همه به این مذاکرات خنده تلخ غم انگیزی می زدند، از آن حیث به دولتمردان ساده لوح و کوته اندیشی می خندیدند که با حامیان مردمی کُشی در افغانستان گپ از صلح و آرامش می زدند | ||||
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۴ ۱۳۹۵/۱/۲۸ | کد خبر: 114662 | منبع: | پرینت |
مذاکرات صلح افغانستان را چهار کشور پیش می برد و جمع بندی چهار نشست، تهیه نقشه راه برای صلح افغانستان شد که عمده ترین فقرات آن دو امر اساسی بود یکی تعهد پاکستان برای حاضر کردن طالبان و دومی تعهد چهار کشور برای مقابله با جنگ طلبان اما با پایان مذاکرات هیچ یک از تعهدات و ماده های نقشه را عملی نشد گفتگوهای رو در رو با طالبان در هفته اول ماه مارچ لغو شد و طالبان صلح را رد و فرمان جنگ را صادر کرد.
پاکستان نقض تعهد کرد و طالبان که در خاک این کشور حضور دارد را به جای مذاکره به یک نحوی تشویق به جنگ کرد و یا حد اقل مانع از شرارت و جنگ طالبان ساکن پاکستان نشد.
چین کشور دیگر عضو گروه چهار نیز موضع قاطع ندارد و در برابر طالبان موقف بی طرفی گرفته است.
پاکستان پیشنهاد دور پنجم مذاکرات را داد اما افغانستان رد کرد. گفته شده که افغانستان عضویت خود را لغو و از گروه چهار خارج شده است. دلیل لغو بیهوده بودن مذاکرات هست و حالا جنگ بهاری طالبان عملا آغاز شده است.
هرچند معاون سخنگوی رییس جمهور لغو عضویت افغانستان تایید نمی کند.
با افزایش خشونت طلبی ها در افغانستان و دولت ناکارآمدی که عکس العملِ دست بالای آن در حمایت مردم فقط تقبیح زبانی و شفاهی اتفاقاتی است که می افتد، تقریبا عوام هم به این نتیجه رسیده بودند که چهار دوره مذاکره چه دردی از مشکلات صلح و جنگ و خونریزی ها در افغانستان دوا کرده که بخواهد دوره پنجم اش برگزار شود.
چهار دوره بر سر یک میز با کسانی در مورد صلح در افغانستان مذاکره کردیم که یا دشمنان اصلی افغانستان، حامیان تروریسم و کسانی که دست شان به خون مردم مظلوم و دردکشیده افغانستان آلوده بود، بودند و یا با کشوری نظیر چین که در تمام چهار دوره هیچ حمایت قاطعی از کشور نداشته و همواره در مورد طالبان بیطرف سخن گفته است.
ما که نه، همه به این مذاکرات خنده تلخ غم انگیزی می زدند، از آن حیث به دولتمردان ساده لوح و کوته اندیشی می خندیدند که با حامیان مردمی کُشی در افغانستان گپ از صلح و آرامش می زدند و غم انگیزی حادثه اینجا است که همه سرشان برای این سیاسیی بازی و سیاسی کاری ها درد می کند اما هیچ کدام آنها یا نفهمیدند یا نخواستند بفهمند که حاصل این مذاکرات به منظور برقراری صلح در افغانستان و پایان جنگ و خشونت طلبی ها چیزی جز ادامه سریال انتحاری ها، ماین گذاری ها و فیرهای متوالی و ناامنی و کشته شدن مردم بیگناه ندارد.
حالا تازه ترین خبرها از مذاکرات چهارجانبه صلح حاکی از بی باوری افغانستان نسبت به نتایج این مذاکرات در برقراری صلح در کشور و لغو عضویت از این گروه بوده که پس از گذشت این همه مدت باید گفت: «جناب رییس جمهور! بالاخره مانده نباشی که به این نتیجه رسیدی»
گرچه نمی دانیم چه شد که حکومت وحدت ملی در نهایت به این نتیجه هر چند بسیار دیر رسید اما می توان همین لغو عضویت را اندکی به فال نیک گرفت، اینکه با آغاز عملیات بهاری طالبان، دولت افغانستان فهمید آنچه بر این جنگ ها دامن می زند و آنچه سبب تقویت طالبان در افغانستان می شود همین پاکستانی است که در مذاکرات صلح حاضر شده و تعهد داده طالبان را بر سر میز مذاکره حاضر کند.
مسخره است که از پاکستان چنین توقعی داشته باشیم، از پاکستانی که خود وسیله حامیان درجه یک طالبان بوده و آنقدر هم بدش نمی آید که طالبان از زیر بار حضور در مذاکرات صلح شانه خالی کنند چرا که این کشور همچنان به دنبال همان نفوذ و دخالت در دوران طالبان بوده و گسترش فعالیت و اوج گیری این گروه تروریستی هم به مذاق پاکستان بیشتر خوش می آید تا صلح و امنیت در خاک افغانستان.
لغو عضویت افغانستان از مذاکرات چهارجانبه از حیث دیگری هم برای ما می تواند خبری خوش باشد و آنهم روحیه گرفتن نیروهای امنیتی این کشور و تقویت آنها است، تصورش را بکنید که به نیروهای امنیتی گفته شود بجنگید و مقاومت کنید و از سویی آنها شاهد این موضوع باشند که حکومت با کسانی مذاکره صلح می کند که خود، اتش افروز جنگ در افغانستان هستند و آیا این دوگانگی سیاسی دولتمردان بر تقویت قوای نظامی و نیروهای امنیتی کشور تاثیر سوء نداشته و نمی تواند داشته باشد؟
بیش از یکسال از عمر حکومت وحدت ملی می گذرد و ما هر روز شاهد تصمیم ها و عملکردهای آمریکا مآبانه ای از دولت بوده ایم که فقط سیاست های دیکته شده را در این کشور اعمال می کرد و هر آنکس که نان می داد، فرمان هم می داد و پس از این همه مدت، لغو عضویت افغانستان از مذاکرات صلح کورسویی از امید را در دلمان روشن کرده و می توان آن را به فال نیک گرفت هر چند اگر آن کس که نان می دهد به جناب رییس جمهور فرمان ندهد که باید مذاکرات را ادامه دهد...
کد (20)
>>> شـرکت برشنا اعلان کرده است که تعداد از مقامات حکومتی صد ما ملیون دالـــر صرفیه برق خویش را نپرداخته اند ازجمله معاون اول رئیس جمهور معاون دوم رئیس اجرائیه معاون دوم سابق کرزی والی سرپرست بلخ جمعه خان همدرد هرکدام اینها اضافه از صد ملیون افغانی محصول برق را نپرداخته اند ، وقتی احساس مسئولیت وتقوا ی اینها همین باشد چی انتظاری ازینها داشته باشیم ؟ حق بیت المال را نمیدهند ، برقیکه افغانستان از ازبکستان وتاجکستان خریداری کرده اینها مفت ورایگان به زور استفاده میکنند ومحصولش را هم نمیدهند، با این همه پولیکه از خارجی ها میگیرند از حکومت بنام های مختلف میگیرند آنقدر بی انصاف وظالم هستند که ذره شرم وحیا درچشم اینها نیست هرچند از رسانه ها نام شان اعلان میشود آنها هیچ حرفی ندارند!
افسوس به این وجدان واینگونه انسان ها ! چی تفاوتی مابین اینها وحبیب استالفی وجود دارد ؟ حبیب استالفی ازمردم عامه میدزدید اینها از بیت المال میدزدند .
گیلگمش
>>> من می گویم و خبر دارم . رژیم کابل و قوت های غربی فقط شعار دروغین صلح سر میدهند هم وطن هرگز شعار دروغین اشغالگران را باور نکنید این نامردان شما ها را به بازی میگیرند . امارت اسلامی اعتمادی به بیگانگان ندارد اگر واقعا اینها صلح میخواهند باید تمام نیروه قوت های غربی از افغانستان عزیز خارج شود .
حبیب الله یوسفزی
>>> يك افغاني براي افرادي بنام صلح معاش ميگيرند حرام قطحي است كه زهر براي شان شود اگر من افغان هستم حق خودرا حال نمي كنيم خداحتما جزايي شانرا ميدهد
كابلي
>>> شاندور پتوفی، شاعر رزمنده و انقلابی مجارستان :
عشق و آزادی
این دو را میخواهم
جانم را فدا میکنم
در راه عشقم
و عشقم را
در راه آزادی
شعر ذیل که از شاندور پتوفی است خیلی مناسب حال افغان هاست که در وطن دوستی جز لاف بیهوده وظاهری درعمل ناکام اند وهر فرصت که برای شان میسرشد به وطن ومردم خودکجروی میکنند :
لافـــــــزنان
این هیاهوی دیوانهوار تا کی خواهد بود؟
و تا کی اینهمه غرش به نام وطن؟
آن کس که همیشه به زبان، نام وطن دارد
هرگز وطن را در قلبش نخواهد داشت.
زبان شما که چون زبان پیران پرگوست
پرگویی خود را سال تا سال دنبال میکند
و آیا مردم هنوز در همانجا نیستند که پیش از این بودند؟
و آیا بازهم همه فسادهای کهن را نداریم؟
اقدام! اقدام! بجای آن که فقط با حرف
وقت گرانمایه را تباه میسازید
خورشید خدا و دنیا
با انتظار به شما مینگرند و چه بیهوده انتظاری!
دست خود را برای اقدام دراز کنید
و کیسههای خود را برای فداکردن بگشایید
و بپروانید این وطن را
که عمری شما را پروردهاست.
فداکاری و اقدام آئینههاییست
که وطنپرست حقیقی را مینمایاند
اما شما خودخواهانی ترسو هستید
ترسو بهنگام اقدام و خودخواه بهنگام فداکاری.
من یقین دارم که بسان درختان کهن در بهاران
ملتهای کهن نیز دوباره جوان میشوند.
اما شما کرمهایی بر درخت هستید
که برگ تازه نمیدهید و حتا کهنهها را هم میجوید.
وه، چه نابینایی!
عوامفریبی آنها را بر سپر خود نهادهاست.
و فریبخوردگان نابینا
آنها را چون نجاتبخشان در آغوش میپذیرند
نجاتبخشان؟! اینان وطنفروشانند
و ما با دست این لافزنان نابود میشویم
دشمن از قیافه آنها میفهمد که ما میترسیم
زیرا همیشه سگان ترسو پارس میکنند.
من درمیان آنان نخواهم بود
که با هیاهوی بهدنبال اینان میروند.
و اگر روزی پیش آنها بروم
برای چیزی نخواهد بود
جز آن که درهم شکنم
ارابه پیروزمندی این بزرگان دروغین را
و با تازیانه خشم خود نشانههای دار را
بر صورت پلید شان بنگارم
انتحاب از :
گیلگمش
>>> در پیوند با رویاداهای دردناک کشور باید گفت که کنون همزمان چند پروژه بسیار خطرناک و خانمانسوز در حال پیاده شدن است که در کل به لغزیدن بحران از شرق و جنوب به شمال و غرب آن و نهایت سرتاسری شدن فاجعه خواهد انجامید. از این رو، بایسته است تا نیروهای ملی و هوادار صلح و آرامش و دمکراسی با هشیاری و آگاهی با آن برخورد نمایند و با کنار گذاشتن اختلافات سلیقه یی، بر همسویی و همگرایی بیشتر توجه داشته باشند.
یکی از این پروژه ها همان پروژه طالبان است که با پشتیبانی مالی شیوخ وهابی سعودی و دیگر کشورهای مرتجع عربی با مدیریت پاکستان و یاری ترکیه پیش برده می شود و از سوی محافل و حلقات معینی در بیرون و درون دولت به خاطر اغراض گوناگون حمایت می شود.
پروژه دیگر پروژه داعش است که تمویل کننده اصلی آن رژیم مفلوک قطر است و مدیرتی آن در دست رژیم واپسگرا و ماجراجوی اخوانی ترکیه و رییس بلند پرواز و دیکتاتور نیمه دیوانه آن (با همکاری پاکستان) قرار دارد. این پروژه آهسته اهسته ابعاد خطرناکی به خود می گیرد.
پروژه دیگر که نه کمتر از این دو، خطرناک است، پروژه پان ترکیسم است که از سوی محافل صهیونیستی و رژیم فاشیستی ترکیه پیش برده می شود.
چنین انتظار می رود که با انتقال ریاست سازمان کشورهای اسلامی از قاهره به آنکارا، دامنه منافقت و توطئه و دسیسه در برابر مردم ما گسترده تر شود. همین گونه، نباید فراموش کرد که سیل بنیاد برانداز تروریسم از سوریه و عراق در پی شکست های سنگین نیروهای دهشت افکن به سوی کشور ما در حال سرازیر شدن است.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است