ( اریا )میباشد وهر طرف وزنه سنگین تر بود همانسو میروند.از قدیم گفته اند خدا خر دید شاخ داد.من نمیخواهم اشتباه تو راتکرار کنم ولی توصیه میکنم یک مقدار تاریخ اقوام ترک ودردیگر اقوام این سرزمین را هم مطالعه کن. وتاجیک ها باید بعنوان یک قوم مهاجر به فرهنگ وتاریخ دیگر اقوام وباشندگان این سرزمین احترام بگذارند.

>>>   دردوران طالبان در کابل، یک طالب به دکان یک هزاره ،که از تایر موتر چپلی جور میکرد، داخل شد و گفت:
چپلی را دانه چند موتی؟
هزاره گفت: به تو برار، دانه پنجصد افغانی.
طالب گفت:
قیمته، میخش هم پامه میزنه، نمیخرم. پای لچ میگردم.

>>>   اول اینکه : مقایسه کشور افغانستان با امارت دبی مقایسه ای غلط و قیاس مع الفارق است . از نظر ابعاد سرزمینی ، موقعیت جغرافیائی ، بافت جمعیتی ، تعداد نفوس ، فرهنگ سرزمینی ، منابع ثروت ، پیشینه تاریخی ، نژاد مردم ، واحد سیاسی و خلاصه همه فاکتورهائی که در مقایسه افغانستان و دبی به صورت کل و یکپارچه بایست در نظر گرفته شود بین این دو موجود نیست . بنابر این مبنای مقایسه غلط است و بر اساس این قیاس مع الفارق که قیاسی مردود است نتیجه گیری از این قیاس اشتباه و مردود خواهد بود . می توان مثلا یک برنامه یا پروژه خاص یا یکی از شهر های افغانستان را با دبی مقایسه کرد و نتیجه گیری کرد .
دوم اینکه : مطلب به این سادگی نیست که شما می گوئید : شیخ رشید ( صحیح آن شیخ راشد بن سعید آل مختوم است ) می گفت شما بسازید آنها می آیند . شاید تعجب کنید ولی شیخ راشد حتی سواد امضاء کردن هم نداشت .
چند فاکتور در رشد دبی موثر بوده اند که من به چند تای آن اشاره می کنم :
1 - امارات متحده عربی که دبی یکی از هفت یا هشت شهر آن است روزانه پنج ملیون بشکه نفت صادر می کند این در زمانی که نفت صد دلار بود می شد روزی نیم میلیارد دلار ، و ده ها سال است که این صادرات را دارد .
2 - جمعیت بومی امارات حدود یک ملیون تا یک و نیم ملیون نفر است و این ثروت باد آورده بین همین جمعیت تقسیم می شود .
3 - امارات کشور کوچکی است و برای آباد کردن راه های آن فقط چند صد کیلومتر جاده سازی کافی است یعنی اگر همه شهر های امارات را با جاده به هم وصل کنید خیلی بیشتر از مسیر هرات به کابل نمی شود ضمن اینکه در مسیر هیچ کوهستان و رودخانه ای هم وجود ندارد که نیاز به زدن پل و تونل باشد . بقیه کار ها را هم از همین مقایسه بسنجید .
4 - قدرت های بزرگ سرمایه داری برای خروج از بحران اقتصادی دهه هفتاد میلادی تصمیم به ثروتمند سازی مناطق مستعد جهان کردند تا بازار مصرف را توسعه و به این طریق از راه فروش تولیدات خود مسائل اقتصادی خود را رفع کنند و کشور های نفتی حوزه خلیج فارس از جمله این مناطق مستعد برای پروژه بازار سازی بودند .
5- در دهه 90 میلادی با برگشت هنگ کنگ به چین انگلیس سرمایه گذاری های خود را از هنگ کنگ به بندر جبل علی دبی منتقل کرد . ( امارات از جمله مناطق تحت الحمایه بریتانیای کبیر است ) .
6 - دبی به گونه ای طراحی شده است که بتواند به عنوان ایستگاه لهو و لعب در منطقه عمل کند و گردشگران کشور های بسته ای چون عربستان و ایران و دیگران را برای عیاشی به خود جذب کند و این پول ها را به جیب سرمایه گذاران غربی برساند .
پروژه ساختمان سازی دبی پروژه ای شکست خورده است و دبی بابت این شکست متحمل 40 میلیارد دلار خسارت شد و مجبور شد این مبلغ را وام بگیرد و برخی از ساختمان های شاخص و حیثیتی خود را به امارت ابوظبی که با آن رقابت سنتی دارد بفروشد .
در پایان مردم افغانستان اگر می دانستند چه گوهر های گرانبهائی در مغز و بازوی جوانان آنها وجود دارد هرگز به کشورک های ساختگی و بی هویت حسرت نمی خوردند و خود را بالاتر از این مقایسه می دانستند .
شهروند - ایران


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است